مواجهه با فرشتگان در عالم رویا

او درباره مواجهه با سانسور در سینما گفته است: «سال‌های دورتر از امروز یکی از مسوولان محترم فرهنگی در جمع فیلمنامه‌‌‌نویسان گفت: سانسور را خودتان قبول کردید و ذهن و فکر و احساس‌‌‌تان عوض شده. من گفتم من دیگر رویاها و خواب‌‌‌هایم سانسور می‌شود. حتی در خواب می‌‌‌دانم به چه چیزهایی و چرا نزدیک نشوم. یکی از رویاهای شیرینی که از بچگی می‌‌‌دیدم پرواز بود؛ بر فراز جنگل، رودخانه و حتی شهرها. بعضی وقت‌‌‌ها تا نزدیک ابرها می‌‌‌رفتم و روی ابرها مثل تشکی می‌‌‌خوابیدم که خستگی‌‌‌ام در برود و دوباره پرواز می‌کردم. یک شب فرشته‌‌‌ای بدحجاب و بدلباس روی ابرها کنارم آمد و لبخند زد و من آنقدر از عاقبت کار ترسیدم!»

جبلی درباره مخاطبان احتمالی کتابش توضیح می‌دهد: «اول نمی‌‌‌دانستم و فقط فکر می‌کردم بچه‌‌‌های چند دهه پیش به دلیل وجود خاطراتی از آدامس یک ریالی، شانسی، فوتینا، چرخ و فلکی دوره‌‌‌گرد که ما را به آسمان می‌‌‌بُرد و... با این قصه‌‌‌ها ارتباط برقرار کنند ولی تازه فهمیدم کودکان و نوجوان به عنوان داستان آنها را می‌‌‌خوانند. دوستی دارم که پسرش چندان خواندن و نوشتن بلد نیست ولی پدرش را مجبور می‌کند که هر شب یکی دو قصه از این کتاب را برایش بخواند. او خوشحال می‌شود که با دوران کودکی پدرش و شرایط آن زمان آشنا می‌شود ولی مشکلش این است که تا صبح درباره جزئیات از او سوال می‌کند و این دوستم خواهش کرده که جلد سوم را به او ندهم!»

وی درباره کار عروسک‌‌‌های خاطره‌‌‌انگیز می‌‌‌گوید: «وای بر من که انگار ده برابر عمرم، زندگی کردم. دنیای عروسکی و عروسک‌‌‌هایی که ما با هم زندگی کردیم، عدد و معدودی ندارد. مخاطب شاید همین چند عروسک معروف را بشناسد ولی من نصف عمرم را پشت این لته‌‌‌های چوبی عروسکی گذراندم. آن طرف رنگ‌‌‌های پرنشاط و متنوع داشت و طرف ما پر از تراشه و چوب و میخ‌‌‌هایی که به دست و بال‌‌‌مان می‌‌‌گرفت. از قصه‌‌‌ها خیلی دور شدیم...»

وی همچنین از خاطرات با برخی هنرمندان چون رضا ژیان گفته است: «رضا نه تنها بازیگری بسیار عجیب و استثنایی بود، بلکه رفیق و دوست مهربان و راهنمای همه ما بود؛ من، اکبر عبدی و خیلی از بازیگران دیگر. اولین کار حرفه‌‌‌ای ما در سال ۵۸ سریال «مثل‌‌‌آباد» بود که او با همسرش زویا زاکاریان آن را کار کردند. مگر می‌شود رضا را در چند خط تعریف کرد؟ او زندگی بود. نمایش بود، انسان بود. من و محمد ژیان سال‌هاست که درباره او می‌‌‌نویسیم. امیدوارم نسل جوان هم با او آشنا شود.» جلد اول و دوم کتاب «خاطرات پسر بچه شصت ساله» از سوی نشر «پرنیان» منتشر شده است.