ماجرای کمکخواستن یک جوجه اردک از کتابدارها
کارمندان این کتابخانه میگویند بعد از جستوجو و رفتن بهدنبال آن جوجهاردک پی بردند که او برای یافتن کمک به برادر و خواهرهایش که داخل یک چاه نزدیک به کتابخانه افتاده بودند به پرسنل آن کتابخانه پناه آورده بود. کارمندان کتابخانه موفق شدند اردکها را یکی پس از دیگری از درون چاه خارج کنند. مارلین یکی از کارمندان این کتابخانه میگوید: «اگر مداخله و پادرمیانی و هوش آن جوجهاردک برای کمکخواستن از کارمندان کتابخانه در میان نبود، سرنوشت غمانگیزی در انتظار بقیه جوجهاردکها بود.» بعد از این عملیات نجات، اردک مادر، جوجهها را تعقیب کرده؛ اما ظاهرا نتوانسته همه آنها را جمع کند و بهدنبال خود بکشاند. مدتی بعد مارلین با برگشتن به آن مکان متوجه همان اتفاق مشابه برای جوجهاردکهایی میشود که از تعقیب مادر جا مانده بودند. او با هماهنگی اعضای دیگر کتابخانه تصمیم میگیرد با ساختن یک سرپناه کوچک جوجهاردکها را برای مدتی تحت حمایت خود قرار داده و بعد از مدتی نیز به مرکز مراقبت از حیوانات یتیم آرلینگتون انتقال دهند.