میتوانستند نمیرند
محمدهاشم اکبریانی/ نویسنده و روزنامهنگار :
من قبل از هر کاری یک خبرنگار بودم و نمیتوانم در برابر جان باختن دو عزیز که بهخاطر کهنه و خراببودن اتوبوس جانشان را از دست دادند، بیتفاوت بمانم. پولی که باید صرف خرید اتوبوس مناسب شود به جیب این و آنی میرود که در دل به مرگ ما میخندند و به ظاهر اشک میریزند.
نتیجه فساد و تباهی همین است؛ مرگ عدهای از گرسنگی، مرگ عدهای از بیماری و.... و مرگ عدهای از اتوبوس و هواپیمایی که حتی برای حملونقل مردهها هم نباید از آنها بهره گرفت.پیشتر هم گفتهام خبرهای بد و دلآزار چنان بهسرعت میآیند و جای خود را به خبرهای بد دیگر میدهند که ما حتی فرصت عزاداری بر مرگ دوستان را هم پیدا نمیکنیم. خبر مرگ این دو عزیز تا دو سه روز دیگر میرود زیر دهها خبر بد دیگر اما آنها میتوانستند نمیرند و خبر بد نشوند. اما شدند و فراموش میشوند؛ چون ما در میان خبرهای پیاپی بد زندگی میکنیم.