۹ سال مقاومت در برابر مرگ
امروز سالروز درگذشت احمد عزیزی است
نثرهای او با عنوان شطحیات مشهور شده که هم لطیف هستند و هم گیرا. داستان زندگیاش عجیب بود. ۶۲ سال زندگی کرد و ۹ سال از این عمر را با مرگ جنگید. ماجرا این است که از پانزدهم اسفند سال ۱۳۸۶ بهدلیل کاهش سطح هوشیاری ناشی از تشنج، بیماری قلبی و کلیوی در بخش آیسییو بیمارستان امام رضا علیهالسلام کرمانشاه بستری شد و تا سال ۱۳۹۵ که در گذشت در کما به سر میبرد. متولد چهارمین روز از دیماه سال ۱۳۳۷ در سرپل ذهاب کرمانشاه بود و کودکیاش را با عشایر سیاه چادرنشین سپری کرد و پیش از رفتن به دبستان، توانایی خواندن و نوشتن را بدون معلم و فقط از روی تامل، کنجکاوی و دقت از نوشتههای روی تابلوها و اسامی خیابانها یاد گرفت. پیش از انقلاب به دعوت شمس آلاحمد به تهران آمد و با آغاز جنگ خانواده اش هم به پایتخت کوچ کردند تا زندگی جدیدی را با هم آغاز کنند. در آن سالها در روزنامه جمهوری اسلامی مشغول بهکار شد اما انتشار اشعارش را با مجله جوانان شروع کرده بود. زبانی که برای سرودن مثنویهایش بهکار میگرفت خاص بود. نگاه عجیبش به زندگی بر سرودن شعرهایش اثر گذاشت و باعث شد تا آثاری عجیب شکل بگیرد. اوج خلاقیتش در کتاب «کفشهای مکاشفه» بهثمر نشست که مجموعهای از ۸۶ مثنوی و یکی از پرمناقشهترین آثار ادبی منتشر شده در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی به حساب میآید که واکنشهای بسیاری بهوجود آورده است.
محمدکاظم کاظمی شاعر مشهور افغانستانی دربارهاش گفته است: شادروان احمد عزیزی را باید «آتشفشان خلاقیت» دانست؛ آتشفشانی مهارنشده که گاه سنگهایی کشفنشده از دل زمین بیرون میآرد و در منظر ما میگذارد که بهراستی در هیچ جایی دیده نشده است. گمان نمیکنم این میزان از کشف، مضمونیابی، تناسبهای گوناگون و لحظات خیرهکننده در کار کسی دیگر از شاعران این سه دهه رخ نموده باشد که در کار عزیزی دیده شد. این همه نشان از جوشش فوقالعاده طبع او دارد؛ آن هم نه جوششی که فقط شعرهای متوسط پدید آورد، بلکه خالق بعضی شعرهای خوب و ماندگار عصر خویش شد.
احمد عزیزی ظهر جمعه ۱۳ اسفندماه ۱۳۹۵ با حالی وخیم تحت عمل جراحی روده قرار گرفت. او بهدلیل عدم خونرسانی به روده، تحت عمل جراحی «ایسکمی مزانتریک» قرار گرفت و تکهای از روده او بریده شد. این شاعر مجدد در روز یکشنبه ۱۵ اسفند ۱۳۹۵ برای ادامه مسیر درمانی قرار بود جراحی شود اما با توجه به توسعه بیماری پزشکان او را عمل نکردند. با توجه به اینکه رگهای این شاعر طی این سالها بر اثر کما آسیبدیده و خشک شده بود، تغذیه از راه سرم را هم نپذیرفت و ۹ سال مقاومتش برابر مرگ جواب نداد و در نهایت با زندگی خداحافظی کرد.