نامههای مشهور: بوریس پاسترناک به نینا تابیدزه
دنبال شایعه نیستم
۶ آوریل ۱۹۵۰
من از زندگیام، از اینکه شرافتمندانه پول درمیآورم و از آرامشی که ذهنم را فراگرفته راضی هستم. هرگز نه از کسی نارحت شده و نه رنجیدهام. اگر آن عده که از دور، دستی بر آتش دارند فکر میکنند که من یک «شهید» هستم باید بگویم که اولا من مسوول افکار احمقانه و خیالپردازیهای مزخرف اینگونه آدمها نیستم و در ثانی کافی است آنهایی که به این تئوری علاقه دارند از آثار من رفع ممنوعیت کنند تا ببینند این «شهیدنمایی» - که تا جایی که میدانم اصلا وجود ندارد- چگونه خود به خود از بین خواهد رفت. اینکه بیایم و جار بزنم که من شهید نیستم کاری است غیرقابل تصور و احمقانه. من آدم بسیار مغروری هستم؛ اما بیتعارف بگویم گاهی حتی برای خودم هم دشوار است که چگونه توانستهام علاقه همسرم را به خود جلب کنم. باید خیلی حقیر و کوتهبین، خیلی پوچ و گزافهگو باشم تا مثل روزنامهنگاران دنبال شایعات و آنچه درباره من بر زبانهاست، باشم. از طرفی وقتی کسی که مظنون به شهادت است خودش اعلام میکند که نظر خوشی نسبت به این واژه ندارد، میگویند اینها را در نتیجه رنج و عذابی که کشیده است، میگوید و این یعنی یک دور باطل احمقانه. آدم چقدر باید بدبخت باشد که کلهاش را با این چیزها پرکند. من عقیده دارم که تمام تلاش انسان باید روی کارش متمرکز شود. کاری موفق، صادقانه و زاینده. بقیه را خود زندگی جور میکند. سعادت در تمامی عرصههای رفیع زندگی مانند عشق (نه فقط عشق به یک زن بلکه به کشور یا به همنوع). کار خلاق و غیره چیزی است که یا در وجود کسی به ودیعه گذاشته شده است یا نه. در هر دو صورت نمیشود کاریش کرد. اگر هم کسی در پی عوض کردن آن باشد نتیجه جز فریب چیزی نخواهد بود. در نظر من شکست صادقانه بهتر از موفقیت با تظاهر است. نینا جان مرا ببخش که این همه خزعبلات برایت نوشتم. این کار را کردم تا خاطر تو را که ممکن بود از پشت سرگوییهای ادبی آزرده باشد، آسوده کنم.
با محبت- پاسترناک