عادتهای عجیب نویسندگان: سامرست موام
نشستن رو به دیوار
در هر لحظه و در هر جایی از نوشتن دست بر نمیداشت. صبحهایش را با درازکشیدن در وان حمام آغاز میکرد و در همان جا به چیزهایی که میخواست بنویسد فکر میکرد. بعد از حمام صبحانه میخورد و پشت میز مینشست و شروع میکرد به نوشتن. معمولا صبح تا ظهر مینوشت و خودش را مجبور میکرد که روزانه ۱۵۰۰ تا ۲۰۰۰ کلمه بنویسد و اگر نوشته اش به این تعداد کلمه نمیرسید دست بردار نبود.
او اصالت انگلیسی داشت اما به خاطر شغل پدرش که کارمند سفارت انگلیس در فرانسه بود در این کشور زندگی میکرد. در برههای از دوران کودکی او را به خانه عمویش در شهر ویتستابل انگلیس فرستادند.
عمویش کشیش بود و موام در آن خانه با قوانین خشکی روزگار میگذراند. زبان اصلی اش هم فرانسوی بود وانگلیسی بلد نبود به همین خاطر در آن سالها در مدرسه دچار لکنت زبان شد. موام از آن شهر متنفر بود و همسرش گفته به اعتقاد من علاقه او به کتاب و مطالعه از همین دوران شروع شد. او کتاب را کشف کرد و مطالعه برای او گریزی بود از این شرایط دشوار و به همین خاطر میتوان گفت که شهر ویتستابل روی زندگی او بهعنوان یک نویسنده تاثیر فراوانی داشته است.
علاوه بر نوشتن به یادگرفتن و تجربه کردن هم علاقه زیادی داشت. دیوانه تجربه کردن بود. در جنگ جهانی اول بهعنوان راننده آمبولانس وارد جبههها شد و نگاهش به زندگی تغییر کرد و کتابهایی خواندنی از آن روزها نوشت. یکی از عادتهای عجیب موام این بود که میزش را همیشه رو به دیوار خالی میگذاشت و معتقد بود نوشتن با تماشای منظرهها جور در نمیآید.