آن شامی که افشین پولش را داد
امروز سالمرگ افشین مقدم است
سعید دبیری، ترانهسرای این کار درباره همکاریاش با افشین مقدم میگوید: «یک رستوران کوچک به اسم باربیکیو نزدیک تجریش بود که یک تراس خیلی زیبا داشت و ما گاهی آنجا میرفتیم. در آنجا افشین میخواند. شناخته شده نبود. یک شب من با همسرم در آنجا بودیم و موقعی که آمدیم میز را حساب کنیم گفتند میز شما حساب شده. گفتند خوانندهای که روی استیج میخواند میز شما را حساب کرده. آن موقع هم من و هم همسرم معروف بودیم. افشین به ما لطف کرده بود. از آنجا من و افشین دوست شدیم... یک روز به افشین گفتم من شعری به نام «زمستان» دارم. می خواهم تو آن را بخوانی. با سیاوش هم رفیق بودیم. سیاوش با اینکه سواد موسیقی ندارد ملودیساز خیلی خوبی است. از او خواستم روی این ترانه ملودی بسازد. فکر نمیکردیم واروژان قبول کند که کار یک آهنگساز تازهکار و یک خواننده ناشناس را تنظیم کند اما قبول کرد. روز اول موقعی که واروژان به استودیو آمد و افشین را با آن موها دید، از طرز نگاهش متوجه شدم ناراحت است، چون سیاوش هم قیافه جالبی نداشت، البته الان قیافه بهتری دارد. لابد واروژان در دلش گفته اینها مرا به بازی گرفته اند. اسم واروژان استرس می آورد، خیلی سخت بود که یک جوان ۲۵ساله و گمنام بخواهد روبهروی واروژان که مدام با ستارههای موسیقی کار میکرد، بخواند. اما افشین آنقدر اعتماد به نفس داشت که بدون اینکه استرس داشته باشد، خواند و واروژان با لهجه ارمنی گفت: «دستت درد نکنه، چقدر قشنگ میخونه» و چون کار به خوبی اجرا شده بود، واروژان از دستمزد خودش هم کم کرد. افشین فکرش را هم نمیکرد حساب کردن یک میز کارش را به اینجا بکشاند و این گونه معروف شود.»