یادداشت احسان شریعتی به بهانه اکران فیلم«بمب؛یک عاشقانه»
به گزارش خبرآنلاین، در بخشی از متن این جامعهشناس آمده است: «از نظر من، نفس حضور «یاد» شریعتی در فضای هنری کشور و بهویژه در دنیای سینما و از جمله در این فیلم مثبت است (چنانکه صدای زندهیاد فرهاد خواننده که حال و هوای زمان انقلاب را تداعی میکند). اما این اشارات جستهوگریخته به شریعتی درعینحال از نوعی نابهنگامی زمانی و جابهجاییهای تاریخی نیز رنج میبرد؛ زیرا نباید فراموش کرد (و نسل جوان ممکن است چنین اشتباهی کند) که نقش و گفتار شریعتی گفتمان غالب بر دهه ۵۰ است (آستانه انقلاب) و اما در فضای گفتمانی و تبلیغاتی دهه ۶۰ شریعتی اساسا غایب است (حتی نامش را نمیشد مطرح کرد، آثارش نایاب و برخی ممنوع بودند، بسیاری از رهروانش در حبس و هجرت بهسر میبردند و...)؛ و تنها از نیمه دهه ۷۰ (با رشد جنبش اصلاحی و گشایش نسبی فضا) است که بار دیگر شریعتی (مانند سایر نواندیشان پیشا-انقلاب)، با برگزاری یادمانها و انتشار مجموعه کامل آثار، به صحنه اجتماعی و فرهنگی کشور بازمیگردد.
بنابراین کلیشهای را که برخی از نظریهپردازان نوگرای دینی پسا-انقلابی از دکتر شریعتی بهعنوان «ایدئولوگ انقلابی رادیکالی» میسازند که آموزههایش در تقویت جو خشونت انقلابی پیش از انقلاب و «شهادت» طلبی دوران جنگ، نقش محرک و موثری داشته را باید شکست، به دلایل متعدد و از همه مهمتر، محذوف بودن نام و آثار و آموزههای او از ادبیات رسمی این دهه، از صدا و سیما گرفته تا آموزش و پرورش! و اما دلیل محتوایی دیگر، متناقضنما (پارادوکسیکال) بودن تمامی مفاهیمی است که به شریعتی نسبت داده شده و میشود: انقلاب؟ آری، اما بیشتر فکری و درونی و بلندمدت؛ ایدئولوژی؟ آری، اما فقط بهمثابه نظریه انتقادی؛ ارزش؟ آری، اما بهمعنای دگردیسی و بازآفرینی همه ارزشهای موجود؛ حقیقت؟ آری، اما همچون داو و آماج جنگ میان تقسیرها؛ شهادت؟ آری، اما نه جنگ و مرگ، که گواهی-و-آگاهیبخشی زندگی: نیکی، راستی، و زیبایی؛ و از همه مهمتر، مذهب؟ آری، اما عرفان، اخلاق و معنویتی استعلایی و الهیاتی سلبی علیه مذهب نهادین و شریعت و فقاهت روحانیت همه ادیان و... این شاخصه ناسازگار، چندساحتی، یا ناسازوارنمای آموزههای شریعتی (یا همان «التقاطی» بودن بهزعم منتقدانش)، موجب شده که شریعتی بهرغم بقای نامش بر در و دیوار خیابانها و موسسات و ..، و حضور گاه و بیگاه در آثار هنری و فرهنگی، شومبختانه یا خوشبختانه، بهشکل غیررسمی همچنان «غریبی آشنا» در جامعه و در گفتمان رسمی نامی «مسکوت» بماند!»
ارسال نظر