دخل و خرج خانوادهها با نرخ اجرای زنده موسیقی تناسب ندارد
سازناکوک قیمتها در بازار کنسرت
۶ درصد از درآمد ماهانه افراد
طبق آمار ارائه شده از سوی مرکز آمار ایران، متوسط درآمد کلی سالانه یک خانوار شهری در سال ۱۳۹۲، ۲۰میلیون و۴۵۵هزارتومان بوده است. اگر میزان درآمد ماهانه را با استفاده از همین آمار محاسبه کنیم یک میلیون و ۷۰۰هزارتومان سهم هر خانوار ایرانی خواهد بود. با این وجود اگر یک خانواده متوسط شهری بخواهد در ماه به یک کنسرت موسیقی با هزینه بلیت ۱۰۰ هزار تومانی برود باید حدود ۶ درصد از درآمد خود را هزینه کند. این در حالی است که متوسط درآمد سالانه یک خانوار آمریکایی در سال ۲۰۱۳ از سوی سازمان سرشماری آمریکا ۵۳,۰۴۶ دلار اعلام شده است و سهم ماهانه هر خانواده آمریکایی برای استفاده از کنسرت ۴,۴۲۰ دلار خواهد بود. این در حالی است که کنسرتهای بسیاری در آمریکا بهایی بین ۱۴ تا ۵۰ دلار دارد یعنی تنها ۳/ ۰ تا یک درصد از درآمد یک خانواده را به خود اختصاص میدهند. البته کنسرتهایی نظیر کنسرت گروه معروف Rolling Stones نیز وجود دارد که هر نفر باید چیزی حدود ۳۵۰ دلار برای حضور در این برنامه هزینه کند.
کیفیت کنسرتها با قیمت آنها تناسبی ندارد
علاوه بر این سطح کیفی سالنها، نورپردازی، طراحی صحنه و میزان استفاده از تکنولوژی در کنسرتهای ایرانی با برنامههای خارجی تفاوتهای فراوانی دارد و همین هزینه کنسرتهای خارجی را بالا میبرد. در صورتی که کنسرتها در ایران با معمولیترین امکانات برگزار میشود و در شهرستانها نیز اصولا کیفیت برگزاری کنسرت بسیار پایینتر است. نکتهای که میتواند لذت هنر موسیقی را برای مخاطبان بیشتر کند. به عنوان مثال کنسرتهای یانی پیانیست و نوازنده مشهور یونانی از جهت نورپردازی و سایر جنبههای فنی بسیار شناخته شده هستند. طراح نورپردازی یانی در سال ۲۰۱۳ عنوان کرد: «نورپردازی کنسرتهای یانی به شکل حساسی با خود موسیقی زمانبندی میشود، با کسر میزانهای گوناگون آن همساز میشود و از آنجا که یانی بیشتر در مکانهای نمایشی اجرا میکند تا تالارهای سرپوشیده، نورپردازی میتواند رنگ و حرکات ظریف را شامل شود. نورپردازی همچنین بر تکنوازیهای اعضای گروه و نیز بر لحظات بهخصوص در کنسرتها تاثیر میگذارد. «همچنین طراحی صحنه در تولید کنسرتها از کلیدیترین عوامل است که در اجرای کنسرتهای این سرزمین کمتر به آن توجه شده است.
مخاطبان محدود کنسرتها
بازار کنسرتها در ایران بهگونهای تعریف شده است که تنها قشر محدودی امکان استفاده از آن را دارند. طبیعی است هرچه توزیع درآمد جامعه برابرتر باشد عدالت اجتماعی بیشتری برقرار میشود و جامعه دارای قشر بزرگتری از طبقه متوسط و قشر با درآمدتری در دهکهای پایین میشود. علاوهبر توزیع درآمد، رشد اقتصادی نیز تاثیر بسزایی در رفاه اجتماعی یک کشور دارد. به این معنی که هر چه رشد اقتصادی کشور بیشتر باشد، رفاه اجتماعی نیز افزایش خواهد یافت. اگر «ضریب جینی» که شاخصی اقتصادی برای محاسبه توزیع ثروت در میان مردم است را یکی از معیارهای سنجش نابرابری درآمد یا همان توزیع درآمد در نظر بگیریم، طبق آمار سازمان ملل رتبه ایران در سالهای ۲۰۱۳ و ۲۰۱۴ با نمره ۳۸۳/ ۰ میان ۱۳۶ کشور جهان ۶۸ بوده است.
این عدد نشان دهنده شکاف قابل توجه بین درآمد طبقات مختلف جامعه است. همچنین رشد اقتصادی ایران طبق آمار ارائه شده از سوی بانک مرکزی در سال ۹۱ منفی ۷/ ۷ درصد، در سال ۹۲ منفی ۳/ ۰ درصد بوده و در سال ۹۳ به ۲/ ۳ درصد رسیده است. صندوق بینالمللی پول ایران را از نظر رشد اقتصادی در سال ۲۰۱۴ در جایگاه ۸۸ در میان ۱۵۲ کشور قرار داده است. این آمار بهخوبی نشان میدهد، درصد قابلتوجهی از مردم جامعه توانایی تهیه بلیتهای گران کنسرتها را ندارند و اولین گروهی که از موسیقی زنده دور میمانند افراد کمدرآمد و جوانانی هستند که نمیتوانند برای اجرای یک برنامه چنین هزینهای را پرداخت کنند.
نرخ اجاره سالنها؛ بهانه یا واقعیت؟
میزان قیمت بلیت به عوامل متفاوتی بستگی دارد؛ اجاره بهای سالن که با توجه به ظرفیت سالنها متغیر است، دستمزد خواننده و ارکستر و عوامل دیگر. گاهی در بعضی از برنامهها از گروههای نوازنده خارجی دعوت میشود و هزینه پذیرایی و دستمزد آنها را تهیهکننده میپردازد. حتی هزینههایی که برای اخذ مجوز برگزاری کنسرت یک خواننده خاص پرداخت میشود در قیمت بلیت نقش دارد. در این بین به نظر میرسد هیچیک از افراد و نهادهای مسوول که در اجرای کنسرتها نقش دارند، زیر بار گرانی کنسرتها نمیروند و هر یک گناه را گردن دیگری میاندازند. یکی از عواملی که از طرف اهالی موسیقی به عنوان علت گرانی کنسرتهای اخیراز آن یاد میشود گران بودن اجاره بهای سالن برگزاری کنسرتها است.
به عنوان مثال هزینه اجاره سالن برج میلاد برای هر اجرا حدود ۳۰ میلیون تومان است. به نظر میرسد نهادهایی که در این زمینه میتوانند تاثیرگذار باشند و گرهی از این مشکل جدید موسیقی ایران باز کنند، شهرداری و نهادهای دولتی هستند. از آنجا که شهرداری متولی سالنهای سطح شهر محسوب میشود میتواند به عنوان یک نهاد فرهنگی و اجتماعی فضاهای مناسب فرهنگی و هنری در سطح شهر ایجاد کند و به سمت کاهش اجاره بهای سالنها قدم بردارد. تمام این مسائل در حالی مطرح میشود که مدیران سالنهای کنسرت بارها اعلام کردهاند نرخ اجاره بهای سالنها به بهانهای برای تهیهکنندگان تبدیل شده است. برخی از مدیران میگویند که هزینهها را افزایش ندادهاند و حتی برای موسیقیهای فاخری که شورای تصمیمگیری، آن را مناسب تشخیص دهد؛ اجاره بهای هر اجرا را به نصف کاهش داده و به شکل نیم بها دریافت میکنند تا خانوادههای بیشتری بتوانند به سالنهای کنسرت موسیقی راه پیدا کنند.
آنها میگویند قیمت سالن همایشهای برج میلاد کاملا براساس یک چارت سازمانی مشخص محاسبه میشود که کسی اعم از مدیر، مشاور، کارمند یا هر سمت دیگری در این مجموعه نمیتواند از آن عدول کرده یا براساس نظر و سلیقه شخصی خود قیمتها را پایین و بالا کند. عده دیگری نیز گرانی دستمزد خوانندگان و نوازندگان را علت گران شدن بلیتها میدانند. هرچند بسیاری از خوانندگان این موضوع را رد میکنند. شاید بتوان عدم وجود قانون و ثبات در دستمزد نوازندگان را یکی از علل این گرانی دانست. به نظر میرسد هر نوازنده به اختیار خودش دستمزد تعیین میکند و معیار و قانون مشخصی در این زمینه وجود ندارد. درحالی که در کشورهای اروپایی و آسیایی نوازندهها دارای دستمزد ثابت و مشخصی هستند.
به نظر میرسد بخش زیادی از مشکلات موجود در زمینه اجرای کنسرتهای موسیقی نبودن سازوکار مشخص در این بازار است و هرکسی ساز خودش را میزند. فعالان عرصه معتقدند قیمتگذاری بلیتها با توجه به محبوبیت خوانندهها تعیین میشود و در همین رابطه هر خوانندهای که از محبوبیت بالاتری برخوردار باشد، نرخ بلیت کنسرتهایش هم بیشتر تعیین میشود. البته شاید در یک فضای رقابتی این شیوه قابل دفاع به حساب بیاید اما وقتی چرخه معیوب است باید اول ساختار معیوب بازار موسیقی اصلاح شود و بعد به رقابت در بازار فکر کرد.
ارسال نظر