محمدصادق جنان‌صفت

می‌خواهم باز هم از «توسیعاد»، «عمر سابابخی» و «مصطفی کوچ» بنویسم. چرا؟ چون عقل و منطق حکم می‌کند از تجربه کامیاب دیگران استفاده کنیم، به ویژه اگر این تجربه در همسایگی‌مان باشد. توسیعاد را یکبار دیگر به طور خلاصه معرفی می‌کنم. توسیعاد کوتاه شده نام «انجمن صاحبان صنایع و بازرگانان ترکیه» است. مصطفی کوچ، رییس شورای‌عالی مشورتی توسیعاد و عمر سابابخی، رییس هیات‌مدیره این انجمن است. اعضای این انجمن در مجموع ۶۰درصد ارزش تولید ناخالص داخلی ترکیه را به خود اختصاص داده‌اند و کشورهای جهان این انجمن را در حد و اندازه‌‌های دولت ترکیه قبول دارند و در هر مذاکره‌ای با ترکیه دیدگاه‌های توسیعاد را نیز لحاظ می‌کنند.رهبران توسیعاد به دلیل اندازه بزرگی که دارند به خود حق می‌دهند درباره سیاست خارجی، سیاست داخلی و تعامل دولت با جامعه سخن گفته و دیدگاه‌هایشان را بیان و در صورتی که دولت آنها را مفید تشخیص داد بر اجرای آن تاکید کنند. معنای وضعیت یاد شده تقسیم واقعی قدرت میان بخش‌خصوصی و نهاد دولت است. به همین دلیل است که مصطفی کوچ با قدرت از اتحادیه اروپا انتقاد می‌کند و معتقد است «اروپا برای کاهش وابستگی خود به انرژی روسیه باید متکی به ترکیه شود» و یا به رهبران سیاسی می‌گوید «انتخابات ریاست‌جمهوری در ترکیه باید براساس وفاق و در موعد مقرر برگزار شود». مصطفی کوچ می‌گوید در سال ۲۰۰۷ بار دیگر ورق‌های برنده در منطقه توزیع خواهد شد و باید ترکیه سهم مناسبی از آن‌ها بگیرد. به همین دلیل است که عمر سابابخی صریح و رک به دولت می‌گوید سال ۲۰۰۷ سال سختی است و ترکیه باید در آزمون پختگی از این سال کامیاب بیرون آید».

اکنون رهبران بخش‌خصوصی ایران را با همتایان ترکیه‌ای خود مقایسه کنید. شرایط چیست؟ بازرگانان و صنعتگران ایرانی همه انرژی و نیروی خود را می‌گذارند تا نشان دهند به سیاست کاری ندارند و چشم امید به دست‌های دولت دوخته‌اند تا آنها را کمک کند، دستشان را بگیرد و راه را نشان دهند. چرا این وضعیت در ایران وجود دارد و بخش‌خصوصی توانایی ندارد خواسته‌هایش را حتی در اندازه‌ای که هست طرح کند. دوستی می‌گفت دولت‌های ایران آن قدر پول دارند که نیازی به امثال مصطفی کوچ و عمر سابابخی ندارند. او درست می‌گوید، اما درآمد نفت مگر چقدر است؟ درآمد ۵۰میلیارد دلاری نفت برای اداره یک دولت کافی و بلکه بسیار بسیار زیاد است، اما اگر به وظایف اصلی دولت، تصدی‌گری اقتصادی را هم اضافه کنیم، کمتر دولتی می‌تواند با این پول اشتغال پایدار و پربازده و بالنده ایجاد کند و باید اجازه دهد بخش‌خصوصی رشد کند و این امور را به عهده گیرد. صاحبان صنعت و بازرگانان و بانکداران ایرانی باید بزرگ شوند و سهم خویش از قدرت را در اداره امور طلب کنند.