محققان در یک پژوهش علمی بررسی کردند
سایه انقراض بر منابع آبی؟
به طور صریحتر، بررسی دادههای بلندمدت بیلان آبی در چهارمنطقه گاوخونی، گرگان، نمک و ارومیه گویای وضعیتی غیرعادی است و از اثر بیشتر بارگذاریهای فراتر از توان منطقه نسبت به اثرگذاری تغییرات اقلیمی حکایت دارد. این وضعیت در تالاب گاوخونی و دریاچه شدت بیشتری داشته و در ابعاد وسیعتری گسترش یافته، به طوری که به کاهش قابلتوجه مساحت این دو ناحیه طبیعی منجر شده است. مقاله داوود مشیرپناهی، جرجیا دستونی، باقر ذهابیون و زهرا کلانتری نشان میدهد که خلیج گرگان به دلیل اتصال به دریای خزر فشار کمتری را از ناحیه بارگذاری آبی تحمل کرده؛ اما در دوره زمانی مورد بررسی در مقاله، سهبخش از ۶بخش شامل دریاچه مهارلو، تالاب هورالعظیم و دریاچه بختگان نیمی از مساحت خود را به دلایل گفتهشده از دست دادهاند. مقاله مذکور که در مجله مطالعات منطقهای هیدرولوژی منتشر شده است، تاکید دارد که احتمال اثر تغییرات اقلیمی بر وضعیت بغرنج دریاچه ارومیه کمرنگ است. محققان در این مقاله تاکید کردهاند که همبستگی بسیار ضعیف متغیرهای مورد بررسی با ناحیه دریاچه ارومیه احتمالا منعکسکننده محرکهای غیراقلیمی (و عمدتا انسانی) است که با یافتههای قبلی برای این حوضه مطابقت دارد.
نویسندگان این مقاله در بخش نتیجهگیری تاکید دارند که تشخیص و تعیین کمیت علل کاهش ابعاد تالاب برای درک اساسی پویایی تغییر تالاب و نگهداری و احیای موثر تالاب ضرورتی انکارناپذیر است. روش توسعهیافته در مطالعه مشیرپناهی و همکارانش، ترکیبی و مبتنی بر داده بوده است. آزمایشها سعی داشت با ارزیابی این ۶بخش به این پرسش پاسخ دهد که آیا میتوان کاهشهای بزرگ اخیر در مساحت این مناطق آبی را با تغییرات هیدرولوژیکی مرتبط توضیح داد. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل همبستگی تغییرات مقایسهای و تجزیه و تحلیلها نشان داد که متغیرهای غیراقلیمی، بهویژه تغییرات انسانی در زمینهای زراعی و شهری، مهمترین محرکهای کاهشهای مشاهدهشده تالابها در ایران است که تغییرات اقلیمی در دو سطح دما و بارندگی را شدت میدهد.
به طور کلی، این مطالعه نقش مهم تغییرات توسعه چشمانداز مبتنی بر انسان، علاوه بر تغییرات کلی آب و هوا برای پویایی تغییر تالاب را بهخوبی نشان داده است. در ایران، این محرکهای ترکیبی تغییرات به کاهش شدید جریان آب ورودی به تالابها منجر شده است. البته نباید نقش تغییر اقلیم را نادیده یا دستکم گرفت، اما در مورد ایران تا امروز تغییرات غیراقلیمی نسبت به دستاندازیهای انسانی عامل تاثیرگذار ضعیفتری بوده است. به طور قطع، میتوان انتظار داشت که تغییرات آبوهوایی تاثیر قویتری بر اقلیم خشکتر آینده ایران داشته باشد؛ بهویژه از آنجا که تغییرات مبتنی بر انسان، تالابهای ایران را در برابر تغییرات بیشتر ناشی از اقلیم آسیبپذیر کرده است. پیشنهاد محققان در این مقاله این است که این شکل از مطالعه باید برای کاربردیشدن در تشخیص محرکهای مختلف دخیل در کاهش مساحت تالابها در سایر مناطق جهان به کار گرفته شود؛ منوط به طرح این فرض که تعامل بین تغییرات غیراقلیمی و تغییرات شرایط آبوهوایی چگونه بر پهنههای آبی اثر میگذارند.
در ادامه گزارش با بررسی دادههای موجود در مقاله، به مرور وضعیت ۶ ناحیه مختلف مورد بررسی پرداخته میشود. دادههای بهدستآمده حاصل بررسی آمارهای کوتاه، میانمدت و بلندمدت این مناطق و نیز برخی آزمایشها روی نوع پوشش و اثر زمینهای زراعی، جنگل، چمن، درختچه، پوشش گیاهی کم و زیاد یا وجود زمین شهری در اطراف این مناطق بر سطح بارگذاری آب است. این آزمایش وضعیت خاص این ۶ناحیه آبی را در کشور را بهخوبی بازگو میکند. محققان در مقاله خود نسبت به وضعیت بدتر برخی از مناطق ابراز نگرانی کردهاند.
تالاب گاوخونی
با وجود ۶۹ شهر در اطراف این تالاب که بزرگترین آنها اصفهان است و بیش از ۶/ ۱میلیون نفر جمعیت دارد، فشار بالایی به این حوضه آبی وارد میشود. گزارش تاکید دارد، دمای میانگین این حوضه ۸/ ۱۵درجه سانتیگراد و میزان بازندگی سالانه در آن حدود ۲۵۹میلیمتر در سال است. در انتهای این حوضه زایندهرود قرار دارد که به تالاب گاوخونی متصل میشود.
خلیجگرگان
تالاب خلیجگرگان در پاییندست حوضه گرگان بهعنوان بخشی از حوضههای ۱۶ و ۱۵ در شمال ایران قرار داشته که میانگین دمای سالانه آن ۴/ ۱۵درجه سانتیگراد است. در عین حال، میزان بارندگی سالانه این حوضه ۳۰۷میلیمتر در سال است. سطح آب تالاب خلیج گرگان توسط رواناب حوضهای تامین شده که این جریان از طریق یک کانال طبیعی به سمت دریای خزر تعیین میشود. در این حوضه ۲۹شهر وجود دارد که گرگان و گنبدکاووس به ترتیب ۳۵۰هزار و ۲۰۰هزار نفر جمعیت دارند و هر دو شهر در کنار رودخانههای منتهی به خلیج گرگان قرار گرفتهاند.
دریاچههای مهارلو و بختگان
دریاچههای مهارلو و بختگان در مرکز ایران هم در پاییندست حوضه مهارلو- بختگان در حوضه ۴۳ قرار دارند که میانگین دمای سالانه آنها ۶/ ۱۷درجه سانتیگراد و میانگین بارندگی سالانهشان ۳۳۲میلیمتر در سال است. در این حوضه، ۱۹شهر وجود دارد که شیراز با ۶/ ۱میلیون نفر جمعیت بزرگترین آنهاست.
دریاچه ارومیه
دریاچه ارومیه در شمالغرب ایران، شناختهشدهترین مورد کوچکشدن چشمگیر دریاچه/ تالاب در ایران است. تمام روانآبهای تولیدشده در حوضه دریاچه ارومیه از حوضه ۳۰ است. میانگین دمای سالانه این حوضه ۹/ ۱۱درجه سانتیگراد و بارندگی سالانه آن ۳۷۷میلیمتر در سال است که وارد دریاچه ارومیه میشود. این حوضه در مجموع شامل ۵۷شهر است که دو شهر اصلی تبریز و ارومیه به ترتیب ۶/ ۱میلیون و یکمیلیون نفر جمعیت دارند. ارومیه در نزدیکی دریاچه قرار گرفته است و تقریبا ۱۵کیلومتر با این دریاچه فاصله دارد.
دریاچه نمک
دریاچه نمک در پاییندست حوضهای به همین نام در حوضه ۴۱ در مرکز ایران قرار دارد. میانگین دمای سالانه این حوضه ۱/ ۱۵درجه سانتیگراد و میانگین بارندگی سالانه آن ۲۶۸میلیمتر در سال است. این حوضه دارای بیشترین جمعیت ساکن در بین حوضههای ایران بوده که ۲۸درصد از جمعیت ایران را تشکیل میدهد و شامل ۱۶۹شهر است. مهمترین این شهرها عبارتند از: تهران با ۹/ ۸میلیون نفر، کرج با ۹/ ۱میلیون نفر، قم با ۲/ ۱میلیون نفر، همدان با ۶۰۰هزار نفر، اراک با ۵۵۰هزار نفر و قزوین با ۴۵۰هزار نفر.
تالاب هورالعظیم
تالاب هورالعظیم در جنوب غربی ایران و در پاییندست حوضه ۲۲ قرار دارد و میانگین دمای سالانه آن ۹/ ۱۷درجه سانتیگراد و میانگین بارندگی سالانه آن ۳۸۸میلیمتر در سال است. این تالاب از رودخانههای اطراف تغذیه میشود. در این حوضه ۵۸شهر وجود دارد که سهشهر بزرگ کرمانشاه، خرمآباد و ملایر بهترتیب با حدود یکمیلیون، ۴۰۰هزار و ۲۰۰هزار نفر جمعیت در کنار آن قرار دارند.