اما و اگر جشنهای خودکفایی
تا پیش از این اخباری از برگزاری جشن خودکفایی گندم، برنج، جو و سایر محصولات کشاورزی میشنیدیم که اگرچه در صحت آمار و اقتصادی بودن آن شک و تردیدهایی وجود داشت، اما در اصالت آن مشکلی به چشم نمیخورد؛ چراکه به هر حال گندم، گندم است و جو، جو؛ با اختلافات اندکی در اندازه و کیفیت که برای مصرف کننده معمولی گونههای مختلف آن فرق چندانی با هم ندارند. اما آیا این وضعیت را می توان به تولیدات صنعتی نظیر لوازم خانگی، خودرو، محصولات الکترونیکی و... نیز تعمیم داد و فیالمثل میتوان گفت یخچال، یخچال است و ماشین لباسشویی، ماشین لباسشویی و نام و نشانها و برندها تفاوت معناداری برای مصرفکننده و بازار این محصولات ندارند؟! و از بیتفاوتی قیمت و کیفیتها سخن گفت و صرف رسیدن به تولید کمی متناسب با اندازه مصرف جامعه را جشن گرفت؟! اینکه عنوان شود «با تداوم وضعیت مطلوب تولید لوازمخانگی در آینده نزدیک جایی برای عرضاندام برندهای خارجی وجود نخواهد داشت» (وزیر صمت) چندان واقعبینانه بهنظر نمیرسد.
نگاهی به جهان اطراف نشان میدهد که حتی در کشورهای دارای بهترین تولیدات لوازم خانگی و خودرو و لوازم الکترونیک (بهعنوان کالاهای مصرفی بادوام) نظیر کره، ژاپن، آلمان، آمریکا و... نیز کالاهایی با برندهای غیرملی آن کشورها به وفور به چشم میخورد و مثلا میتوان در کشور تولیدکننده سامسونگ و ال جی، ردپای بوش و در کشور تولیدکننده بی ام و، حضور تویوتا و هیوندای را مشاهده کرد. چرا؟ دلیل واضح است. این محصولات، کالاهایی رقابتیاند که با میل و سلیقه و نیازهای متفاوت مصرفکنندگان گره خوردهاند و موضوعی علیالسویه نیستند. این موضوع تا حدی مشابه همان اشتباهی است که بعضی در مقایسه تولید تجهیزات نظامی و خودرو میکنند و تصورشان آن است که اگر کشوری در صنایع نظامی پیشرفت کرد، میتواند به همان میزان در صنایع مصرفی نیز بدرخشد و در ردههای بالای جهانی قرار داشته باشد که چنین نیست و تفاوت بین این دو حوزه صرفنظر از ساختار و سازوکار متفاوت تولید و بازار مصرف و... در میزان رقابتی بودن آنهاست.
صنعت لوازم خانگی، حلقهای مهم و حیاتی در زنجیره تولید و صنایع بالا و پایین دستی و حوزه خدمات و ارتباطات بین بنگاهی و... است. در تولید این محصولات، فناوری و نشانههای تجاری در بازار محصولات و تولید در مقیاس بزرگ برای کسب قدرت رقابتی اهمیت تعیینکننده دارد. بنابراین پیوند این صنایع با برندهای مطرح جهانی و تولید مشترک ضرورتی حیاتی است و نمیتوان از خودکفایی و درونگرایی این حوزه سخن گفت و عنوان داشت «اگر وارداتی هم صورت گیرد، در جهت تقویت تامین مواد اولیه واحدهای تولیدی کشور و جهت تقویت تولید داخلی و کالای ساخت ایران است.» همچنین این صنعت مانند خودرو، محصولات الکترونیکی و فناوری اطلاعات و... در پیوند تنگاتنگ با سطح زندگی جامعه و رفاه اجتماعی است و کشش درآمدی تقاضا برای آنها بیشتر از واحد است. به این معنا که رشد تقاضا برای این محصولات درصورت کاهش درآمد سرانه مصرفکنندگان، کاهش مییابد.
بر این اساس، با کند شدن روند رشد درآمد سرانه یا کاهش و منفی شدن آن با کوچک شدن بازار تقاضا برای این محصولات و بنابراین کاهش سرمایهگذاری و درنتیجه کاهش کیفیت و افزایش فاصله محصولات داخلی با محصولات مصرفی بادوام خارجی مواجه خواهیم شد و پیامد آن نیز افزایش قاچاق به سبب ممنوعیتهای وارداتی و بالا بردن دیوار تعرفهها برای حمایت از صنایع ناکارآی داخلی و درواقع تحمیل هزینههای سنگین ناشی از ناکارآیی صنایع به مصرفکنندگان و خارج شدن گروههای بزرگی از آنان از بازار مصرف این کالاهاست. درواقع نگاه درست به این صنعت و توانمندیهای ارزشمند آن نه محصور و محدودکردن و جشن خودکفایی گرفتن برای آن، بلکه آن را همچون لکوموتیو صنعت دانستن است. لکوموتیوی که امکان وصل صنعت داخلی به بازار جهانی و برونگرایی را از طریق جلب سرمایهگذاری مستقیم خارجی و تولید مشترک و حضور در بازارهای منطقه ای و حتی جهانی و فضای رقابتی در بنگاهها فراهم میآورد و نیز با توجه به بحران شدید اشتغال آن هم اشتغال فارغالتحصیلان (بیکاری ۲/ ۴۰درصدی فارغالتحصیلان- مرکز آمار – دیماه ۹۹) امکان بهکارگیری این افراد دارای تحصیلات فنی و دانشگاهی را امکانپذیر میسازد.