مدیریت پروژهای و چراهای بیپاسخ!
این مقدمه از آن جهت عنوان شد که ظاهرا باز در پاسخ به نامگذاری امسال و نیز چارهاندیشی برای مقابله با تحریمها و بحران ناشی از ویروس کرونا، فهرستی از پروژهها در حوزه صنعت کشور تعریف و سعی شده است این اقدامات، بدیع و گرهگشا و نجات و حیاتبخش جلوه کند. بیآنکه هیچ تحلیل شایسته و قابلقبولی از چرایی رسیدن صنعت به وضعیت نامساعد امروز ارائه شود. اینکه چرا برخلاف تمام برنامههای توسعهای و چشمانداز و...:
۱- ارزش افزوده صنعتی کشور در دو دهه در مجموع روندی نزولی را طی کرده و از ۹/ ۱۹ درصد در سال ۱۳۷۰ به ۳/ ۱۵ درصد در سال ۹۳ کاهش یافته است؟!
۲- چرا صنایع منبعمحور از ارزش افزوده صنعتی بالاترین سهم را (۳/ ۴۹درصد) داشته و صنایع ساختمحور و دانشمحور سهمهای بسیار کمتری (به ترتیب ۵/ ۲۶ و ۵/ ۸ درصد) یافتهاند؟! چرا سهم صنایع متکی به دانش فنی و منابع کشاورزی به ترتیب از ۱۲درصد و ۳۸ درصد به ۸/ ۱۰ درصد و ۵/ ۱۶ درصد سقوط کرده است. درحالیکه در این مدت سهم صنایع هیدروکربوری به سرعت رشد کرده و از ۵/ ۱۲ درصد به ۵/ ۳۸ درصد رسیده است؟
۳- دلیل تمرکز بالای صنایع در تعدادی از استانها (تهران و اصفهان و...) چیست و چرا بعضی از استانها (ایلام، کهگیلویه و بویر احمد و...) کمترین برخورداری را از بنگاههای صنعتی داشتهاند؟! «در حال حاضر بیشتر تمرکز بنگاههای تولیدی در استانهای تهران، آذربایجان شرقی، خوزستان، خراسان رضوی، مرکزی و البرز است؛ این در حالی است که باید برخی از بنگاهها در نوار ساحلی مستقر شوند تا دسترسی به آبهای آزاد برای آنها آسانتر شود» (گزارش یکصد بنگاه برتر - ۳۰/ ۱۰/ ۹۸).
۴- چرا بنگاههای کوچک و متوسط در کشورمان همواره کوچک و متوسط باقی میمانند، بزرگ نمیشوند و سهم بسیار اندکی از ارزش افزوده صنعتی را ایجاد میکنند؟! (سهم ۷۰درصدی بنگاههای کوچک -کمتر از ۵۰ نفر کارکن- از تعداد بنگاههای فعال و ارزش افزوده ۸ درصدی آنها و برعکس سهم ۲ درصدی بنگاههای بزرگ از تعداد بنگاهها و ارزش افزوده ۸۲ درصدی آنها).
۵- چرا صنایع کشور متکی به بازار داخلی است و این بازار سهمی ۹۰ درصدی از بازار محصولات تولیدی بنگاهها را در اختیار دارد؟! و چرا بخش عمده همان میزان صادرات صنعتی کشور (حدود ۸۷ درصد) نیز صادرات منبعمحور (پتروشیمی، مواد شیمیایی، فلزات اساسی، فرآوردههای نفتی و...) است و مقصد مهمی از همین کالاهای صادراتی (حدود ۵۵ درصد) نیز به پنج کشور جهان بوده است؟
۶- چرا رابطه مبادله صنعت با سایر بخشهای اقتصادی که معرف ارزش محصولات صنعتی در نسبت با محصولات سایر بخشهاست، کاهنده و از ۲۱/ ۱ در سال ۱۳۷۴ به۹۳/ ۰ درصد در سال ۹۵ نزول کرده است؟
و بسیاری چراهای دیگر؟ ۱
اینکه تصور کنیم با مجموعه متناقضی از اهداف (از خوداتکایی و تامین داخل تا بهبود کسب و کار و توسعه صادرات و...) و تزریق دهها و صدها هزار میلیارد دلار و ریال کار صنعت بسامان میشود سخت در اشتباهیم!
بدون آسیبشناسی وضعیت موجود و نگرش انتقادی به راهبردها و سیاستهای غلط چند دهه گذشته و ترسیم الگو و سیاست اقتصادی و صنعتی کارآمد و علمی و در چارچوب یک استراتژی توسعه صنعتی رقابتپذیر، فقط زمان را برای جبران اشتباهات گذشته از دست میدهیم و با آزمون خطاهای بزرگتر، امکان حرکت در مسیر صحیح را ناممکنتر میسازیم و مشتی پروژههای نصفه نیمه و انبوهی از بدهی و بنگاههای ورشکسته از خود به یادگار میگذاریم!
پینوشت:
۱- برنامه راهبردی توسعه صنایع صادراتی و رقابتی، موسسه مطالعات و پژوهشهای بازرگانی، تهران، ۹۳- رویکردهای نظری، الزامات، موانع و سیاستهای پیشنهادی برای جهش تولید، موسسه مطالعات و پژوهشهای بازرگانی، روزنامه دنیای اقتصاد، ۶/ ۲/ ۹۹