تولید ملی، بازار جهانی
در کشور ما و بهخصوص در سازمانها و نهادهای اقتصادی و بهتبع آن در آحاد مختلف جامعه هنوز سوءتفاهمهای زیادی درخصوص صادرات وجود دارد. از جمله صادرات را نماد تجارت، سودمحوری و مادیگرایی قلمداد میکنند و چندان اقبالی به این دانش بینالمللی نشان نمیدهند، اما همانگونه که اشاره شد صادرات، مفهوم و کاربردی وسیعتر در زندگی کنونی جوامع دارد. فراتر از این بحث، برخی اندیشمندان معاصر معتقدند که صادرات، خود ماهیتی فرهنگی دارد، چراکه صادرات با درک آگاهی عمیق از مصرفکنندهها و تشخیص نیازها و تمایلات آنها و نشان دادن واکنش مناسب به این نیازها و تمایلات سروکار دارد. از این رو، صادرات علاوه بر مباحث اقتصادی در دایره تخصصهای فرهنگی قرار میگیرد و پدیدهای بهشمار میآید که موجب استیلای فرهنگ براقتصاد شده است.
برای صادرات، اهداف مختلفی را مطرح میکنند، اما از اهداف مهمی که امروزه برای صادرات مطرح میشود، میتوان به رضایت حداکثری مشتریان اشاره کرد. برخی از متخصصان امور صادرات معتقد هستند که هدف اصلی صادرات، باید تنوع بخشیدن به کالاها و در نتیجه به حداکثر رساندن حق انتخاب مصرفکنندگان باشد و تعدادی از مدیران صادراتی براین باور هستند که هدف نظام صادرات به حداکثر رساندن کیفیت زندگی مردم است. بالا بردن کیفیت زندگی، هم از طریق تنوع کالاها و کیفیت آنها، همچنین توجه به کیفیت اقتصاد حاصل میشود. در واقع صادرات، فرآیندی اجتماعی، اقتصادی و مدیریتی است که بهوسیله آن افراد و گروهها از طریق کشف نیازها و خواستههای یکدیگر به تولید و مبادله کالاها، خدمات و منابع در گستره بینالمللی میپردازند.
همه ما در شبانهروز، از کالاها، خدمات، ایدهها، اشخاص، مکانها و بهطورکلی از محصولات فراوانی استفاده میکنیم که به وسیله تولیدکنندگان داخلی یا خارجی عرضه شدهاند. اینها نشان میدهد که زندگی ما با مردم جهان درهم تنیده است. ما چه بهعنوان مشتری تقاضاکننده و نیازمند مصرف و چه بهعنوان تولیدکننده در طرف عرضهکننده باشیم با سایر کشورهای دنیا پیوندی هزاروجهی داریم، اما موضوع بسیار نگرانکنندهای که اکنون کشور ما با آن روبهرو است، وجود شکاف بسیار عمیق بین واردات و صادرات است. متاسفانه جامعه کنونی ما، با وجود برخورداری از منابع و سرمایههای خدادادی بسیار غنی بیشتر مصرفکننده کالاهای وارداتی است تا صادرکننده کالاهای صادراتی. بدون تردید امروزه وجه مصرفکنندگی، بر وجه تولیدکنندگی غلبه کرده است. در دنیایی که دانش و اطلاعات، مزیت رقابتی محسوب میشود، سازمانها و نهادهای اقتصادی کشور نیز، برای معکوس کردن روند واردات گسترده میتوانند با بهرهگیری از دانش مدیریت بازاریابی، فرصتهای گستردهای را برای توسعه صادرات کشور فراهم کند.
لازم به توضیح نیست در دنیایی که سرعت گردش اطلاعات به چند هزارم ثانیه کاهش یافته و مرزهای خاکی عملا جز در روی نقشهها کاربرد چندانی ندارند صادرات خود به دانشی مستقل تبدیل شده و میطلبد که با اتخاذ سیاستهای عملی از سوی دولت و مسوولان به این حوزه توجه ویژه شود. باید دقت کرد که لزوما هر ارسال کالایی به خارج از کشور صادرات نیست. صادرات مقدمات و دانش خاص خود را در حوزههای مختلف طلب میکند. بازاریابی اولیه، آشنایی با بازار هدف، شناخت سلایق و ذائقه مشتریان، اخذ استانداردهای لازم در کشور هدف، توسعه برند، نوع بستهبندی کالا و خدمات و... مواردی است که باعث موفقیت یا شکست در زمینه حضور در بازارهای بینالمللی خواهد بود.
صادرات همچنین ضامن بقای تولید و ایجاد اشتغال است. ورود به بازار صادرات عامل ارزآوری برای کشور بوده و جذب ارز، زیرساختهای توسعه کشور را فراهم میکند. حضور پررنگ در عرصه صادرات، مستلزم توسعه زیرساختهای تولیدی، بهبود فرآیندها و توسعه اشتغال است. همچنین، دارا بودن کیفیت و بستهبندیهای قابلرقابت در عرصه بینالمللی موجب پیشرفت خودبهخودی واحدهای تولیدی و ارائه محصول با کیفیت به مصرفکننده میشود. بالا رفتن استانداردها و کیفیت محصولات صادراتی منجر به افزایش استانداردها و کیفیت محصولات داخلی خواهد شد. از دیگر سو، صادرات موجب افزایش یادگیری سازمانی خواهد بود. از دیگر فواید صادرات افزایش اعتمادبهنفس تولیدکنندگان داخلی است. با حضور در بازارهای صادراتی و در کنار برندهای جهانی اعتمادبهنفس تولیدکنندگان ما افزایش یافته و در صورت حضور برندهای خارجی در داخل کشور نیز توان رقابت با آنان را خواهند داشت.