خبرنگار استانی «دنیایاقتصاد» گزارش میدهد
موافقان و مخالفان انتقال پایتخت به اصفهان
قرار به جابهجایی پایتخت است؟
اصفهان، همدان، قم، اراک، شیراز و سمنان از گزینههایی هستند که معمولا برای انتقال پایتخت از آنها نام برده شده اکنون هم از شهر گلپایگان بهعنوان گزینه مورد نظر یاد میشود. دلایلی مانند آلودگی، ازدحام، ترافیک، زیرساختهای نامناسب و کمبود منابع آبی، موضوع انتقال پایتخت را تقریبا در همه دولتهای قبل و پس از انقلاب بهنوعی مطرح کرده، هرچند به نتیجه نمیرسید. اما جدی بودن نسبی آن از زمانی آغاز شد که سال ۹۱ با امضای حدود ۱۰۰ نفر از نمایندگان مجلس، در نوبت بررسی قرار گرفت و به تصویب رسید. طرحی که از همان ابتدا بهرغم تصویب از سوی مجلس، مورد مخالفت پایتختنشینان قرار گرفت و تقریبا در همان زمان چندان امیدواری به اجرای آن نبود.
در این حال این ایده با هدف حل مشکلات تهران و این توجیه که اگر پایتخت از تهران منتقل شود جمعیت سرریز ساکن تهران کاهشی شده و این کلانشهر نفس میکشد، بهرغم عدمفراهم بودن زیرساختها، در طول این چند دهه بهدفعات مطرح شده و مطالعاتی هم بر روی آن انجام گرفته است. از زمان جنگ ایران و عراق گرفته تا زلزله جنوب تهران و حتی مطرحشدن آن در مجمع تشخیص مصلحت نظام که در مصوبهای بر لزوم انتقال مرکز سیاسی برای بهبود استقرار جمعیت تا پایان سند چشمانداز ۱۴۰۴ تاکید میکرد. مصوبهای مبنی بر آنکه همه مراکز و نهادهای دولتی تا ۱۴۰۴ به پایتخت جدید منتقل میشوند و به این ترتیب تهران، پایتخت «اقتصادی» باقی خواهد ماند و شهری دیگر پایتخت رسمی و سیاسی ایران خواهد شد. در دولت روحانی نیز کمیسیونی برای بررسی موضوع تغییر پایتخت تشکیل شد. مجلس شورای اسلامی نیز سال ۱۳۹۴ قانون امکانسنجی انتقال مرکز سیاسی و اداری کشور و ساماندهی و تمرکززدایی از تهران را به تصویب رساند. در سال ۱۳۹۷ نیز شورای عالی ساماندهی پایتخت شکل گرفت اما در سال ۱۳۹۹ موضوع انتقال پایتخت طبق تحقیقات و مطالعاتی از دستور کار خارج شد.
تا امسال که سرانجام دولت فعلی با به میان کشیدن این بحث، آن را بهعنوان یک ایده مطرح کرد و البته تاکید بر آن داشت که این اتفاق، کار امروز نیست و فقط لازمه توجه را دارد. بنا به گفته پزشکیان «توسعه کشور با ادامه روند فعلی امکانپذیر نیست، چارهای نداریم جز اینکه مرکزیت اقتصادی و سیاسی کشور را به جنوب و نزدیک دریا منتقل کنیم. تهران بهعنوان پایتخت کشور با مشکلاتی دستبهگریبان است که راهحلی جز انتقال مرکزیت نداریم؛ کمبود آب، نشست زمین، آلودگی هوا و امثال آن با تداوم سیاستها و اقداماتی که تابهحال اتخاذ و اجرا شدهاند، فقط تشدید شده و راهحل اساسی جابهجایی مرکزیت سیاسی و اقتصادی کشور است. انتقال مرکزیت سیاسی و اقتصادی هم به این شکل که ما خودمان در تهران بنشینیم و به مردم بگوییم جابهجا شوند، مقدور و ممکن نیست، باید ابتدا خودمان برویم تا مردم هم دنبال ما بیایند.»
انتقال پایتخت، خوب یا بد؟
هزینهبر بودن و دردسرهای فراوان انتقال مرکزیت سیاسی و اقتصادی از چالشهایی است که اجرای چنین تصمیمی با آن مواجه است. عدهای طرفدار چنین تغییری هستند و برخی هم آن را ناممکن و حتی شوخی دولتها با مردم میپندارند. دیدگاه موافقان انتقال پایتخت بر آن است که آلودگی شدید هوایی تهران، ازدحام جمعیت و خطر زمینلرزه در آن از دلایل مهمی است که بررسی و انجام این جابهجایی را ضروری میسازد. گفته میشود جمعیتی بیش از ۹ میلیون نفر در محدوده شهر و حدود ۱۶ میلیون نفر در کلانشهر تهران سکونت دارند که وقوع سانحهای مانند زلزله در این استان بهطور حداقلی جان ۵ میلیون نفر را تهدید میکند، بهعلاوه کمبود امکانات و خدمات لازم برای این جمعیت بزرگ که در تهران سکونت کردهاند از دیگر عللی است که جابهجایی پایتخت و سبکتر کردن وزن جمعیتی آن را قابلتوجه میکند.
در سوی دیگر این ماجرا مخالفانی قرار دارند که معتقدند هزینه انتقال پایتخت بهقدری بالاست که اگر این هزینه را برای ساماندهی بافتهای فرسوده و نامناسب شهری تهران مصرف کنیم، نتیجه بهتری از جابهجایی یک مرکز سیاسی و اقتصادی خواهیم گرفت. چهبسا اگر انتقال پایتخت موجب کاهش جمعیت در تهران هم شود این تراکم در نقطهای دیگر تجمع یافته و آن شهر را بهعلاوه جمعیت قبلیاش، دچار چالشهای جدید میکند. موضوع دیگر بحث تهدید زلزله برای شهر تهران است که بازهم مخالفان انتقال از زلزلهخیزی اغلب نقاط کشور نام برده و تاکید بر بافت فرسودهای دارند که حدود ۱۵درصد از جمعیت تهران را در خود جای داده و ساکنان پایتخت را حتی در صورت نقلوانتقال مرکزیت، تهدید میکند. مورد دیگر کاستن از بار ترافیکی تهران است که موافقان بر این باورند که با انتقال بخش اداری از تهران به نقطهای دیگر، این حجم از رفتوآمدها کاهش مییابد.
اما در پاسخ به این توجیهات، مخالفان از آماری حرف میزنند که میگوید یکنهم جمعیت تهران متعلق به کارکنان و خانواده بخش اداری این کلانشهر است. آیا با خروج این تعداد واقعا چالش ترافیکی پایتخت حل میشود؟ بهعلاوه تکلیف مسکن و خدمترسانی به این جمعیت منتقلشده چه خواهد بود؟ که این نکته نیز قابلتأمل است.
کدام گزینه پایتخت ایران میشود؟
جدای از خوب و بد انتقال پایتخت، پرسش اصلی، محل مورد نظری است که برای این جابهجایی در نظر گرفته میشود. شهری که بهدور از مشکلات و چالشهای پایتخت فعلی، قابلیتهای مرکزیت بودن را داشته باشد و بتواند جمعیتی را در خود جای دهد. هرچند از مکانهایی مانند پیرامون شهر گلپایگان کنونی بهعنوان کاندیدای ساخت پایتخت جدید نام برده میشود. اما از گذشتهها که موضوع جابهجایی پایتخت مطرح میشد حرف از اصفهان بود که پیشینهای طولانی در پایتخت بودن داشته و ویژگیها و ظرفیتهای بسیار خوبی برای این نقلوانتقال دارد. دلایلی مانند مرکزیت این استان، برخوردار بودنی که دیگر، چنین نیست و آبوهوایی که تقریبا مشابه تهران است اصفهان را گزینه مناسبی برای اجرای این تصمیم قلمداد میکرد. بهویژه آنکه اصفهان سابقه پایتخت بودن را داشته و همچنین در زمانهایی پایتخت فرهنگی و حالا هم بهنوعی پایتخت اقتصادی کشور به شمار میآید.
اما مخالفان این ایده نیز فراوانند، چراکه اصفهان خود کلانشهری پرجمعیت با انواع و اقسام چالشهاست که گنجایشی برای افزوده شدن مشکلات دیگر ندارد. صنایع فراوانی که در این منطقه قرار گرفته، مشکل آلایندهها و بیآبی این استان بهعلاوه بیکاری و تورم بالای آن همگی از دلایلی است که گزینه اصفهان را برای پایتخت شدن مردود میکند. عدهای هم همدان را که در سال جدید بهعنوان پایتخت گردشگری جهان معرفی شده است، برای پایتخت سیاسی و اقتصادی بودن مناسب میدانند. شکلگیری زیرساختهای تازه در همدان بهعلاوه توسعه پایدار این استان در حالی از سوی موافقان اعلام میشود که برخی کارشناسان، همدان را مستعد پایتخت شدن ندانسته یا سازوکارهای فعلی را مناسب این طرح نمیدانند.
برخی هم سمنان را بهعنوان مرکزیت، مطرح کردهاند زیرا به مرکز اقتصادی یعنی شهر تهران نزدیک است، علاوه بر آن جمعیت و چالشهایی کمتر از دیگر گزینهها دارد. در این میان کارشناسانی نیز بهرغم موافق بودن با انتقال پایتخت بر این باورند که پایتخت جدید باید ساخته شود نه آنکه کلانشهری دیگر را انتخاب کرد. همانطور که تهران به دلیل مرکزیت سیاسی، مرکزیت اقتصادی هم شد، ازاین رو هر شهر دیگری هم که پایتخت سیاسی شود بهمرور شاهد انفجار جمعیتی، انباشت سرمایه و مرکزیت اقتصادی میشود. بهاینترتیب ایجاد شهری جدید با رعایت اصول مهندسی و چشمانداز طولانیمدت، راهکار اساسی و کارشناسانهای است که از نظر این طرفداران جابهجایی، مورد تاکید و تایید است.
پیامدهای منفی انتقال، بیشتر از مثبت خواهد بود
بررسی تجربیات دیگر کشورها در زمینه انتقال پایتخت، نشان میدهد مزایای چنین جابهجایی در برابر چالشهای آن چندان به چشم نمیآید. چهبسا تغییر پایتخت یک کشور، در پی خود تغییرات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی زیادی را به دنبال داشته که در همین ایران هم بارها تاریخ، شاهد آن بوده که گاه با نتایج مثبت و گاه با عواقب منفی روبهرو بوده است. اما بحث اصلی آنکه تفاوتهای ایران امروز با گذشته بسیار فراوان و پیرو همین مساله دردسرهای جابهجایی و البته پیامدهای آن هم چند برابر است. حالا در پایان، همچنان این پرسش باقی است آیا واقعا با انتقال پایتخت، مشکلات تهران کاهش مییابد؟