البته نباید از این نکته چشم پوشید که قیمت‌گذاری انواع پلیمرها که تحت‌تاثیر شرایط نامساعد کسب و کار داخل کشور، تحریم‌ها، نوسانات نرخ ارز و سایر شاخص‌ها یا تمرکز پتروشیمی‌ها بر صادرات انجام می‌شود، این مزیت‌ها را به شدت تحت‌الشعاع قرار می‌دهد، به نحوی که در برخی موارد، واردات مواد اولیه از کشورهای خریدار محصولات پتروشیمی ایرانی، از خرید آن در داخل کشور ارزان‌تر تمام می‌شود. بنابراین رفع این مساله یکی از ابزارهای موثر حمایتی برای حفظ ظرفیت‌های ساخت داخل این صنعت به شمار می‌رود. فراموش نکنیم که صنعت اسباب بازی در کنار ابعاد اقتصادی و صنعتی قابل اتکا، شاخص‌های فرهنگی و اجتماعی گسترده‌ای دارد، از این رو نباید و نمی‌توان از تاثیر آن بر نسل آینده‌ساز کشور چشم پوشید.

یکی دیگر از مزایای رقابتی صنعت اسباب بازی در ایران، دسترسی به محتوای فرهنگی، ادبیات غنی و تنوع قومی در کشور است که طراحی بازی‌های متعدد مبتنی بر این فرهنگ‌ها را تسهیل کرده و امکان صیانت از این ذخایر فرهنگی را فراهم می‌کند. البته در این حوزه هم نیازمند اجرای دقیق و جامع قوانین مرتبط با حق کپی رایت به منظور پشتیبانی از این ظرفیت‌های ارزشمند طراحی در حوزه اسباب بازی‌ها هستیم. در واقع طراحان اسباب‌بازی که یکی از مهم‌ترین توانمندی‌ها و پتانسیل‌های این صنعت محسوب می‌شوند، بیش از هر چیز نیازمند ابزارهای قانونی برای جلوگیری از کپی شدن محصولات طراحی شده خود هستند. ما در مواردی با کپی یک بازی رومیزی ایرانی توسط شرکت‌های چینی هم مواجه بوده‌ایم که به سادگی کپی شده و با قیمتی بسیار نازل روانه بازارهای کشورمان شده است. چنین اتفاقاتی بی‌شک، انگیزه نیروهای کارآمد در حوزه طراحی اسباب‌بازی را برای ادامه فعالیت و خلق محصولات جدید از میان می‌برد.

در نگاهی کلی باید گفت که سازندگان اسباب بازی‌های ایرانی در صورت رفع چالش‌ها و با اتکا به مزیت‌هایی که به اختصار به آنها اشاره شد، می‌توانند علاوه بر تامین بخشی از نیاز بازارهای داخلی، به کشورهای منطقه هم صادرات داشته باشند. آسیای میانه، روسیه و کشورهای حوزه خلیج فارس، می‌توانند مقاصد بسیار خوبی برای محصولات صادراتی ما باشند. البته تسهیل این روند هم مستلزم دیپلماسی اقتصادی، توسعه روابط بین‌الملل در حوزه‌های سیاسی و اقتصادی و تسهیل مبادلات ارزی است.

مشکل اینجاست که صنعت اسباب‌بازی به‌رغم ماهیت فرهنگی بسیار حیاتی و موقعیت اقتصادی و صنعتی‌اش، در سیاست‌های اقتصادی دولت، اولویت چندانی ندارد. در واقع با وجود اینکه مسوولان به طور کامل به تاثیرات فرهنگی مجصولات این صنعت در نسل کودک و نوجوان کشور اشراف دارند، اما در تصمیم‌سازی‌های اقتصادی، آن را مشمول حمایت‌های تعریف شده برای کالاهای فرهنگی نمی‌دانند. به بیان ساده تر این روزها اسباب بازی با وجود تاثیر ژرفی که بر تربیت نسل آینده کشور دارد، در زمره کالاهای مصرفی و لاکچری دسته‌بندی شده و از عمده حمایت‌های تعریف شده در حوزه فرهنگ بی‌بهره است. همین مساله توان رقابتی ما را در مقابل واردات اسباب بازی‌هایی که عمدتا با قیمت و کیفیت نازل در بازار عرضه می‌شوند، به شدت کاهش داده است.این صنعت برای تنوع بخشی به محصولات، طراحی اسباب بازی‌های جدید، خلاقانه و سرگرم کننده و همچنین افزایش قدرت رقابتش با شرکت‌های خارجی، نیازمند حمایت‌های اصولی و عقلایی است که می‌تواند برای یک مدت محدود مشمول شرکت‌های سازنده فعال در این حوزه شود.

از این رو شاید پیش از هر اقدامی، دولت باید این مساله را روشن کند که اسباب بازی را یک کالای بازرگانی و تجاری تلقی می‌کند یا آن را به عنوان یک محصول فرهنگی برمی‌شمرد؟ تفکیک این دو تعریف، می‌تواند دامنه حمایت از اسباب بازی‌های ساخت داخل را به درستی روشن کند. در این صورت تعریف معافیت‌های مالیاتی، بهره‌گیری از امکانات تبلیغاتی کالاهای فرهنگی به‌ویژه در رسانه ملی، حمایت‌های سازمان یافته در زمینه تامین مواد اولیه و همچنین پشتیبانی دولت برای افزایش صادرات محصولات این حوزه، می‌تواند زمینه‌ساز توسعه جدی این صنعت شود.  از سوی دیگر در کنار انتظارات و مطالباتی که از دولت و سایر نهادهای تصمیم‌ساز در حوزه اسباب بازی وجود دارد، بخش‌خصوصی هم باید یک برنامه مدون و راهبردی برای توسعه زیرساخت‌هایش تدوین کند که البته اولین گام‌های آن طی سال‌های اخیر با تاسیس انجمن سازندگان اسباب بازی ایران برداشته شده اشت. توانمندسازی و آموزش شرکت‌های کوچک و متوسط فعال در این حوزه که اصطلاحا زیرپله‌ای نامیده شده و ساختار کارگاهی و صنعتی مشخصی ندارند و یکی از الزامات جدی برای شکل‌گیری روند توانمندسازی فعالان این حوزه است. 

در حال حاضر قریب به ۱۰ شرکت دانش‌بنیان در زمینه تولید اسباب بازی در کشور فعالیت می‌کنند و این امر نشان‌دهنده ظرفیت چشمگیر شرکت‌ها و طراحان اسباب بازی برای توسعه تولیدات فعلی این صنعت است. برای دستیابی به این مهم بیش از هر چیز نیازمند ترویج اقداماتی نظیر ساده‌سازی فرآیندهای تولید، انتقال دانش از سایر کشورها، ارتقا سطح مدیریت کسب و کار در حوزه صنعت اسباب‌بازی و ایجاد ساختارهای حرفه‌ای صنعتی شرکت‌های فعال این صنعت هستیم.  صنعت تولید اسباب بازی ایران در طول سال‌های اخیر، توسعه و پیشرفت قابل‌توجهی داشته، به نحوی که امروز با افتخار می‌توانیم از تولید بیش از ۵۰۰۰ نوع اسباب بازی متنوع توسط شرکت‌های ایرانی صحبت کنیم و این ظرفیتی نیست که بتوان به سادگی از آن چشم پوشید. توسعه این توانمندی نیازمند به میدان آمدن همه ذی‌نفعان و بازیگران کلیدی حوزه فرهنگ کشور است.

تعیین اولویت‌ها، تبیین نقش اسباب بازی در تعلیم و تربیت نسل اینده‌ساز کشور و سطح اثربخشی این محصولات در رفع تعارضات فرهنگی اسباب بازی‌های خارجی با فرهنگ و مذهب کشورمان از جمله موضوعات مهمی است که باید در تصمیم‌گیری‌های این حوزه به شکلی جدی مورد توجه قرار گیرد. فراموش نکنیم که امروز اسباب بازی نه تنها کودکان و نوجوانان، بلکه کانون خانواده‌ها را به نوعی تحت‌تاثیر قرار می‌دهد و راه‌اندازی کافه بازی‌ها به خوبی موید همین نکته است. از این رو نباید فرصت‌ها را برای افزایش سهم اسباب بازی‌های ایرانی به‌ویژه بازی‌های رومیزی در این حوزه از دست داد، چرا که قطعا عدم‌بهره‌گیری درست از این فرصت می‌تواند به یک تهدید جدی در بستر فرهنگ، خانواده و جامعه کودک و نوجوان کشور بدل شود.