شرکتهای دانشبنیان و صنعت پتروشیمی
معنای دقیق بومیسازی چیست و اهمیت آن در کجاست؟بومیسازی به فرآیندی پویا گفته میشود که برپایه شناخت تجهیزات و بررسی موارد فناوری مرتبط با آن نسبت به طراحی آن دستگاه یا مکانیزم اقدام میشود. آنگاه با خرید قطعات و تهیه مواد اولیه زیرمجموعه آن تجهیز، دستگاه تکمیل و آزمایش شده و به مجموعه بهرهبردار تحویل میشود.
بنابراین هنگامی که بومیسازی بخش وسیعی از تجهیزات در صنعت نفت صورت میگیرد به این معنی است که شرایط و پیشنیازهای فراوانی تمهید شده تا یک تجهیز در داخل کشور تولید و در اختیار این صنعت قرار گیرد.
شاید جالب باشد که اولین قدم فرآیند بومیسازی علاقه و همفکری است. باید افرادی که دانشهای مکمل دارند و از بخشهای متفاوت انتخاب شدهاند در هماندیشیها و فضاهای گفتوگو، پیشنهادهای مختلفی را تهیه و ارائه کنند. در مدیریت صنعتی این فرآیند، توفان مغزها خوانده میشود.
گام بعدی ریسکپذیریهای مدیریتی است. بهرهبردار از کیفیت تجهیزاتی که در نصب اولیه مجتمع آزموده شده و در حال کار هستند، اطمینان دارد و میداند آزمودن تجهیزات جدید ممکن است با مشکلاتی همراه باشد که رفع آنها زمانبر و هزینهزاست.
ولی این استدلال چند آفت بزرگ دارد. هزینه بالا و غیرمنصفانه تجهیزات خارجی، مشکلات تامین قطعاتیدکی و امکان خارج شدن تجهیزات از چرخه تولید، تحریمها و تاثیر آنها و خروج ارز و از همه مهمتر وابستگی به شرکتهای خارجی نکاتی هستند که تلاش برای تولید داخلی لوازم موردنیاز را منطقا توجیه میکند.
اینجاست که همدلی و همراهی مدیریت با بدنه کارشناسی سرنوشتساز است. مدیریتها با ارزیابی خطرات و ریسکها و با حمایت از اقداماتسنجیده بدنه کارشناسی ابتدا اقدام به جایگزینی تجهیزات متعارف و سادهتر کرده و پس از اطمینان از کیفیت تجهیز جایگزینشده بومی، استراتژیهای بومیسازی در تجهیزات حیاتی (Vital) را پیادهسازی میکنند.
شاهکلید پیشرفت و عبور از موانع، امید و برخورد هوشمندانه است. به همین خاطر است که مؤلفه «امیدآفرینی» تا این اندازه موردتوجه و تاکید مسوولان ردهبالای کشور است.
هر آینه امکان دارد بازدهی اولین تجهیزات داخلی پایینتر از نمونههای خارجی باشد ولی باید آزمود و سنجید و اصلاح کرد.
این چرخه با عنوان «گردونه بهبود مستمر» نامیده شده و به افتخار دمینگ، دانشمند برجسته، با عنوان چرخه دمینگ نیز خوانده میشود و مشتمل بر تکرار حلقه برنامهریزی، اقدام، آزمون و اقدام اصلاحی است.
از این نقطه وارد فاز جدیدی میشویم که بحث دانشبنیان بودن اهمیت ویژهای دارد.
در مرحله مقدماتی شرکتهای تولیدی بسیاری هستند که قطعات و تجهیزات را بومیسازی کرده و اکنون اقتصاد تولید آنها بهبود یافته است.
مفهوم دانشبنیان به معنی ایجاد ساختاری هوشمند است که میتواند تمامی اتفاقات و مراحلی را که از مفهومسازی اولیه شروع شده و تا نصب و راهاندازی ادامه یافته است، پایش و مستندسازی کند.
تفاوت بزرگ شرکتهای دانشبنیان و مجموعههای تولید در مولفه ارزش افزوده آنهاست. در شرکت تولیدی سود انتفاعی اولیه مناسب است ولی در ادامه تغییر شگرفی در حاشیه سود و درآمدزایی پدید نمیآید. ولی در شرکت دانشبنیان به دلیل هزینههای تجربیات ناموفق احتمالی، در ابتدا حاشیه سود ناچیز است ولی با رفع اشکالات بر حاشیه سود افزوده شده و باتوجه به اینکه مواد اولیه اصلی فقط دانش است، تمامی برگشت سرمایه به سود و ارزش افزودهای بدل میشود که آرام ولی ممتد رشد پیدا میکند.
بزرگترین دستاوردی که شاید در نگاه اول مغفول بماند اصل ارزش راهبردی است. وقتی شرکتی ایرانی بخواهد در پروژههای مختلف تولید یا تعمیرات در سایر کشورها شرکت کند باید بتواند پروژه را در قالب یک ترکیب کامل از انجام امور مهندسی، تدارکات و تهیه تجهیزات و تکمیل و راهاندازی ارائه کند. بومیسازی تجهیزات در قالب یک مجموعه دانشمحور با ترکیب تجهیزات داخلی و دانش فنی کلید رشد صادرات و حرکت به سوی اقتصاد پویاست.