هزار راه نرفته در نگهداشت ساختمان
در حالی که در کشورهای توسعهیافته عمر ساختمانها بین ۸۰ تا ۱۲۰ سال است و به نگهداشت ساختمان توجه ویژهای دارند. در ایران برای کاهش هزینهها مصالح ساختمانی نامرغوب و بیکیفیت در ساختوساز به کار میبرند، نظیر پروژه مسکن مهر و نمونههای مشابه که با دخالت دولت برای اقشار کمدرآمد ساخته شد. این واحدها از نظر کیفی معمولا کیفیت مطلوب را ندارد و طول عمرشان هم کم است که این موارد از عوارض عدمواگذاری ساختوساز به بخش خصوصی است. این در حالی است که دولت باید نظارت کلی و برنامهریزی کلان اقتصادی را در دستورکار خود قرار دهد و با حمایت از بخش خصوصی کار را به مردم بسپارد.
در این بین دانشبنیانها از این بعد که میتوانند سیستمهای جدیدی برای ارتقای کیفیت ساختمان طراحی کنند، در افزایش طول عمر بنا نقش موثری خواهند داشت. در حال حاضر ایران بیشترین تعداد ثبت اختراع را نسبت به جمعیتش در دنیا دارد، اما پایینترین نرخ بالفعل درآوردن اختراعات را کسب کرده است. به این معنی که فقط اختراعات ثبت میشود و به اجرا نمیرسد. از آنجا که چرخه ساختوساز بیمار است، هیچ بررسی آسیبپذیری به صورت یک پژوهش میدانی انجام نشده است و دولت به صورت جزیرهای میخواهد معضلات را رفع کند که این امکانپذیر نخواهد بود. از طرف دیگر بسیاری از مدیران قبول نمیکنند که تخصص لازم را ندارند. این در حالی است که باید کنارهگیری کنند تا افراد متخصص و نخبگان وارد میدان شوند.
همچنین باید گفت در بخش طراحی عملکرد بهینهای نداریم و بر اساس طرح اولیه فعالیت آغاز میشود، در حالی که باید مهندس یا شرکت مربوطه چند گزینه طراحی را ارائه دهد تا مالک بهترین را انتخاب کند. همچنین برای اینکه در هزینهها صرفهجویی کنند، ساختمان بر اساس نقشه مصوب شده ساخته نمیشود و بناها زمین تا آسمان با نقشه اصلی متفاوت هستند. از طرف دیگر، با امضافروشی مهندسان ناظر مواجهیم. به این ترتیب اگر ساختمان استحکام لازم را نداشته باشد و کیفیت و کمیت مصالح ساختمانی به اندازه نقشه به کار نرفته باشد، هر اتفاقی که برای ساختمان بیفتد، مقصر مهندس ناظر خواهد بود. درواقع به علت اینکه نقشه دوم از نقشه اول کیفیت پایینتری دارد، به مراتب ارزانتر تمام میشود. در این میان مالک برای اینکه سود بیشتری به جیب بزند، نقشه دوم را اجرا میکند و نقشه اول را کنار میگذارد. همچنین تعرفه مهندسان، از طراح گرفته تا ناظر و مجری بر اساس عرف بینالمللی نیست و بسیار پایین است. به نحوی که یک مشاور معاملات ملکی به مراتب درآمد بیشتری از مهندسان دارد و این عوارض تصمیمات وزارت راه و شهرسازی فعلی و گذشته است که گریبانگیر قشر تحصیلکرده و متخصص شده است. یک مهندس نباید برای امرار معاش خود، ناظر ۱۰ ساختمان باشد بلکه باید با نظارت بر یک یا دو ساختمان زندگی خود را برای یک سال به خوبی بچرخاند. به هر روی هم اکنون ساختمانهایی که ساخته میشود، با ایدهآل فاصله بسیاری دارد و از کیفیت لازم برخوردار نخواهد بود. بنابراین نباید تعجب کرد که بناها دچار پیری زودس و فرسودگی میشوند. چراکه مالک هم به صرف اینکه سرمایه کلانی دارد، بدون تخصص لازم دست به ساختوساز میزند. این در حالی است که ساختوساز باید در دست تعاونیهای خاص مسکن باشد و با مشارکت و سهامداری مهندسان انجام شود و مالک باید صرفا سرمایهگذار باشد و از منابع مالی حاصلشده بهرهمند شود، بدون اینکه دخالتی در چرخه ساختوساز داشته باشد. نباید فراموش شود هدف از نگهداشت ساختمان این است که ملک به صورت مستمر بازرسی و موارد ترمیمی را ذکر کنند و نرخ بیمه هم بر اساس آن تعیین شود. به عبارتی ساختمانها باید شناسنامه داشته باشند. این شناسنامه باید توسط هیات مستقلی تهیه شود حتی یک هیات دومی هم نظارت را برعهده داشته باشد. در این میان صدور شناسنامه فنی و ملکی برای ساختمانها در برنامه هفتم توسعه به تصویب رسیده که خوب است، اما این قانون برای بناهای جدید خواهد بود و مشمول ساختمانهای موجود که در برابر زلزله غیرایمن هستند، نمیشود. به این ترتیب هیچ برنامهای برای نگهداشت ساختمانهای فعلی نداریم و درصورت وقوع زلزله، آنها ویران خواهند شد. برای نگهداشت ساختمان پس از ساخت، بنا را باید بیمه کرد. به شرطی که از مهندسان عمران و معمار بهره برد تا شرکتهای بیمه عملکرد قابل قبولی داشته باشند. به این ترتیب دیگر شاهد بیکاری قشر تحصیلکرده نخواهیم بود. این موارد ابتر مانده و دیده نمیشود، به طوری که درنهایت بسیاری از مهندسان مهاجرت میکنند و این فرهیختگان را به راحتی از دست میدهیم.
به هر روی سازهای که ساخته میشود باید طراحی مناسبی داشته باشد، مگر اینکه ساختمان قدیمی باشد، در این صورت باید از لحاظ مقاومسازی لرزهای بررسی شود. متاسفانه هیچگونه قانونی برای ترمیم و بهبود عملکرد سازهها در برابر زلزله وجود ندارد و هیچ منابع مالی خاصی هم برای آن اندیشیده نشده تا در اختیار مالک قرار گیرد. این عوارض عدمنگرش سیستمی به امر ساختمان است. اگر نگهداشت ساختمان مورد توجه دولت قرار گیرد، توصیههایی برای ترمیم آن داده خواهد شد و دیگر شاهد فرسودگی زودرس ساختمانها نخواهیم بود. منتها باید در این زمینه قانون وجود داشته باشد و در مرحله بعد منابع مالی آن از سوی نهادها تامین شود.
در پایان باید گفت صنعتیسازی یک نگرش انبوهسازی است و به دلیل اینکه به صورت انبوه قطعات ساخته میشود، هزینهها پایین میآید و مطمئنا میتواند به افزایش طول عمر ساختمان هم کمک کند. باید تعدادی از مهندسان در قالب تشکلها سهامدار باشند و مجموعهای را برای صنعتیسازی راهاندازی کنند.