فارغ از بیان ارادت به آمار، مدتی پیش‌‌‌ مشاهده یک شاخص در یکی از وب‌سایت‌‌‌های خبری آمریکا توجهم را به خود جلب کرد. شاخص عبارت بود از میزان ظرفیت اسمی نیروگاه‌‌‌ها به ازای هر دلار تولید ناخالص داخلی. این شاخص به زیبایی علاوه بر رونمایی از توان شبکه برق کشورها از میزان اثر ظرفیت برق در اقتصاد نیز پرده‌‌‌برداری می‌کند.

ظرفیت برق و تولید ناخالص ۱۰ کشور جهان زیر ذره‌‌‌بین آمار

اگر بخواهیم این شاخص را برای ۱۰ کشور صدرنشین فهرست اقتصادهای برتر دنیا از منظر نشریه فوربس شامل آمریکا، چین، ژاپن، آلمان، هند، انگلستان، فرانسه، ایتالیا، کانادا و برزیل محاسبه کنیم، در گام اول به منابع اطلاعات محاسبه تولید ناخالص داخلی کشور نیاز داریم که این اطلاعات از گزارش سال ۲۰۲۳ نشریه فوربس قابل تهیه است. همچنین ظرفیت منصوبه نیروگاهی نیز از گزارش مجله گلوبال انرژی در محاسبات لحاظ شده است.

بر اساس نکات یاد شده ظرفیت نیروگاهی به ازای هر ۱۰۰ دلار تولید ناخالص داخلی برای کشورهای هند، چین، برزیل، ژاپن، کانادا، آلمان، ایتالیا، فرانسه، آمریکا و انگلستان به ترتیب ۱۳، ۱۲، ۱۰، ۸، ۷، ۶، ۶، ۵، ۴ و ۳ وات بر ۱۰۰ دلار است. بر این اساس، متوسط شاخص ظرفیت نیروگاهی به ازای هر ۱۰۰ دلار تولید ناخالص داخلی ۱۰ اقتصاد برتر دنیا به ۸ وات می‌‌‌رسد.

ظرفیت برق ایران به ازای هر دلار تولید ناخالص داخلی ۳ برابر متوسط ۱۰ اقتصاد برتر دنیا

با آگاهی از این اطلاعات برای ۱۰ اقتصاد برتر، محاسبه این شاخص برای ایران و مقایسه آن با این کشورها نتایج قابل‌توجهی به همراه دارد. اگر نخواهیم مانند شعبده‌‌‌بازها ماجرا را برای جلب توجه بیشتر کش دهیم و بلافاصله به سراغ محاسبه آمار برای ایران برویم، بررسی شاخص مذکور در ایران نیز بیانگر آن است که به ازای هر ۱۰۰ دلار تولید ناخالص داخلی در ایران، ۲۵ وات ظرفیت منصوبه برق وجود دارد.

شاخص میزان ظرفیت نیروگاهی نسبت به تولید ناخالص داخلی برای ایران ۳ برابر متوسط دنیاست. میلیون‌‌‌ها تحلیل با منشأ یکسان برای این یک خط آمار قابل بیان است اما مهم‌ترین نکته در این حوزه عدم‌تناسب اقتصاد ایران با ظرفیت شبکه برق است. در حقیقت ظرفیت شبکه برق ایران توانایی پوشش اقتصادی با تولید ناخالص داخلی ۳ برابر وضعیت کنونی را دارد.

این آمار شاید از تصور بسیاری از ما که مرتب با اخبار ناترازی برق صنایع مواجه می‌‌‌شویم، ایجاد اختلال کند اما بررسی‌‌‌ها بیانگر آن است که یک مساله سبب می‌شود تا بین دو گزاره، «ظرفیت ۳ برابر شبکه برق ایران نسبت به اقتصاد» و «ناترازی برق در فصل تابستان» وحدت حاصل شود.

نبود برنامه توسعه صنعتی مانع شکوفایی صنعت برق در اقتصاد ایران

بر این مبنا، ایران برخلاف ۱۰ اقتصاد برتر دنیا، صنعتی با زنجیره ناقص و ارزش افزوده کم دارد و وجود صنایع انرژی‌‌‌بر در بالادست سبب شده تا به ازای تولید اندک، انرژی بالایی مصرف شود. بر این اساس نه تنها زمینه استفاده از ظرفیت برق در صنایع مهیا نمی‎‌‌‌شود، بلکه در تابستان نیز مساله ناترازی توانی برق مطرح خواهد بود. به منظور فهم این مساله فرض کنید برای تولید یک ورق آهنی ۱۰ واحد انرژی نیاز است و قیمت این محصول هم ۱۰ تومان است، حال اگر این ورق تبدیل به یک بدنه خودرو شود، ممکن است، ۱ واحد انرژی بیشتر مصرف شود اما قیمت محصول از ۱۰ به ۲۰ تومان افزایش یابد. به عبارت دیگر، می‌توان با صرف ۱۰ واحد انرژی یک ورق آهنی ۱۰ تومانی فروخت یا با صرف ۱۱ واحد انرژی یک بدنه خودروی ۲۰ تومانی. با توجه به نکات یاد شده، خلأ برنامه توسعه صنعتی در کشور سبب شده تا ظرفیت بخش انرژی در اقتصاد ایران شکوفا نشود و تصحیح این روند باید در دستور کار سیاستگذاران قرار گیرد.

اشتباهی که کشور را درگیر رکود می‌کند

البته سیاستگذار ایرانی مدت‌‌‌هاست به این مساله واقف شده اما تصمیمات درستی در این حوزه نگرفته است. بر این اساس، سیاستگذار به جای بسترسازی برای توسعه صنایع پایین‌دست و استفاده از مشوق‌‌‌ها، به ابزارهای دیگری روی آورده و با اقداماتی مشابه آنچه شوک‌‌‌درمانی خوانده‌‌‌ می‌شود، قصد دارد تا تمرکز توسعه صنعتی را از بالادست به پایین‌دست هدایت کند. مساله‌ای که طی ماه‌‌‌های اخیر نه تنها پاسخگو نبوده بلکه خبر زمینه یک رکود بزرگ در فضای اقتصاد کشور را به همراه خواهد داشت. رکودی که بوی آن هم اکنون از افزایش موجودی انبار در صنایع بالادست به مشام می‌‌‌رسد.