وزارتخانه در دولت سیزدهم برنامه خاصی برای حوزه معدن که یکی از ارکان مهم اقتصادی کشور به حساب می‌‌آید، نداشت و بیشتر روی موضوع لوازم خانگی و خودرو تمرکز کرده است. وزارت صمت باید با نماینده‌‌ها، پیمانکارها، انجمن‌‌ها و تشکل‌ها ارتباط بهتری را برقرار کند و از مشکلات حوزه‌‌های مختلف معدن باخبر شوند و این نوع مسائل و مشکلات باید به نوعی حل ‌‌شود. به طور کلی بار وزارتخانه برای یک وزیر سنگین است، چراکه ۴۰‌درصد اقتصاد کشور در وزارت صمت گردش دارد و محورهای زیادی را در حوزه اقتصاد یدک می‌‌کشد بنابراین باید در این وزارتخانه افراد بسیار کارکشته و متخصصی روی کار باشند که تقسیم کار انجام شود و تمام بخش‌‌ها همسو با هم پیش روند.

لایحه دو فوریتی جداسازی بخش بازرگانی از وزارتخانه به مجلس ارسال شده است و مشخص نیست که رئیس‌جمهور چه برنامه‌‌ای برای وزارت صمت دارد، اما تجربه نشان می‌دهد زمانی که وزارت معادن و فلزات روی کار بود بخش معدن و صنایع وابسته به آن چالاک‌‌تر ظاهر می‌‌شدند و تصمیم‌‌ها و اقدامات موثرتری اتخاذ می‌‌شد. بعد از آنکه به وزارت صنعت و معدن تغییر کرد عملکرد حوزه معدن با افت مواجه شد و سپس با ورود بازرگانی به طور کلی روند کار و برنامه‌‌ها تغییر کرد، به عبارت بهتر این تغییرات در وزارتخانه هیچ مشکلی از بخش معدن را حل نکرد و در این بین نوع چارت یا عدم‌ارتباط با تشکل‌ها نیز ازجمله مسائلی است که از گذشته در بخش معدن پابرجا بود. به طور کلی یکی از مشکلات اساسی بخش معدن به عنوان یکی از مهم‌ترین ارکان‌‌های اقتصادی کشور وجود مدیران غیرکارشناس در راس کار است، همچنین نیروهای کار فنی و موثری نیز در دسترس نیست. به عنوان مثال اگر یک مدیر خیلی جوان باشد قطعا نمی‌تواند کمک زیادی به توسعه بخش معدن کند، یک مدیر زمانی مفید خواهد بود که خود آستین‌‌ها را بالا زده و درگیر کارها شود و حالا که مدیر شده و به امور واقف است، تصمیم‌گیری‌‌های بهتری را می‌تواند انجام دهد. اما فردی که در حوزه فنی نبوده و به یک باره مدیر شده است قطعا در مراحل اجرایی با مشکل مواجه خواهد شد. زمانی که یک مدیر موفق از اکتشاف حرف می‌‌زند به این دلیل است که تمام مراحل را پله‌‌پله طی کرده است و اکنون در راس امور قرار گرفته و می‌تواند با اشراف به زیر و بم حوزه اکتشاف در این خصوص تصمیم‌‌های درست بگیرد.

تا به امروز در بخش معدن فرماندهی مطلوب صورت نگرفته و برای تربیت نیروی کاربلد و باسواد کمتر اقداماتی انجام شده است و باید برای بخش‌‌های مختلف و به‌ویژه اکتشاف استراتژی‌‌های مناسب ترسیم شود و در این سال‌ها همچنان این نوع استراتژی‌‌ها تعریف نشده است و در صورت ادامه این روند تغییر محسوسی در حوزه معدن را شاهد نخواهیم بود.

بخش معدن به بانک اطلاعات جامع نیاز دارد که تاکنون این مهم محقق نشده است، به عنوان مثال بخش خصوصی که نمی‌تواند در همه مناطق و پهنه‌‌ها وارد شود و اکتشافات انجام دهد، چرا که سازمان زمین‌‌شناسی با حمایت دولت باید به این بانک اطلاعاتی دست یابد و بر اساس آن و ویژگی‌‌های بخش خصوصی مربوطه و پهنه‌‌های مورد نظر، اکتشافات آن منطقه را واگذار کند. به عبارت بهتر مدیر کاربلد نیاز است تا دستیابی به استراتژی محقق شود. هر استانی پتانسیل خاصی برای مواد معدنی دارد، در حقیقت باید یک نقشه راه وجود داشته باشد تا افرادی به صورت سلیقه‌‌ای این نقشه را به هم نزنند. کمبود پایگاه داده‌‌های علوم زمین احساس می‌شود تا تجمیع اطلاعاتی به صورت تخصصی انجام شود و برای هر پروژه اعم از اکتشاف یا استخراج در مناطق مختلف دوباره کاری انجام نشود و هر پروژه ادامه‌‌ دهنده پروژه‌‌های قبلی باشد. به طور کلی بخش معدن به یک مدیر کاربلدو متخصص نیاز دارد تا بتواند استراتژی صحیح و نقشه راه مطلوب را برای این حوزه ترسیم و تدوین کند.