ایجاد شغل پایدار با هزینه پایین
سال ۹۷ با توجه به نرخ دلار ۲۵۰۰ تومانی، سرانه مصرف پوشاک در کشور ۱۵۰ دلار بود، اما امسال افزایش نرخ ارز، (دلار ۵۰ تا ۶۰هزار تومانی) بر بازار و مصرف پوشاک تاثیر بسزایی گذاشته است. با این حال هم اکنون ۶۰درصد حجم بازار پوشاک در اختیار تولیدکنندگان داخلی است.
این درحالی است که در حوزه صنعت نساجی و زنجیره آن، حدود یک میلیون نفر فقط در بخش تولید مشغول هستند به غیر از مشاغل خانگی و تولیدیهایی که آمارشان ثبت نشده است.
در صورتی که جلوی واردات غیررسمی گرفته شود میزان اشتغالزایی کشور در این حوزه بیشتر نیز خواهد شد.
هم اکنون میزان واحدهای تولیدی صنفی، حدود ۸۵هزار و واحدهای تولیدی صنعتی، هزار واحد است. جالب اینکه یک شغل پایدار در صنعت پوشاک را میتوان با کمتر از ۱۰۰ میلیون تومان ایجاد کرد، اما در سایر صنایع، حداقل دو تا سه میلیارد تومان باید هزینه کرد.
بازه زمانی از تصمیمگیری تا عملیاتی شدن در صنعت پوشاک دو تا سه ماه است در حالی که در دیگر صنایع مثل صنایع پتروشیمی زمان بهرهبرداری حداقل دو تا سه سال است؛ بنابراین صنعت نساجی هم ارزان به لحاظ میزان سرمایهگذاری است، و هم خیلی سریع به بهرهبرداری میرسد. البته قاچاق هم در این حوزه، خیلی سریع صورت میگیرد.
در صنایع پوشاک، مهمترین لازمه بخش تولید، ثبات است. یعنی بخش اقتصادی هم مانند سایر بخشها باید از امنیت برخوردار باشد؛ حدود سه سال است نوسانات شدید ارزی امنیت اقتصادی را مختل کرده است.
تورم پایه نوسانات ارزی است. اگر تورم پایین باشد نوسان نرخ ارز نخواهیم داشت و اقتصاد ما هم بیجهت وابسته نمیشود. اتصال زنجیره تامین چه در واحدهای صنفی چه در واحدهای صنعتی، جزو آن مباحثی است که دولت باید یک برنامه کلان ۱۰ ساله داشته باشد که با آمدن وزرا و مدیران جدید عوض نشود و قابل پیگیری باشد.
در سند چشمانداز صنعت پوشاک، کلیاتی وجود دارد که زیربخشها بر اساس آن کلیات، باید برنامه داشته باشند؛ مثلا در سند چشمانداز ۱۴۰۴ آمده است: ایران باید از لحاظ مولفههایی که گفته شده در منطقه حرف اول را بزند، اما با وجود سند متاسفانه زیربخشها به دلایل مختلف کارشکنی میکنند.
طبق آمارهای ارائه شده، در حال حاضر بیش از ۳ میلیارد دلار قاچاق پوشاک در کشور انجام میشود که حدود ۴۰درصد از حجم تولید پوشاک کشور را تحت الشعاع قرار داده که در مقایسه با سال ۹۷ روند کاهشی داشته است.
سال ۱۳۹۸ تولید پوشاک ۲۰درصد افزایش داشت این درحالی است که سال گذشته ۸۰هزار تن پنبه وارد شد که در مقایسه با سال قبلتر از آن که ۱۰۰هزار تن وارد شده بود تولید کاهش داشته است.
زمانی که جلوی واردات مواد اولیه گرفته شود، از آنجا که سرانه مصرف کم نمیشود بنابراین واردات مواد اولیه و پوشاک یا باید از مبادی غیررسمی (قاچاق) صورت بگیرد یا اینکه از طریق تولید داخل نیاز کشور تامین شود.
هم اکنون مهمترین بحث ما در فضای کسب کار و پوشاک، بحث نرخ ارز است، زیرا تولیدکنندگان نمیدانند کی و با چه قیمتی خریداری کنند بر این اساس، برنامه بلندمدتی هم ندارند. وقتی فضا ناامن است، تولیدکنندهای که سال گذشته ۱۰۰۰ دست کت و شلوار تولید میکرد به همان اندازه پارچه تهیه میکرد، اما با نوسانات ارز و تغییر قیمتها تولیدکنندگان سردرگم هستند، زیرا ثباتی وجود ندارد ضمن اینکه دولت هم در این زمینه از تولیدکننده حمایت نمیکند.
سالانه ۱۷۰هزار تن پنبه نیاز کشور است که فقط ۷۰هزار تن آن از طریق تولید داخل تامین و بقیه وارد میشود. واردات آن هم با نرخ دلار است بنابراین پایه همه مواد اولیه، به دلار بستگی دارد و شاهد افزایش قیمت آنها هستیم.
در زنجیره صنعت پوشاک، بیشتر مواد اولیه، ماشینآلات، قطعات یدکی و حتی رنگزاها با دلار محاسبه میشود. در مسائل تحریمی، به خصوص در حوزه ماشینآلات هم مشکل وجود دارد. ماشینآلات داخلی صنایع نساجی و پوشاک عمدتا خارجی هستند. برای واردات ماشینآلات نساجی تعرفه خاصی وجود ندارد اگرچه اخیرا تعرفه ۴ درصدی به یکدرصد کاهش پیدا کرده است، اما کالاهایی که در کشور تولید نمیشوند به خصوص ماشینآلات صنعتی، چرا باید تعرفه داشته باشند.
چرا برای ماشینی که وارد شده باید به دولت ارزش افزوده پرداخت کنیم؟ مگر سیاست دولت حمایت از تولیدکننده نیست؟ پس چرا ۹درصد هزینههای تولیدکننده را با پرداخت ارزش افزوده بالا میبرد و بالطبع هزینههای زنجیره تولید نیز افزایش مییابد.
در حوزه پوشاک حدود ۱۰۰ میلیون دلار صادرات داریم البته کل صادرات صنعت نساجی حدود یک میلیارد دلار است که بخش زیادی، مربوط به فرش ماشینی و بخشی هم انواع کالاهای دیگر مثل گونی و پارچه و... را شامل میشود.