44 copy

رعایت اصول منابع انسانی بر اصول بازاریابی تاثیر مثبت و معنی‌‌‌داری دارد. آموزش در منابع انسانی، موجب بهبود کیفیت روابط، خلق ارزش و افزایش نمره ارزیابی عملکرد در بازاریابی می‌شود. همچنین بازاریابی بر بهره‌وری نیروی انسانی تاثیر مثبت و معناداری دارد.

در دنیای امروز برای استفاده از حداکثر پتانسیل، فرصت‌ها و ظرفیت‌ها باید همه بخش‌‌‌های داخلی در سازمان با هم در ارتباط باشند. با افزایش تسلط فناوری، می‌توان دید که مرز بین بازاریابی و منابع انسانی به سرعت در حال محو شدن است. بازاریابی و منابع انسانی اساسا هدف یکسانی دارند اما گروه‌‌‌های هدف آنها متفاوت است. تیم بازاریابی با مشتریان بیرونی و تیم منابع انسانی با مشتریان داخلی در ارتباط هستند. از طرف دیگر در شرایط رقابتی تنها نقطه قوت بهره‌وری شرکت‌ها،  که در صورت رعایت اصول قابل اعتماد و اطمینان است، بهره‌وری منابع انسانی است.

ارتباط بین بازاریابی و منابع انسانی مزایای متعددی دارد. اما مهم‌ترین آنها افزایش بهره‌وری در راستای تحقق اهداف سازمان با رویکرد ایجاد برند قوی و افزایش رضایت مشتریان است. چرا که وقتی اصول منابع انسانی درست و دقیق پیاده‌سازی شود، موجب رضایت شغلی کارکنان و عرق سازمانی آنها شده که این عامل نیز موجب تلاش کارکنان در تحقق اهداف سازمان و تلاش جهت ایجاد رضایت در مشتریان می‌شود. در ادامه پنج عاملی که باعث درک بهتر ارتباط این دو تیم شده و موجب هم‌افزایی و موفقیت بیشتر در اجرای اهداف سازمان می‌شود، آورده‌‌‌ شده است :

 1- ایجاد شفافیت در ارتباط و همکاری‌:

بازاریابی و منابع انسانی می‌توانند نقاط مشترک در استراتژی‌‌‌های خود را منظم و شفاف بیان کنند. حرکت و تلاش کارکنان در تحقق اهداف، شرکت را قادر می‌‌‌سازد فرصت‌‌‌ها را شناسایی کرده و پیام برند را با گستردگی بیشتری به گوش مخاطبان و مشتریان برساند. تبادل دانش و تجربه بین دو تیم یکی از عوامل ایجاد شفافیت در ارتباط خواهد بود.

2- عامل تقویت برند سازمان‌:

برای تقویت برند سازمان، جذب استعدادهای برتر و حفظ نیروی کار ضروری است. بسیاری از سازمان‌های بزرگ در جهان به همکاری بازاریابی با منابع انسانی برای ایجاد یک برند قوی و تقویت آن پی برده‌‌‌اند. متخصصان بازاریابی همکاری با منابع انسانی را یک فرصت طلایی دانسته که می‌تواند نقاط ضعف را به فرصت تبدیل کند. بررسی و دریافت بازخورد ازکارکنان در خصوص محیط و ساعت کارشان و دریافت پیشنهاد جهت بهبود امور، باعث حس ارزش در کارکنان شده و عرق سازمانی و توجه آنها به اهداف سازمان را افزایش می‌دهد. همین عامل موجب کاهش هزینه‌های سازمان در برند‌سازی و تقویت آن خواهد شد. منابع انسانی درک دقیقی از فرهنگ سازمانی داشته و بازاریابی بهترین راه انتشار آن را می‌‌‌داند. بنابراین با برنامه‌ریزی موثر و مناسب بین منابع انسانی و بازاریابی می‌توان برند سازمان را تقویت کرد.

3- استفاده از بازاریابی برای جذب موفق‌:

نوع صنعتی که در آن فعالیت می‌‌‌کنید اهمیتی ندارد، جذب نیرو و استخدام نیرو در آن باید با دقت و مناسب انجام شود. با توجه به تغییرات دنیای امروز، کارفرمایان به دنبال استعدادیابی و جذب بهترین‌ها هستند. با به‌‌‌کارگیری استراتژی‌‌‌های مناسب بازاریابی و پیروی از آخرین اصول استخدامی می‌توانید نیروهای مستعد را برای انجام کار‌ها به سوی سازمان خود جذب کنید. جذب نیروی با استعداد ایجاد یک مزیت رقابتی در برابر رقباست که این عامل یک استراتژی بازاریابی است. برای جذب مخاطب مستعد باید از تکنیک‌های بازاریابی در بیان موضوع و انتخاب ابزار و رسانه‌‌‌ مناسب استفاده کرد. دو تیم بازاریابی و منابع انسانی می‌توانند داده‌‌‌ها و تجزیه و تحلیل‌‌‌های مرتبط را برای ایجاد کمپین‌‌‌های استخدامی مبادله کنند تا تجربه‌‌‌ای دلپذیر برای جذب افراد مستعد در سازمان فراهم شود.

4- عامل تقویت فرهنگ سازمانی‌:

زمانی سازمان در مسیر اهداف خود گام برمی‌دارد که برای کارکنان و متخصصان خود توسط فرهنگ سازمانی ارزش‌آفرینی کند و با تاکید بر فرهنگ سازمانی موجب وفاداری آنها شود. منابع انسانی علاوه بر شناسایی استعدادهای برتر و جذب آنها، مسوول توسعه و پرورش افراد استخدام‌شده از طریق فرهنگ سازمانی است. برای تحقق این فرآیند، بازاریابی و منابع انسانی به جهت القای ارزش‌‌‌های سازمانی به کارکنان همکاری می‌کنند. بازاریابی در جذب مشتریان و منابع انسانی در شیوه‌‌‌های تعامل با کارکنان متخصص است.

5- عامل افزایش رضایت شغلی‌:

بازاریابی با تقویت فرهنگ سازمانی موجب وفاداری و افزایش رضایت شغلی می‌شود. از طرفی بازاریابی تاثیر مثبت و معنادار بر تعهد سازمانی دارد. رضایت شغلی می‌تواند تعدیل‌گر رابطه میان بازاریابی و تمایل به ترک خدمت کارکنان باشد. بازاریابی بر عملکرد کارکنان اثر مسقیم داشته و تاثیر زیادی بر بهره‌وری کارکنان و نهایتا بهره‌وری کل سازمان دارد. همچنین رابطه مستقیم و قوی بین رضایتمندی کارکنان از شغلشان و رضایتمندی مشتریان از سازمان وجود دارد. دلبستگی شغلی و رضایت شغلی نقش میانجی‌گری بین رابطه بازاریابی و تعهد سازمانی ایفا می‌کنند. بازاریابی با ایجاد محیطی مناسب برای ارائه محصول و خدمت به مشتریان موجب رفع استرس ناشی از کار برای کارکنان شده که موجب توسعه استاندارد‌های شغلی و نهایتا رضایت شغلی کارکنان می‌شود. همین عامل ساده یکی از ویژگی‌های دلبستگی کارکنان به محیط کار و عدم‌ترک کار می‌شود. دلبستگی شغلی یک حالت ذهنی مثبت و مرتبط با شغل دارد که با انرژی، فداکاری و جذابیت شغلی، مشخص می‌شود. کارکنانی که دلبستگی شغلی دارند، تلاش‌های اساسی و آشکاری را در جهت اهداف و وظایف شغلی انجام می‌دهند. این افراد پیوندهای عاطفی و احساسی با سازمان برقرار کرده و کمتر سازمان را ترک می‌کنند. نهایتا می‌توان گفت برنامه‌های بازاریابی در آموزش، افزایش انگیزه، هدایت و رهبری نیروی کار موثر بوده و موجب ایجاد سطح بالای رضایت شغلی و ارائه محصول و خدمت با کیفیت بالا توسط کارکنان می‌شود.