با یک فراخوان ساده انبوهی از مردم درخواست خود را برای خانه‌دار شدن ثبت کرده و وجه خود را واریز می‌کنند در زمانی که حتی نه زمینی مشخص است، نه ساختی شروع شده است.

پیمانکاران مجهز و آماده کار هستند و هر لحظه برای ادامه حیات شرکت و حفظ کارکنان خود آماده شروع ساخت هستند آن هم با کوله‌باری از تجربه مسکن مهر و ساخت صدها واحد مسکونی در سراسر کشور با فناوری‌های روز دنیا با نازل‌ترین قیمت. کارخانه‌های تولیدی مرتبط با حوزه مسکن مانند سیمان، فولاد، کاشی و شیرآلات و ... منتظر شروع ساخت و سازها هستند تا چرخ ایستاده تولید خود را به حرکت درآورند.

تا اینجا متقاضی مسکن، پیمانکار و تولید‌کننده پای کار هستند با یک دلیل خیلی مشخص و روشن؛ «برای رفع نیاز اولیه، ادامه حیات و زندگی نیاز به این کار دارند.»

پس مشکل کجاست؟ که مردم دسترسی به خانه در استطاعت ندارند، شرکت‌های پیمانکاری در حال ورشکستگی و تولید‌کنندگان در حال تعطیلی و اخراج کارگران خود هستند.

این حلقه وصل ناکار‌آمد کیست که به جای اینکه، سیاستگذار و راهبر و مشکل‌گشا و تسهیلگر باشد، از صدر تا ذیل بر این روند ساخت مسکن گره کور زده است؟

ما بعد از تجربه گرانبهای مسکن مهر چه کردیم؟

پیمانکاران قوی برای هر کشوری ثروت هستند و ما از این منظر کشور ثروتمندی هستیم، این تعداد مهندس تحصیلکرده و کارگر آماده به کار چرخ هر اقتصاد ایستاده‌ای را به گردش در می‌آورند.

فرمول بسیار ساده است ولی چرا تن به آن نمی‌دهند و علاقه به ادامه وضع موجود دارند؟ درست است که از خانه‌دار شدن مردم منتفع نمی‌شوند ولی سوال اینجاست از دربه‌دری مردم و پیمانکار چه سودی می‌برند؟

دولت‌ها برای توسعه و تامین مسکن و تسهیل خانه‌دار شدن اقشار مختلف جامعه دست به اقداماتی می‌زنند از قبیل کاهش هزینه مجوز‌ها تا زمین رایگان و ارزان‌قیمت و تسهیل و سرعت بخشیدن روند اداری کارها، همه اینها زمانی کار‌آمد و موثر است که روندی شفاف و سیاستی تعریف شده برای ساخت از پیش تدوین شده باشد یا به عبارتی طرح جامع مسکن داشته باشیم؛ از وظایف سازمان‌های مرتبط با ساخت مانند شهرداری و نظام مهندسی تا مالیات و تامین اجتماعی که در برگیرنده منافع همزمان متقاضی مسکن و سازنده باشد. ساخت دستوری مسکن در کشور آن هم در حجم انبوه بدون داشتن برنامه مشخص و رویه تعریف شده و راهبری توسط یک مجموعه و بدون تکیه بر تجربیات گذشته چیزی جز شکست به ارمغان نخواهد داشت.

در خوش‌بینانه‌ترین حالت در طرح جدید مسکن، با تعلل در شروع به ساخت و افزایش قیمت‌ها؛ در پایان کار با خانه‌های نیمه‌کاره و پیمانکاران ورشکسته در راهروهای مالیات و تامین اجتماعی و دادگاه‌ها با تعداد بیشتری نسبت به طرح قبلی مواجه خواهیم بود، این از روز روشن‌تر است تا فرصت است باید از تجربه‌های گذشته درس گرفته شود. تولید‌کنندگان اگر مشکلاتشان که یکی از مهم‌ترین آنها رکود بازار معاملات مصرفی است حل نشود نمی‌توانند اقدام به سرمایه‌گذاری مسکن کنند.