بنیانگذار «گروه دانشبنیان پاترون» مطرح کرد
سهم اندک دانشبنیانها در صنایع معدنی
یکی از شرکتهای دانشبنیانی که در دوران تحریمها قادر به تامین نیاز صنعت فولاد در زمینه نسوز در کشور شده، «گروه دانشبنیان پاترون» است. حسام ادیب بنیانگذار «گروه دانشبنیان پاترون» درباره عملکرد این شرکت در سال گذشته و برنامه آینده شرکت عنوان کرد: در پایان سال ۱۳۹۹ هنگامیکه برنامههای استراتژیک سال ۱۴۰۰ را بازنگری میکردیم، پیشبینی این بود که سال ۱۴۰۰ سال سختی باشد و در نتیجه بنا را تنها بر توسعه فیزیکی و افزایش ظرفیت قرار نداده و تمرکز خود را به سمت توسعه نرم پیش بردیم. اتفاقا پیشبینی ما نزدیک به واقعیت بود، چرا که با قطع برق صنایع فولاد در تابستان و قطع گاز در زمستان، شاهد تعطیلی کارخانههای مشتریان خود و افت شدید تولید و فروش شدیم. بنابراین اگر در سال گذشته اقدام به سرمایهگذاری جدید یا توسعه محصولات کرده بودیم، بیتردید دچار بحرانهای شدیدی میشدیم، اما با برنامههای انجامشده، تابآوری خود را آزمودیم و پس از آن در بسیاری از حوزههای دیگر رویکرد توسعهای ایجاد کردیم. ادیب در ادامه با بیان اینکه برای سال ۱۴۰۱ برنامههای توسعهای جدیدی در نظر گرفته شده است خاطرنشان کرد: تولید صنعتی چند محصول دانشبنیان که در سال گذشته به مرحله تست رسیدهاند و همچنین ایجاد یک خط تولید جدید برای محصولاتی که برای نخستینبار در کشور تولید میشوند از جمله این برنامهها است. با توجه به آنکه احتمالا تعطیلی کارخانههای فولاد به خاطر کمبود برق و گاز در سال جاری دوباره تکرار خواهد شد، افزایش صادرات از جمله برنامههای این شرکت است. به گفته وی این شرکت در سال جدید با بازنگری چشمانداز، ماموریت و شایستگیهای کلیدی سازمان، فعالیت خود را آغاز کرده است.
سهم شرکتهای دانشبنیان در صنایع معدنی
تولیدکننده نسوز و مواد مصرفی صنعت فولاد در پاسخ به این پرسش که سهم شرکتهای دانشبنیان در صنایع معدنی بهویژه فولاد به چه میزان است، گفت: زمانی میتوان به نقش شرکتهای دانشبنیان پی برد که آمارهای واقعی، سهم این شرکتها را هزینه عملیاتی (OpEx) و هزینه سرمایهای (CapEx)نشان دهند، در حالی که دسترسی به چنین آمارهایی به راحتی وجود ندارد. همچنین از فناوریهای روز در صنعت فولاد فاصله داریم و در کاهش بهای تمامشده فولادسازی، هنوز شاهد دستاوردهای بزرگی نیستیم. در کنار همه مسائل، فساد هم عامل مهمی در نقشآفرینی حقیقی شرکتهای دانشبنیان محسوب میشود. یک نمونه از فساد، سهمخواهی افراد در جایگاههای مختلف است که مانع بزرگی برای بسیاری از این شرکتها شده است. این در حالی است که اگر شرکتی به این فسادها تن ندهد از دور خارج میشود. ادیب تاکید کرد: اگر در آمارسازیها و تبلیغات کاذب، تظاهر را کنار بگذاریم و توان رویارویی با حقیقت را داشته باشیم، باید بگوییم سهم شرکتهای دانشبنیان، در گردش مالی، فناوریهای جدید و در کاهش بهای تمامشده، در صنایع معدنی اندک است.
نیازمند عرصهای دیگر هستیم
این تولیدکننده در پاسخ به این پرسش که پس از تحریمها شرکتهای دانشبنیان تا چه اندازه قادر به رشد شدهاند، گفت: از دید برخی، تحریمها فرصت طلایی محسوب میشود، اما بهعنوان یک عضو کوچک صنعت و اقتصاد دانشبنیان معتقد هستم دانش در دنیای امروز با تعامل و فعالیت مشترک و تبادل توسعه مییابد. تحریمها راه تعامل ما را با جهان تنگ کرده است. فناوریها به سرعت در حال تغییر هستند و ما از این تغییرات بهره کمی میبریم. پارادایمها تغییر کردهاند، اما همچنان برخی در تصور آن هستند که دانش و نوآوری را میتوان همانند ابوعلیسینا و ابوریحان، یکه و تنها توسعه داد، درحالیکه حتی آن افراد نیز در همان زمان، از نظریات و دانش پیشینیان و همعصران خود بهره میبردهاند. وی در بخش دیگری از سخنانش گفت: شما به وضعیت اینترنت نگاه کنید. یک محقق در یک شرکت دانشبنیان نیازمند دستیابی به پایگاههای مقالات است. آیا ما میتوانیم حق عضویت این پایگاهها را پرداخت کنیم؟ یک محقق نیازمند دستیابی به مجلات علمی است. آیا ما به این مجلات دسترسی داریم؟ یک محقق نیازمند اینترنت پرسرعت و بدون محدودیت در یوتیوب و ... است. آیا ما چنین امکانی داریم. ادیب در ادامه یادآور شد: با تحریمها، هرچند میتوان برخی محصولات و تجهیزات را بومیسازی (یا کپی خوب / بد) کرد، کما اینکه شرکت ما هم از این قضیه منتفع شد و چند محصول خارجی را بومیسازی کرد، اما از یک مرحلهای به بعد، دانش بدون تعامل و رقابت با همه بازیگران عرصه دانش و فناوری دیگر قادر به رشد نخواهد بود. تحریمها باعث رشد برخی زمینهها شد، اما برای شکوفایی و رشد قابل توجه، نیازمند عرصهای دیگر هستیم.
در حمایت از شرکتهای دانشبنیان تظاهر نکنیم
ادیب در ادامه با اشاره به نقش شرکتهای دانشبنیان در بومیسازی صنایع معدنی عنوان کرد: شرکتهای دانشبنیان در صورتی میتوانند نقش مهمی ایفا کنند که اول هدف آمارسازی نباشد و سرمایهگذاری لازم برای توسعه شرکتهای دانشبنیان انجام گیرد و در نهایت برنامهریزی جامع و ارزیابی دقیقی از عملکردها صورت پذیرد که همه این موارد باید در بستری عاری از فساد و تظاهر رخ دهد. برای نمونه آن مدیری که در یک جشنواره بومیسازی، تفاهمنامه صوری با یک شرکت دانشبنیان امضا میکند و آمار خود را بالا میبرد و تبلیغ میکند و بعدها هرگز سراغ آن شرکت دانشبنیان نمیرود و ریسک و سرمایهای صرف نمیکند و هیچوقت هم مورد پرسش قرار نمیگیرد، بلای جان صنعت و اقتصاد است. البته که سیستم باید طوری طراحی شده باشد که امکان پدید آمدن چنین مدیرانی را نداشته باشد، اما دریغ که خود همین مدیران، طراحان سیستم هستند. وی همچنین در پاسخ به این پرسش که شعار سال که در حمایت از شرکتهای دانشبنیان بیان شده است تا چه اندازه میتواند کمککننده به این شرکتها باشد، گفت: زمانی میتوان به این سوال پاسخ داد که آمارهای واقعی از وضعیت سالهای پیشین و شعارهایی که وجود داشته، ارائه شود. آمار واقعی یعنی کشف وضعیت فعلی و درک مشکلات. پس از این مرحله است که میتوان برای بهبود و توسعه برنامهریزی کرد. در نتیجه اگر آمار واقعی ارائه نشود، هیچ متخصصی توان حل مشکلات یا پیشبینی آینده را ندارد.
سخن آخر
اگر بپذیریم شرکتهای دانشبنیان، موتور توسعه اقتصادی کشورها به شمار میروند، ضروری است ابتدا چارچوب و تعریف صحیحی از این شرکتها ارائه کنیم. از سوی دیگر شرکتهای دانشبنیانی را که توسعه اقتصادی کشور را رقم میزنند به درستی شناسایی کنیم و مورد حمایت قرار دهیم. در نهایت سیاستگذاریها و استراتژیهای مناسبتری را بدون شعارزدگی برای این شرکتها ارائه بدهیم.