استارتآپها مانع بزرگ انحصار
تخریب خلاق نیرویی مهم در اقتصاد و توسعه اقتصادی و پیشرفت کشورها است که به دلیل نقش مهم جوزف شومپیتر در اشاعه آن، گاهی اوقات آن را تندباد پیاپی شومپیتر مینامند. شومپیتر تاکید دارد تهدید ناشی از عرضه کالاها و خدمات جدید است که به این تغییرات اساسی منجر میشود. از زمان آدام اسمیت تاکنون، مساله رقابت در اقتصاد در کانون بررسی و مقایسه ساختارهای مختلف بازار بوده است. هنگامیکه کسب وکارها با یکدیگر رقابت میکنند، قیمت، کیفیت و خدمات بهتری به ما ارائه میدهند و نوآوری و کارآیی بیشتری دارند. شومپیتر با بررسی کارکرد اقتصاد، تصویری متفاوت از پیشرفت مبتنی بر نوآوری ارائه میدهد که موتور محرکه آن استارتآپها و کارآفرینان هستند؛ به عبارتی شومپیتر نوآوریهای مخربی را مشاهده کرد که در طی آن کسبوکارهای جدید ایجاد میشوند و کسبوکارهای قبلی تخریب میشوند و با این کار موجب از بین رفتن انحصار یا سلطه شرکتهای بزرگ میشوند. به عبارت دیگر، شرکتهای بزرگ یکسانی نیستند که در طول زمان، ویژگیهای انحصار یا سلطه بر بازار را پیدا میکنند. بنابراین مهمترین جنبه فرآیند رقابت واقعی یک صنعت، شمارش تعداد بنگاههای موجود در آن صنعت نیست بلکه مساله این است که آیا ورود بنگاههای جدید و رقابت با بنگاههای موجود آسان است یا خیر؟ میزان موانع سد راه ایجاد بنگاهها و استارتآپهای جدید است که باید مورد توجه قرار گیرد بنابراین، توانایی فناوریها، کالاها و بنگاههای جدید برای ورود و رقابت با بنگاههای موجود و جابهجایی آنها از طریق فرآیند نوآوری و تخریب خلاق در طول زمان و وجود این تهدید، جنبه بسیار مهمی از رقابت و پیشرفت در دنیای واقعی است. نوآوری کارآفرینانه و استارتآپها موجب ایجاد سود و قدرت انحصاری موقتی میشوند و تلاش برای دستیابی به این سود نیروی محرکه این فرآیند است که در طول زمان خود را تکرار میکند و توسعه اقتصادی بلندمدت را ایجاد میکند زیرا بنگاههای بزرگ جایگزین یکدیگر میشوند. در بلندمدت، صنایع تحت سلطه شرکتهای بزرگتر هستند که پیشرفت و شکوفایی بیشتری نسبت به صنایعی که به طور معمول کاملا رقابتی تلقی میشوند ایجاد میکنند. این فرآیند مداوم جستوجوی سود و ایجاد نوآوریهای جدید از سوی کارآفرینان و استارتآپها که انحصار کوتاهمدت را به دلیل جابهجایی شرکتهای قدیمی ایجاد میکند، نیروی رقابتی واقعی پیشرفت اقتصاد در بلندمدت است.
رقابت واقعی هر کسبوکار، تهدید از جانب استارتآپهای جدیدی است که آن را وادار به خروج از گود کسبوکار یا به عبارتی تخریب خلاق میکنند. این به آن معناست که برای کسبوکار موجود، رقابتی که باید نگران آن باشد تهدید ورود تازهواردان است. این نوع رقابت به عنوان تهدید همیشه حاضر عمل میکند. عملا هر کسبوکاری نهتنها به محض موجودیت یافتن مورد تهدید واقع میشود بلکه تقریبا به طور اجتنابناپذیری ساختار موجود صنعت خود را نیز تهدید میکند. نتیجه این تهدید همیشگی رقابت باعث میشود که کسبوکارهای موجود مجبور شوند به صورت رقابتی عمل کنند. تهدید تازهواردان کلید اصلی نتایج خوب است و سیاستهای دولت که این تهدید را کاهش میدهد یا از آن جلوگیری میکند مضر است. با نگاهی گذشتهنگر، میبینیم که تقریبا همه نگرانیهای عمده در مورد انحصارطلبی در طول قرن بیستم سرانجام موجب شد شرکتهای بهظاهر انحصارطلب با خلاقیت از سوی شرکتها یا فناوریهای جدید نابود شوند. اگرچه در مقطعی پیامرسانی فوری AOL، انحصار دیجیتال مای اسپیس در شبکههای اجتماعی و انحصار تلفنهمراه نوکیا، انحصارهای نگرانکننده تلقی میشدند که درخواستهای گستردهای برای مداخله دولت را برمیانگیختند و گاهی نیز اتفاق میافتاد، اما همه آنها با تخریب خلاقانه جایگزین شدهاند. تخریبی که شرکتهای بزرگی مانند فیسبوک، گوگل، آمازون و ... نیز از آن در امان نخواهند بود. این نوع رقابت مسوولیت و سهم بیشتری در توسعه اقتصادی در طول زمان دارد. مهمترین پیامد این موضوع برای سیاستهای دولت آن است که نباید با محافظت از بنگاهها یا صنایع در مقابل رقابت جدید و ورود استارتآپها، این نوع رقابت را محدود کرد یا برای آن مانع تراشید. بیش از هر نتیجه خاصی که ممکن است بازار در یک برهه از زمان ایجاد کند، دولت بیشتر باید دغدغه سیستم به عنوان یک فرآیند را داشته باشد. به عبارتی ما با فرآیندی روبهرو هستیم که هر عنصر برای آشکارکردن ویژگیهای واقعی و تاثیرات نهاییاش زمان قابل توجهی را میطلبد و ارزیابی عملکرد آن فرآیند در یک زمان مشخص معنا ندارد. بلکه باید عملکرد آن را در طول زمان داوری کرد، همانطور که آن تاثیرات طی دههها یا قرنها آشکار میشوند.