جور کسب و کارها بر دوش محتوا

ایجاد تنوع یک تکنیک پرکاربرد و راهگشا است اما بسیاری از برندهای بزرگ با محدود کردن انتخاب برای مشتریان خود به سود دهی رسیده‌اند. «اپل» نمونه بی‌برو برگشت این نوع سلب انتخاب از مصرف‌کننده است و نقل قول معروف اما غیر مستندی از استیو جابز که خاطرنشان می‌کند: دادن حق انتخاب به مشتری باعث می‌شود محصول بدتری تولید کنید.

حال آنکه کسب و کارها و رسانه‌ها برای سیراب کردن عطش مشتری و جذب مخاطب برای تنوع بخشیدن در حال رقابت هستند، مصرف‌کننده سرگردان و همواره در حال مرور کاتالوگ محصولات است و در نهایت در مسیر فروشگاه به خانه مدام دل دل می‌کند که کاش به جای مدل الف ۳۲ مدل الف ۳۳ را خریده بود که شاید تفاوت آنها فقط در یک سانتی‌متر اندازه طول کابل شارژر باشد.

در رقابت جدی افراد بر سر تنوع محصول، شاید نوآوری مهم‌ترین نکته‌ای باشد که باید از جنس و زاویه دیگری تعریف شود و این تفاوت الزاما مخالف با فضای تنوع یا شنا کردن بر خلاف جهت جریان نیست، بلکه محدود کردن تنوع براساس سلیقه مخاطب پیش از اینکه خود مخاطب با این بی‌شمار انتخاب رو به رو شود، نوعی هرس یا انتخاب اتوماتیک لایه اول به حساب می‌آید.

با این وجود پلت‌فرم‌هایی که بتوانند بر مبنای سلیقه و نیاز مخاطب تنوع پیش رو را محدود کنند و به تدریج آموزش به سمتی حرکت کند که ضریب خطای آنها در پیشنهادها به قدری محدود و اندک باشد که هر پیشنهاد دیگری برای مخاطب جذاب باشد از قلم نیفتد، در واقع موفق عمل کرده است و در این بین نمایش آگهی‌های تبلیغاتی در وب‌سایت‌ها با استفاده از هوش مصنوعی و بهره‌گیری از کوکی‌ها بهترین مثال برای این موضوع بوده است.

با وجود تمام این مسائل اما مخاطب هنوز برای تنوع اطلاعاتی به فکر فرو نرفته است و به صورت روزانه مورد هدف پیام‌های متنوعی از تبلیغات مستقیم گرفته تا مقاله‌ها و ویدئوهای خبری و آموزشی قرار می‌گیرد که در نهایت به هدف فروش ختم می‌شود و این بمباران تبلیغاتی لزوم محدود کردن منابع ورودی اخبار و اطلاعات به چند منبع موثق مورد علاقه برای مخاطب را بیش از پیش خطیر کرده است، به عبارت بهتر منابعی که مخاطب به اطلاعات آن اطمینان دارد و نیاز نیست وقت مجزایی برای صحت سنجی آن در نظر بگیرد.

ویکی‌پدیا با ساز و کارهای متعددی صحت سنجی اطلاعات را در دستور کار خود قرار داده است، اما در بسیاری از مقاله‌های غیر دایره‌المعارفی همچنان اسب فضای رسانه‌ای به ویژه در محتوای فارسی لَنگ می‌زند.

درشرایط فعلی لزوم راه‌اندازی استارت‌آپ‌های محتوایی که با استفاده از فناوری‌های روز بتوانند تنوع اطلاعات ورودی به مخاطب را تحت نظارت خود مخاطب کنترل کنند و برای اهدافی مانند آموزش، سرگرمی، سبک زندگی، خرید و اطلاع از اخبار بر مبنای نیاز، اطلاعات طبقه‌بندی شده، صحیح و قابل اعتماد در اختیار مخاطب بگذارند، بیش از پیش احساس می‌شود و این استارت‌آپ‌ها برای صرفه‌جویی در وقت، هزینه و برای افزایش اعتماد مخاطب به فضای مجازی لازم و ضروری هستند.

تجربه موفق رسانه‌های خصوصی بی طرف  مثل «این وان مین» در جمع‌بندی اخبار و اطلاعات و ارائه چکیده‌های مختصر، مفید و مستند اطلاعات به مخاطب نوید از فضایی نو و سودآور دارد که هنوز پروژکتورهای فضای محتوایی کشور ضرورت آن را برای کامیونیتی استارت‌آپی کشور روشن نکرده‌اند.

البته چشم‌انداز «این‌ وان ‌مین» صرفا ارائه ساخت محتوای ویدئویی نیست، بلکه این استارت‌آپ نوپا به دنبال استانداردسازی در محتوای ویدئویی است، حال این استانداردسازی می‌تواند از طریق بررسی نقدها و پیشنهادهای مشتریان و ارائه یک آنالیز از داده‌های موجود باشد یا دستورالعمل خرید بر اساس رژیم غذایی مادر بارداری که یک فرزند یک ساله در خانه دارد و همسرش به صورت اقماری در عسلویه کار می‌کند.

با این توصیف باید دید، آیا فضای محتوایی کشور می‌تواند جایی برای یک مجموعه که می‌خواهد بدون تبلیغات، محتوای غیر طنز بسازد باز کند یا فعالان فضای مجازی که با «لینک بکشین بالا» و «بچه‌ها خیلی‌هاتون پرسیده بودین این بوت رو از کجا خریدم» یا دابسمش‌سازان سبیل‌دار با روسری، پرچمدار تولید محتوا باقی خواهند ماند.

پاک بین copy