یک متخصص سازههای فلزی:
چین فناوری ویژهای در ساخت مسکن ندارد
به نظر شما سرمایهگذاری شرکتهای خارجی و خصوصا چینیها در صنعت ساختمان، چه اثری میتواند در ارتباط با منافع شرکتهای داخلی و منافع ملی ما داشته باشد؟ آیا منافی و مغایر است یا موثر و موجه؟
باید ببینیم این موضوع از کدام منظر مورد توجه قرار میگیرد. از منظر راهحلی برای رفع نیاز دولت، یا از منظر استراتژیک در تعامل با صنعت و اقتصاد کشور؟ اگر فقط به دنبال راهحلی باشیم که نیاز امروز دولت را مرتفع سازد، بدون توجه به بقیه ابعاد موضوع، بله میتوان توجیه مناسبی برای آن یافت؛ اما اگر از منظر استراتژیک به موضوع نگریسته شود، آنگاه موضوع کاملا متفاوت خواهد بود. در این صورت حضور هر شرکت خارجی در بازار صنعت ساختمان ایران به صورت ورود مستقیم به اجرای پروژه، مسبب عواقب منفی بسیاری خواهد بود که نه تنها صنعت ساختمان، بلکه بخش مهمی از اقتصاد کشور را متاثر و منفعل خواهد کرد. برای کشوری که از بسترهای کافی برای چنین ماموریتی برخوردار نباشد شاید دعوت از یک کشور دیگر برای ورود به رفع نیاز آنی، انتخابی عقلانی باشد. مثلا در شرایطی که شرکتهای خودروسازی داخلی از نظر کمی از تامین بازار داخلی ناتوان و از نظر کیفی از سطح بسیار پایینی برخوردار بوده و از نظر قیمت رقم بسیار بالایی دارند، میتوان درهای کشور را به روی خودروسازان خارجی گشود تا بازار آشفته خودروی کشور ساماندهی شود؛ اما در خصوص صنعت ساختمان به این شکل نیست، بلکه برعکس نیز هست. ما شرکتهای بسیاری داریم که در کشورهای مختلفی از افغانستان و تاجیکستان گرفته تا آذربایجان، ارمنستان، گرجستان، روسیه، ترکیه، عراق، امارات و عمان تا نیجریه و کنیا خدمات ساختمانی و فعالیتهای پیمانکاری ارائه میدهند. اکثر پیمانکاران داخلی ظرفیتهای لازم برای حضور موثر در صنعت ساختمان را دارند و با کمترین سودها پروژهها را به انجام میرسانند. برخی چنین استدلال میکنند که برای ساخت ۴میلیون واحد در یک مدت کوتاه، ظرفیت خالی بسیار زیادی وجود دارد؛ بنابراین حضور چین میتواند در کنار بخش داخلی، ظرفیت خالی را پر کند.
در این استدلال در حقیقت دو اشکال جدی وجود دارد که منتهی به یک پاسخ غلط میشود؛ یعنی اصطلاحا یک مغالطه در جریان است. نخست اینکه فرضیه نادرست است و دوم اینکه صورت مساله اشتباه است، در نتیجه استنتاج پاسخ نیز قطعا اشتباه است. اولا فرض هدفگذاری به شکل ۴ میلیون واحد در ۴ سال، یک هدف اشتباه است و فرض وجود ظرفیت خالی برای این هدفگذاری اشتباه نیز یک فرض اشتباه است. ثانیا حضور کشور خارجی در صنعت ساختمان ایران یک انتخاب اشتباه است. با چنین شکلی از طرح موضوع نمیتوان استدلال کرد که باید ۴ میلیون واحد بسازیم بنابراین بخشی از ظرفیت کشور خالی است و آن را بدهیم چینیها پر کنند.
میتوانید توضیح دقیقتری برای اشتباه بودن فرضیه و مساله بدهید؟
مهمترین موضوع که در لفافه چنین استدلالات سفسطی پنهان و گم میماند این است که میزان تقاضای ساخت در کشور به طور متوسط سالانه ۱۴۰ هزار واحد است که دولت میخواهد یکمیلیون واحد عرضه کند؛ یعنی، دولت امروز به تقاضای معمول ۳۰ سال آینده پاسخ میدهد. به طور واضح پیامد چنین تصمیمی این است که ظرفیت اشتغال صنعت ساختمان تا ۳۰ سال آینده دچار بحران رکود ساخت و ساز شده و موج فزایندهای از بیکاران صنعت ساختمان از مهندسان تا کارگران را به جامعه تحمیل خواهد کرد. همچنان که پس از مسکن مهر با رکود شدید ساخت و ساز و کاهش شدید تقاضای ساخت مواجه بودیم و هنوز اثرات آن در صنعت ساختمان مشهود است. از طرفی، ارائه زیرساختهای لازم برای پوشش دادن ۴ میلیون واحد یک چالش بسیار بزرگ برای دولت است، چرا که همین امروز زیرساختهای کشور در تامین برق شهری ۱۵ هزار مگاوات کسری دارد و تامین این کسری به ۱۵میلیارد دلار سرمایهگذاری نیاز دارد که دولت از تامین آن عاجز است؛ همچنین آب شرب نیز در اکثر شهرها در حال تبدیل به یک فاجعه زیستمحیطی است همچنان که تامین آب تهران و کرج، یزد، اصفهان و کرمان با بحران جدی مواجه است و تامین آب تبریز از طریق زرینهرود منجر به خشکی و نابودی دریاچه ارومیه شده است. در تامین خدمات روبنایی شهری و انسانی نیز دولت همین الان برای مسکن مهر دچار ضعف شدید است و ساکنان مسکن مهر در اغلب شهرها گاه حتی از خدمات ساده درمانی نیز محروم هستند.
از طرفی ظرفیت منطقی صنعت ساختمان نهایتا ۴۰۰ هزار واحد در سال را پوشش میدهد که این ظرفیت بازهم سه برابر تقاضای کشور یعنی ظرفیت مازاد است. پس ظرفیت خالی وجود ندارد، بلکه در حقیقت این ظرفیت صنعت ساختمان طی ۳۰ سال آینده است که امروز قرار است به حراج گذاشته شود؛ یعنی حتی پر شدن ظرفیت ۴۰۰ هزار واحد نیز به نفع فعالان صنف ساختمان نیست چه برسد به ۴ میلیون واحد. حال عمق فاجعه در اینجا مشاهده میشود که این فرصت صنفی ۳۰ سال آینده که قرار است امروز به حراج گذاشته شود، دو دستی به یک کشور خارجی آن هم چین پیشکش شود؛ یعنی یک کشور خارجی قرار است منافع صنفی ۳۰ سال آینده صنعت ساختمان را با خود ببرد و این طرف کشور با موجی از شرکتهای ورشکسته، منحل شده، یعنی ۶۰۰ هزار مهندس و یک و نیم میلیون کارگر بیکار مواجه شود که طی یک هدف و برنامه غلط به جامعه ایران تحمیل خواهند شد و این یعنی آغاز موجی از آسیبهای اجتماعی.
برخی استدلال میکنند که حضور چین در خانهسازی موجب انتقال تکنولوژی و رشد صنعت ساختمان کشور خواهد شد. آیا میتوان از چنین خدماتی در نهضت مسکن استفاده کرد؟
این یک فریب کلامی است از طرف کسانی که احتمالا زد و بندهایی با سیستم دلالی چین دارند تا از این فرصت نمدی برای خود ببافند. در حقیقت چین اصلا فناوری قابل دفاعی ندارد که برای ما در ایران تازگی داشته باشد و بخواهیم برای انتقال آن به ایران، بخش اعظمی از منافع ملی خود را قربانی و هزینه کنیم. چین صاحب کدام فناوری در صنعت ساختمان است که میتواند راهگشای مشکلات و پاسخ نیازهای ما باشد؟ ما در ایران به پیشروترین فناوریهای صنعت ساختمان دسترسی داریم و تنها چیزی که نداریم حمایت دولت است. در هیچ یک از برنامههای دولت هیچ مشوق حمایتی برای فناوران صنعت ساختمان وجود ندارد. چین یک برنامه حمایتی دارد به نام «تولههای اژدها» که از تمام کسانی که فناوریهای دنیا را کپی میکنند، حمایتهای لجستیکی میکند تا آنها را تولید و به بازارهای جهانی روانه کند. در حالی که فناوران ما که بهترین فناوریهای جهان را مطابق با نیازهای داخلی منتقل و بومیسازی میکنند بدون حمایت مانده و در نهایت فناوریهای آنان در حد یک پروپوزال یا یک کارگاه کوچک نیمه تعطیل باقی میماند. صنعت ساختمان ایران از نظر سطح فناوری بسیار پیشرو و در سطحی بسیار بالاتر از چین قرار دارد؛ اما متولی حمایتی در دولت ندارد و مسوولان به جای اینکه به این مهم توجه کنند، سطح فناوری نازل و ضعیف چین را در چشم ملت ما فرو میکنند. این واقعا خیانت به نخبگان صنعت ساختمان و موجب فرار سرمایههای عظیم نخبگان است که مقام معظم رهبری از آن انتقاد میکنند.
برخی اعلام میکنند چینیها با سرعت بیشتر و پایینتری نسبت به شرکتهای داخلی خانهسازی میکنند و محصولات ارزانتری نسبت به تولیدات داخلی دارند.
ما حضور محصولات چین در بازار ساختمان ایران را قبلا به طور کامل تجربه کردهایم. از میلگردهای چینی که زیر دستگاه خمکن مانند دسته جارو میشکنند، پروفیلهای در و پنجره که پس از دو سال دچار تب و تاب پیچ و خم میشوند، کابلهای برق که پس از مدت کوتاهی ذوب شده و اتصال میکنند، فیوزهایی که پس از مدت کوتاه ایجکت شده و میسوزند، سرامیکهایی که با دو تا ضربه پتک لاستیکی نصاب مانند شیشه میشکنند، گچبرگهایی که رطوبت را جذب کرده و تاب برمیدارند، سمنتبردهایی که در حین پیچکاری مانند شیشه میشکنند و رطوبت باران را جذب میکنند، پیچهایی که آلیاژ بسیار ضعیف دارند و فاقد تحمل نیروهای برشی هستند. ما کیفیت تمام محصولات چین را تجربه کردهایم. چین با محصولاتی این همه فاقد کیفیت میخواهد برای ملت فقیر و مظلوم ما که اکثریتشان روی گسلهای زلزله زندگی میکنند خانه بسازد؟ این قیمت ارزان و سطح فناوری چین است.
پاسخ پیشنهادی شما به مدیران و مسوولان مدافع حضور چین در صنعت ساختمان ایران چیست؟
آنچه میتوان متذکر شد این است که پاسخ به نیاز ساختمان کشور میتواند با یک برنامهریزی استراتژیک، فرصتی برای رشد و ارتقای صنعت ساختمان و توسعه پایدار کشور ایجاد کند تا علاوه بر پوشش نیاز داخل، به بخشی از صادرات مهندسی و غیرنفتی ایران تبدیل شده و با حضوری فعال در بازارهای جهانی به منبع درآمد ارزی کشور و افزایش تولید ناخالص ملی و درآمد سرانه کشور و عامل رشد اقتصادی پایدار تبدیل شود. این فرصت بزرگ را با اهداف و برنامهریزیهای اشتباه یا زد و بند با دلالان چینی نباید نابود کرده و به تهدیدی علیه منافع ملی تبدیل کنند.