تجربه مسکن مهر چراغ راه تولیدکنندگان و سازندگان
دولتها و همچنین شرکتها و انبوهسازان سعی کردند با کمک صنعتیسازی علاوه بر بهره اقتصادی، کمکی به حل بحران مسکن در ایران بکنند، اما بهرغم این تلاشها صنعتیسازی ساختمان در ایران دارای مشکلات و معایب زیادی بوده که این مشکلات گاه باعث از بین رفتن اعتماد مصرفکنندگان به این نوع سبک ساخت و ساز شده است و همین امروز هم شاهد واحدهای آماده خالی توسط سازندگان در شهرهای جدید هستیم. این در حالی است که پیشتر و در دهه ۵۰ دوره طلایی ساخت صنعتی کشور را به معنای واقعی کلمه شاهد بودیم. در دهه ۵۰، از نظر ضریب رشد صنعتی شدن در ساختمان، رتبه پنجم را در بین کشورهای دنیا داشتیم. نمونه ساخت و ساز صنعتی در آن دوره شهرک اکباتان بود که امروز هم در بین تمامی مناطق تهران از نظر مقاومت و همچنین معماری زبانزد خاص و عام است، اما چه اتفاقی میافتد که بعد از چندین دهه و بهرغم دارا بودن رتبه دوم تعداد فارغالتحصیلان رشتههای مهندسی باید در زلزلهها از ترس اینکه مبادا ساختمان روی سرمان آوار شود، راه پلههای برجهای نوساز را تا بیرون ساختمان طی کنیم؟! کما اینکه در بسیاری از زلزلهها از جمله زلزله سرپل ذهاب شاهد آوار شدن خانهها بودیم. حتی بارها تخریب برخی واحدهای مسکن مهر در اثر وزش باد هم سوژه رسانهها شده است و این اتفاقات با این حجم از شرکتهای داعیهدار صنعتیسازی و مهندسان کارآزموده جای نگرانی است.
واقعیت این است که با گشت کوتاهی در اینترنت هزاران داعیهدار صنعتیسازی در سایتها پیدا میکنیم که با عناوین پرطمطراق و گاه موازی با یکدیگر اظهارات بسیار دلنشینی دارند، اما نتیجه را که میبینی به این فکر میافتی که پس این حجم از ساخت و ساز در طرح مسکن مهر که بیش از ۸۰درصد آن از نظر کیفی حداقل استانداردها را هم پاس نمیکند، توسط چه کسی ساخته شده است؟!
امروز صحبت از ساخت سالانه یک میلیون واحد مسکونی توسط دولت با حضور شرکتهای داخلی مطرح است. اتفاقی که میتواند در این وضعیت رکود اقتصادی به داد صنعت ساختمان و البته دهکهای کمدرآمد برسد، اما تجربه تلخ خانههای فاقد متقاضی مسکن مهر و همچنین واحدهایی که با گذشت کمتر از ۴ سال از عمرشان انواع مشکلات از در و دیوارشان هویدا شده، باید چراغ راه این طرح قرار بگیرد. در این میان قطعا دولت باید برنامه هدفمندی برای کیفیت ساخت و ساز داشته باشد و کیفیت فدای تولید سریع و ارزان مسکن نشود و از طرفی کار را به شرکتهایی بسپارد که تجربههای خوبی از خود به یادگار گذاشتهاند؛ همچنان که پروژههای شرکت «کیسون» امروزه در شهرهای جدید زبانزد عموم مردم هستند. با وجود این بیان چند نکته برای سازندگان و تولیدکنندگان مصالح به صورت اجمالی بسیار حائز اهمیت است.
نکته نخست اینکه امروزه کمتر از ۵درصد ساخت و سازها به روش صنعتی ساخته میشود و تجربه مسکن مهر باعث فاصله گرفتن مردم از صنعتیسازی شده است. در بسیاری مواقع اگر چه به ظاهر مصالح مورد استفاده صنعتی بودهاند، اما از نظر کیفیت فرسنگها با آییننامهها فاصله داشته و از طرفی با اجرای نادرست زمینه سلب اعتماد عمومی را فراهم آوردهاند. بنابراین ساخت سالانه یک میلیون واحد مسکونی با روشهای اصولی صنعتیسازی بر اساس آییننامههای بینالمللی میتواند بار دیگر صنعتیسازی را وارد عرصه ساخت و ساز در شهرها کند و بالعکس با احداث کاریکاتوری از صنعتیسازی تا دههها مردم را از این پتانسیل دور کند. از طرفی امروزه برخی از تولیدکنندگان مقالات متعددی در ستایش کیفیت تولیدات خود ارائه کردهاند، اما هیچ چیز به اندازه یک ساختمان با کیفیت نمیتواند تبلیغ مصالح آنها باشد. نکته دوم مربوط به مباحث قیمت در این طرح ملی است. خوب به خاطر داریم که در طرح مسکن مهر دولت به اشتباه یا درست قیمت حدود ۳۰۰هزار تومان را برای ساخت هر متر مربع مسکن تعیین کرد و اتفاقا در آن زمان با استقبال اغلب سازندگان و انبوهسازان همراه شد اما در ادامه که تورم مصالح ساختمانی در کشور بالا رفت، بلافاصله سازندگان با بیان اینکه ساخت و ساز با متری ۳۰۰هزار تومان نمیصرفد، پروژه را تعطیل کردند و کشمکشها بین آنها و دولت آغاز شد. امروز اما سازندهها بر خلاف گذشته که با چشم بسته وارد پروژه شدند، باید همه جوانب را بسنجند و چنانچه ساخت و ساز با عدد و قیمت ثابت امکانپذیر نیست، از همان ابتدا به این پروژه ورود نکنند و چنانچه احتمالا قیمتها را مناسب میدانند، بعدها تعطیلی پروژه را پیش نکشند.
نکته سوم اینکه صنعتیسازی و انبوهسازی باید همراه با سرعت بالای ساختوساز باشد. بنابراین پذیرفتنی نیست که سازندههای مدعی صنعتیسازی پروژهای را که به شکل سنتی یک سال طول میکشد با همان زمان به اتمام برسانند. کما اینکه نگاهی به صنعتیسازی در کشوری مانند چین نشان میدهد با این روش میتوان ظرف کمتر از یک ماه ساختمانی ۵۷ طبقه احداث کرد. اگر چه امکانات شرکتهای ایرانی با چینیها قابل قیاس نیست، اما حداقل انتظار ممکن کاهش فرآیند ساخت به ۵۰درصد ساخت و ساز سنتی است.
نکته چهارم مربوط به قیمت پروژههاست. واقعیت این است که پروژهها در کشور ما به دلایلی نظیر طولانی شدن مدت ساخت و ساز، دوبارهکاریها و... گرانتر از پیشبینیها تمام میشود. از طرفی اصل ارزانسازی در صورت مقاومسازی بر اساس آییننامهها یکی از مهمترین مزیتهای رقابتی در بازار است و با توجه به اینکه دولت قصد دارد برای طبقه کمدرآمد خانه بسازد، طبیعی است که دنبال به حداقل رساندن قیمت باشد. در این وضعیت شرکتی موفق است که از فرصت استفاده کرده و مدلی برای کاهش هزینهها ارائه کند. کما اینکه در بسیاری از کشورها، شاهد طرحهایی از این دست هستیم.