راه رشد در شرکتداری
در شرکتهایی که من مدیریت آنها را بر عهده داشتم به نتایج مثبتی رسیدیم، خیلی از این شرکتها از یک شرکت عادی تبدیل به یک هلدینگ بزرگ شدند و ظرف حدود ۱۰ سال از چند صد پرسنل به چند هزار پرسنل رسیدند و به تدریج رشد کردند. علت اصلی این تحول شناخت از وضعیت موجود بود، اینکه منبع و سرمایه اصلی شرکت، نیروها و منابع انسانی ما هستند، همینطور آموزشهای لازم به نیروی انسانی و شناخت از فرهنگ کاری در داخل کشور از دیگر عواملی هستند که در موفقیت شرکتهایی که من آنها را اداره کردم، تاثیرگذار بوده است. من اعتقاد دارم که رقابت در بازار میتواند هر شرکتی را توانمند کند؛ یعنی شرکتهایی که استراتژی، برنامه و شناخت داشته باشند، میتوانند توانایی خوبی بهدست بیاورند، اما شرکتهایی که بیبرنامه باشند و دچار روزمرگی شوند، مسلما دچار مشکل میشوند. یادم نمیرود که بعد از جنگ تحمیلی، مردم هنوز نگاهشان به سمت نگهداری کالا در منزل بود، همینطور تنوع اقلام بسیار ضعیف بود و کیفیتها به دلیل مساله جنگ و سهمیهبندی چندان بالا نرفته بود. شرکت ما (داروگر) از همان زمان شروع به نوآوریها کرد و بازارسنجی انجام داد. نیازهای پنهان مردم را بررسی کردیم و متوجه شدیم اتفاقی که امروز وجود دارد در آینده تغییر خواهد کرد، اینکه مردم هر چیزی را نمیخرند و حتما به دنبال کیفیت بهتر میروند. این فرهنگ را در ساختار شرکتمان منتقل کردیم؛ به این معنا که مدیران اجرایی شرکت و روسای بخشها و کارکنان همگی دورههای آموزشی دیدند تا متوجه شوند که مثلا دو سال دیگر کشور و فرهنگ مصرفی به کدام سمت میرود، اینکه مثلا در آینده رقابت شدید خواهد شد. همچنین این مساله را فهمیدم که اگر به خودمان غره شویم و فکر کنیم همیشه اول هستیم، مطمئنا شکست میخوریم. اینها باعث شد که شرکت داروگر در آن برهه از یک شرکت معمولی به یک هلدینگ بزرگ، با تنوع محصولات زیاد تبدیل شود و جایگاه خوبی را نه تنها در داخل کشور، بلکه در حوزه صادرات کالا شاهد باشیم.
البته باید به این مساله نیز اذعان کنیم که مدیریت در ایران با مدیریت در کشورهای صنعتی متفاوت است. ما در داخل کشورمان به دلایل بسیار زیادی با چالشهای مختلفی برای اداره شرکت و اخذ مجوزها و رشد تولید مواجه هستیم. متاسفانه بوروکراسی بسیار سنگینی حاکم است، حتی برای گرفتن یک مجوز ساده باید چند مرحله را طی کنید تا بتوانید مجوز دریافت کنید. در این مسیر کسی که مدیریت شرکت را بر عهده دارد، باید نسبت به این موارد شناخت داشته باشد و از سوی دیگر باید بتواند این موانع را از سر راه خود بردارد. به جزو بوروکراسی پیچیده و طولانی، موضوع تسهیلات در کشور ما موضوع پیچیدهای است، به جای اینکه تسهیلات به سمت صنعت برود تا اشتغالزایی ایجاد کند، متاسفانه خیلی از مواقع به سمت و سویی میرود که از نظر بانکها، برگشت سرمایه بهتری داشته باشد. همچنین بحث قاچاق، یکی از معضلات مهمی است که کشور ما سالیان سال است که با آن دست به گریبان است. این معضل نه تنها به دولت خسارت میزند، بلکه به کیفیت هم لطمه میزند، چون کالاهای قاچاق فیک و تقلبی هستند. اما من فکر میکنم به رغم تمامی موانعی که به آنها اشاره کردم، کشور ما مهد توسعه، سرمایهگذاری، خلاقیت و کارآفرینی است. ایران کشوری است که ۸۰ میلیون جمعیت مصرفی دارد و از طرفی هنوز اشباع نیست و نیازهای جامعه به طور کامل برطرف نشده است؛ بنابراین اگر از خودمان خلاقیت و کارآفرینی نشان دهیم، مطمئنا میتوانیم به موفقیتهای بزرگی برسیم. چنانچه من شاهد هستم که خیلی از جوانهای ما از هیچ شروع کردند ولی با کارآفرینی توانستند شرکت خود را توسعه دهند و اشتغالزایی خوبی داشته باشند.