هدفی برای نرسیدن!

با ورق زدن بودجه سال۱۴۰۰ می‌توانید به سادگی برخی دلایل تعبیر آن رویا را دریابید:

۱- در خصوص درآمد نفتی که ۹۰درصد افزایش را نسبت به سقف اول بودجه۱۴۰۰ نشان می‌داد، آن هم در شرایطی که چشم‌انداز چندان روشنی در مذاکرات دیده نمی‌شد.

۲- ۹۴همت درآمد حاصل از اصلاح قیمت سوخت صنایع عمده در نظر گرفته شده بود که از همان ابتدا قابل پیش‌بینی بود که با توجه به آثار تورمی این تصمیم احتمالا اجرای آن با دشواری مواجه شود و در نهایت هم همین اتفاق افتاد.

۳- ۶۰ درصد افزایش درآمد مالیاتی دیگر قلم بلندپروازانه‌ای بود که در بودجه پیش‌بینی شده بود.

هرچند در مصاحبه ۱۸دی‌ماه رئیس سازمان برنامه و بودجه، گزارش از تحقق صددرصدی بودجه سال جاری داده شده است، اما این موضوع نه تنها با واقعیات جاری و تبعات تورمی ناشی از کسری بودجه ناسازگار است، بلکه با سخنرانی خود ایشان در آبان ماه سالی جاری در مجلس هم سازگاری ندارد.

جنگ پولی در بازار

از بحث اقتصاد کلان و سیاستگذاری دولت که بگذریم، ماجرای تعامل سیاستگذار و بانک‌ها در بازار پولی طی ماه‌های گذشته، موضوعی درس‌آموز برای سیاستگذاری‌های بعدی بانک مرکزی خواهد بود. از ماه‌های ابتدایی سال، تمرکز بانک مرکزی روی کنترل ترازنامه بانک‌ها و به اصطلاح، رفع ناترازی بود. بانک‌های بدهکار که با تهدیدات و مجازات‌های بانک مرکزی مواجه می‌شدند طی چند ماه مذاکره و پس از آنکه با قطع سامانه‌های تسهیلاتی خود روبه‌رو شدند، در نهایت چاره‌ای جز ورود تهاجمی به بازار پول و افزایش قیمت تمام‌شده آن ندیدند. جنگ نرخی با وجود گران کردن پول تغییر قابل توجهی در سهم بانک‌ها از بازار ایجاد نکرد و تنها حاصل آن سنگین‌تر شدن بخش هزینه‌ای صورت‌های مالی بانک‌ها بود. در این میان بانک مرکزی و شورای پول و اعتبار برای کنترل بازارهای موازی با تصمیم بر انتشار اوراق گواهی سپرده عام جدید بانک‌ها عملا این افزایش قیمت را به رسمیت شناختند و هزینه چند ده هزار میلیارد تومانی را به ترازنامه بانک‌ها تحمیل کردند.

قیمت واقعی پول را از کجا بدانیم!؟

شیوه‌های مختلفی همچون «نرخ برابری قیمت خرید» و «مدل‌های اقتصادسنجی» برای محاسبه قیمت نسبی ارزها وجود دارد. با به‌دست آوردن قیمت ارز می‌توان تا حدودی به محاسبه نرخ سود بدون ریسک بازار دست یافت. اما بررسی روند بازار و اتفاقات موجود در آن نشانه‌های روشنی را در این زمینه به‌دست می‌دهد. آنچه اینجا از آن صحبت می‌کنیم نرخ تامین مالی است. به چه قیمتی می‌توان برای فعالیت‌های خود تامین مالی کرد؟ یکی از فواید صدور اوراق گام که در بازار سرمایه تنزیل می‌شد، کشف قیمت پول بود. زمانی که شرکت‌های تامین سرمایه اوراق با نرخ ۲۳ درصد صادر می‌کردند، اوراق گام به نرخ ۲۶درصد معامله شد تا قیمت واقعی تامین مالی بازار کشف شود. البته در ماه‌های بعدی قیمت اوراق گام تا ۳۰درصد هم افزایش یافت تا بانک مرکزی تصمیماتی را برای محدود کردن عرضه اوراق مذکور در بازار سرمایه اعمال کند. حال که افزایش چند درصدی قیمت پول در بازار اتفاق افتاده است، باید برای تامین مالی آینده بنگاه‌های تولیدی فکری کرد.

سالی که نکوست...

چیزی به آغاز سال۱۴۰۲ باقی نمانده است. ماحصل تصمیمات سیاستگذاران در سال۱۴۰۱ افزایش قیمت پول بود. قیمتی که در ابتدای سال ۱۴۰۲ بنگاه‌های تولیدی را با چالش‌های زیادی برای تامین مالی مواجه خواهد کرد. اینکه چه مسیری طی کردیم تا به این نقطه رسیدیم، بی‌اهمیت نیست؛ اما مهم‌تر از آن این است که از همین حالا باید برای تامین مالی تولید در ماه‌های آینده فکری کنیم. جایی که اگر به موقع اقدام نشود، متوقف شدن خطوط تولید و بیکار شدن کارگران امری ناگزیر خواهد بود.