اما همه دغدغه‌مندان کشور صرف‌نظر از جایگاه و نگرش‌های سیاسی و ارزشی‌شان؛ این دغدغه را دارند که آیا ما یک کشور درحال توسعه‌ایم؟ ایران امروز در بسیاری از صنایع و روندها توانسته خود را در میان ۱۰ کشور برتر دنیا قرار دهد، اما به دلیل برخی نارسایی‌های عمدتا اقتصادی و دشواری‌های معیشتی موجود این موضوع در جامعه نمود و بروزی ندارد و این می‌تواند محل نگرانی ملی باشد. جوزف استیگلیتز، برنده نوبل اقتصاد در سال ۲۰۰۱، درجایی نقل می‌کند: «خطاب قراردادن بسیاری از کشورها به‌عنوان درحال توسعه دقیق و درست نیست؛ چرا که بسیاری از کشورهای موسوم به در حال توسعه؛ عملا هیچ حرکتی به سمت توسعه نداشته و ابدا در مسیر توسعه‌یابی نیستند.» این هراس برای بنده و همه هموطنان منطقی است که آیا به راستی ما در حال توسعه‌ایم؟ چگونه دربرخی از صنایع به سرعت در حال رشد و ترقی هستیم و از سوی دیگر در بخشی از اقتصاد و صنعت آسیب پذیر و کم‌توانیم. ایران امروز در شاخص توسعه‌ سرمایه‌های انسانی HDI از سرآمدان منطقه و آسیا است، اما چرا برای این سرمایه‌های انسانی بالنده و توانمند ظرفیت اقتصادی و اجرایی متناسب فراهم نشده است؟

باید در نظر داشت که به منظور تدوین الگوی مطلوب اسلامی-ایرانی پیشرفت، سازگار با قابلیت‌ها و ظرفیت‌های نظام جمهوری اسلامی ایران و مقتضیات فرهنگ بومی کشور؛ الگوی ایرانی- اسلامی پیشرفت به عنوان الگوی فرابخشی توسعه توسط مقام معظم رهبری ابلاغ شده است. امید می‌رود این چارچوب بتواند منجر به تدوین راهبردهای عملیاتی و نظری مسیر توسعه ملی کشور و در راستای پیشرفت متوازن کشور قرار گیرد. اما باید باز در نظر بگیریم که ایران پیشرفته دست‌‌یافتنی است؟

برای پاسخ به این پرسش می‌توانیم تجربیات ملی خودمان و کشورهای دیگر را مورد بررسی قرار دهیم و از این مسیر نسخه پیشرفت خودمانی را تدوین کنیم. در سفرهای خود به بسیاری کشورهایی که حداقل از حیث نرخ رشد اقتصادی از کشور ما کارنامه بهتری داشته‌اند؛ با روسا و مدیران ارشد دولت‌ها مذاکره داشته و بسیاری از نشانه‌های پیشرفت را بررسی کرده‌ام. این بررسی‌ها به ویژه در کشورهای جنوب شرق آسیا، مشاهده‌کننده را به این باور می‌رساند که در این کشورها همدلی همگانی برای پیشرفت ملی ایجاد شده و بهبود سطح توانگری کشور به‌صورت هدف نهایی همه شهروندان درآمده است. در این راستا تجربه کره‌جنوبی قابلیت تامل بیشتری دارد. این کشور که از حیث بانک محوری نظام اقتصادی، بسیار شبیه کشور ماست برنامه تامین مالی صنایع پیشران خود را متکی بر تامین مالی داخلی در دستور کار قرار داده است. برعکس آنچه قبلا می‌پنداشتم موفقیت کره در جهش اقتصادی، ارتباط زیادی با سرمایه‌گذاری خارجی ندارد، بلکه اصلاح نظام بانکی و تاکید بر هدایت اعتباری و البته استفاده از روابط خارجی مناسب به ویژه با کشورهای همجوار توانست کره را در مسیر پیشرفت موفق کند. البته همه این دستاوردها در سایه حکمرانی پیشرفت مقتدر با طراحی و راهبری ژنرال پارک چونگ هی بستر ظهور و بروز یافته است. فاصله معنادار توسعه اقتصادی میان کشور کره و کشور ما برای بسیاری از دلسوزان مایه نگرانی و غبطه شده است؛ این درحالی است که ظرفیت‌ها و توانمندی‌های کره از حیث منابع خدادادی، ذهن‌افزارهای وسیع و ترکیب کمی و کیفی جمعیتی به هیچ عنوان قابل قیاس با ایران نبوده و از همین رو الگوی کره عینا قابل‌پیاده‌سازی در ایران نیست، ولی تجربیات خوبی برای آموختن از آن کشور وجود دارد.

پس از ملی‌سازی بانک‌ها در کره‌جنوبی؛ هدایت اعتباری به منظور تخصیص منابع پولی به بخش‌های جغرافیایی و صنایع دارای اولویت پیگیری شد و ضمن بهبود فضای کسب و کار نظارت دقیقی بر هزینه‌کرد وام‌ها و ارتقای بهره‌وری صنایع فعال صورت گرفت. امپراتوری‌های صنعتی تحت عنوان چایبول(مانند سامسونگ و هیوندای) توانستند با استفاده از منابع مالی تخصیص یافته از سوی بانک‌ها تبدیل به امپراتوری‌های بزرگ اقتصادی شوند و پایه‌های توسعه و اقتدار اقتصادی کره‌جنوبی را تشکیل دادند. از سوی دیگر در سال‌های ۱۹۶۱ تا ۱۹۸۲ نرخ تسهیلات اعطایی به بخش‌های هدف کاهش‌ یافته و همین موضوع موجب شد حتی نرخ تسهیلات اعطایی به صنایع پیشرو از نرخ تورم کمتر باشد و از این‌رو فعالان اقتصادی به منابع پولی ارزان قیمت و حتی با نرخ منفی مواجه باشند.

تجربه کره و نگاه به ظرفیت‌های انسانی بی‌انتهای کشور و همچنین توجه به الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت متکی به قابلیت‌های عملیاتی وسیع کشور می‌تواند ما را در مسیر دشوار پیشرفت به موفقیت رهنمون کند که البته طی این مسیر مستلزم قدم‌های سختی است که باید با هم برداشته شود و این قدم‌ها نیازمند همصدایی همگانی در راستای پیشرفت و وجود نظام اداری پیشرفت خواه بهره‌ور و مقتدر است.