بورس ارز؛ فرصت یا تهدید
سیدکمال سیدعلی
بورس مکانی است که کار قیمتگذاری و خرید و فروش کالا و اوراق بهادار در آن انجام میگیرد. بنابراین با توجه به آنکه محل انجام هر نوع معاملهای بازار است، بورس میتواند تجلی چنین باور و اعتقادی در دادوستدهای کالایی و اعتباری باشد. با همین هدف و بهمنظور کشف قیمت و شفافیت، خصوصا در مورد سرمایهگذاریها و پروژهها، بورس میتواند ابزاری باشد که با تمرکز اطلاعات به سهامداران مختلف کمک کند با آگاهی وارد بازار شوند و اقدام به معامله کنند. از نگاه اقتصاد کلان بورس به مثابه بازار رقابت کامل باید از تعداد زیاد خریدار و فروشنده، آزادی ورود و خروج از بازار، شفافیت اطلاعات و تخصیص مطلوب منابع برخوردار باشد.
سیدکمال سیدعلی
بورس مکانی است که کار قیمتگذاری و خرید و فروش کالا و اوراق بهادار در آن انجام میگیرد. بنابراین با توجه به آنکه محل انجام هر نوع معاملهای بازار است، بورس میتواند تجلی چنین باور و اعتقادی در دادوستدهای کالایی و اعتباری باشد. با همین هدف و بهمنظور کشف قیمت و شفافیت، خصوصا در مورد سرمایهگذاریها و پروژهها، بورس میتواند ابزاری باشد که با تمرکز اطلاعات به سهامداران مختلف کمک کند با آگاهی وارد بازار شوند و اقدام به معامله کنند. از نگاه اقتصاد کلان بورس به مثابه بازار رقابت کامل باید از تعداد زیاد خریدار و فروشنده، آزادی ورود و خروج از بازار، شفافیت اطلاعات و تخصیص مطلوب منابع برخوردار باشد. بنابراین در راهاندازی بورس برای هر حوزهای باید به این عناصر دقت شود.
زیرا تجربه نشان داده که اگر عوامل و عناصر بهدرستی تنظیم نشود، نظم دادن به بازار از طریق بورس میتواند به تنش در فضای اقتصادی منجر شود. بهانه این مقدمه، خبری است که در چند هفته گذشته از سوی برخی مسوولان شنیده شد. راهاندازی بورس ارز بهعنوان یک موضوع خبری پس از چند سال که در بایکوت بود مجددا از سوی برخی مسوولان سازمان بورس مطرح شده است، اما سوال اساسی این است که در راهاندازی بورس ارز چه هدفی تعقیب میشود؟
بورس ارز در دنیا بازاری بینبانکی است و فارکس دنبالهرو آن محسوب میشود؛ به این معنا که فارکس قیمت خود را از مظنههای بانکهای بزرگ میگیرد. بنابراین اگر ارز را در شبکه بانکی توزیع کنیم، این به آن میماند که بورس ارز راهاندازی شده است. از این منظر بورس ارز هیچ ارتباطی با سازمان بورس ندارد.
اما اگر هدف مدیریت بازار ارز، کشف قیمت، شفافیت بازار، جلوگیری از نوسانات، مدیریت منابع صادراتی و... باشد، باید گفت در ساختار کنونی، بورس ارز به دلایلی که در ادامه اشاره میشود، جوابگو نخواهد بود.
۱- اگر بورس ارز با هدف تعیین نرخ ارز قرار است راهاندازی شود باید سوال کرد، آیا مشکل امروز نرخ ارز است یا نوسان؟ بانک مرکزی امروز مدیریت بازار ارز و کاهش تورم را از افتخارات خود قلمداد میکند و اعلام میدارد که بهرغم تحریمها، این بازار را تحت کنترل خود دارد. بنابراین در این مقطع راهاندازی بازار دقیقا قرار است به کدام موضوع پاسخ دهد؟
2-سه سال پیش که بحران ارزی شروع شده بود، ایده تشکیل بورس ارز مطرح و وقتی بازیگران این بازار بررسی شد، بهدلیل تحریم شدید سیستم بانکی صرفا صرافان و تجار در خارج از کشور بهعنوان عوامل این بازار شناسایی شدند.
در نهایت به این دلیل که انتظارات و عوامل برونزای محدودکننده نقل و انتقال ارز نقش اساسی را در تعیین نرخ ارز غیررسمی ایفا میکردند و با توجه به آنکه بانکها امکان بازیگری در این بازار را نداشتند، این ایده کنار گذاشته شد. بنابراین با توجه به آنکه رفع تحریمها هنوز انجام نشده است، وضعیت امروز با سه سال گذشته تفاوتی ندارد.
نکته دیگر آنکه با توجه به حساسیتهای خاص، مدیریت ارزی که از محل پول حاصل از صادرات نفت، صادرات غیرنفتی و خدمات حاصل میشود در ایران و در سراسر دنیا بر عهده بانکهای مرکزی بوده است. در این وضعیت چگونه میتوان این منابع را در بورس معامله کرد؟
ذخایر ارزی کشور کالا نیست که با قیمت بیشتر آن را بفروش برسانیم، بلکه نرخ ارز مصارف و مقاصد مهمتری از جمله اشتغال، سرمایهگذاری جدید، تولید و صادرات بیشتر را دارد که عوامل این بازار این هدفها را نخواهند داشت.
3- اعلام خبر راهاندازی بورس ارز بدون بررسی همهجانبه آن میتواند در حکم یک شوک به بازار باشد و علاوهبر اینکه اهداف موردنظر همچون کشف قیمت، یکسانسازی نرخ ارز، جلوگیری از نوسانات شدید، مدیریت ارز حاصل از صادرات، کنترل نرخ بازار آزاد و مدیریت منابع و مصارف ارزی کشور را محقق نمیکند و میتواند موجب سرایت نوسان بیشتر به بازار
باشد.
اما چرا اهداف مورد اشاره در قالب بورس ارزی که مد نظر است محقق نمیشود.
الف- کشف قیمت صورت نخواهد گرفت؛ زیرا مصارف قاچاق کالا، مصارف احتیاطی و اطلاعات منابع در خارج از کشور اعم از منابع بخش خصوصی یا بانک مرکزی در اختیار نیست.
ب- یکسانسازی صورت نخواهد گرفت؛ زیرا وضعیت نقدینگی مصارف و منابع نیازمند اطلاعات جامعی است که هنوز هم بانک مرکزی در آمار خدمات خود بهطور دقیق نمیتواند ورودی ارزها و خروجی آن را کنترل کند. در بازارهای دیگر کالایی عرضه و تقاضا و محدوده آن با ۵ الی ۱۰ درصد نوسان مشخص و معین است.
ج- برای سیاستگذاران پولی کشور نوسانات نرخ ارز از اهمیت زیادی برخوردار است؛ زیرا افزایش و کاهش شدید نرخ در کل متغیرهای اقتصادی تاثیر گذار خواهد بود. در یک مقطع که نوسان شدید شده بود نرخ ارز ۵/ ۳ برابر شد و با تورم ۴۰ درصدی مواجه شدیم که میتواند ارکان اقتصاد را دچار تزلزل کند. حال چگونه میتوان این موضوع مهم و با اهمیت و وظیفه خطیر بانک مرکزی را در اختیار عدهای در سازمان بورس قرار داد.
د- با توجه به حذف پیمان ارزی و مقررات مربوطه، چنانچه عرضه ارز توسط صادرکنندگان غیرنفتی در بورس صورت نگرفت و نرخ ارز در تابلو جهش کرد از چه طریقی میتوان قیمت را مدیریت کرد؟ بدیهی است کنترل تقاضا در بورس زمانی که نرخ به سمت بالا باشد با توجه به اینکه سرمایهگذارانی که با نرخ بالا ارز را خریداری کردهاند به هیچ وجه حاضر نخواهند بود تقلیل نرخ صورت گیرد، پایین آوردن نرخ ارز میسر نخواهد بود.
ه- نکته دیگر اینکه بدون شناسایی و اطمینان از طرف عرضه، عوامل بازار، نداشتن ابزار قانونی، ضعف آمار و اطلاعات، ورودی و خروجیها، اطلاعات طرف تقاضا (که ۳۲ سرفصل ارز خدماتی دارد)، واردات کالا، تعهدات ارزی در خارج از کشور و میزان خروج سرمایه، چگونه امکان مدیریت چنین بازاری در بورس وجود خواهد داشت؟
و- آیا مقررات مربوط به یکسانسازی نرخ ارز در سال ۸۱ مورد بررسی قرار گرفته است؟ در مقررات مربوطه یکی از انواع دخالتهای بانک مرکزی در بازار شناور مدیریت شده «مزایده» عنوان شده است. حال چگونه متولی بورس ارز میتواند منابع ارزی را به مزایده بگذارد؟ آیا بررسی تجربی از انجام چنین کاری در کشورهای دیگر صورت گرفته است؟ یا ما میخواهیم خودمان چرخ را اختراع کنیم؟
و اما کلام آخر
در بورس بازار نقدی و آتی وجود دارد. بیشترین آسیبپذیری در 3 سال گذشته از فروش ارز بهصورت نسیه و تحویل در آینده بود که هنوز هم ادامه دارد. بانک مرکزی برای جلوگیری از این امر دو ماه پیش بخشنامه ممنوعیت تحویل آتی و نسیه ارز را به صرافیها صادر کرد. در این حالت بردن ارز به بورس در وضعیتی که معاملات آتی آن به افزایش دامنه نوسان و سفته بازی دامن میزند، چه توجیهی دارد.
پیشنهاد میشود ایده بورس ارز در سازمان بورس کنار گذاشته شود و اجازه داده شود متشکل شدن نظام ارزی با هدایت بانک مرکزی و از کانال بانکها انجام شود. در این حالت عارضههای کمتری اقتصاد ایران را در این حوزه تهدید میکند.
ارسال نظر