دکتر مهدی بهکیش - دکتر موسی غنی‌نژاد به نظر می‌رسد مذاکرات هسته‌ای به حساس‌ترین مرحله خود نزدیک شده است. گزارش مطبوعات حاکی از آن است که فاز فنی مذاکرات به پایان رسیده و اینک تصمیمات سیاسی است که در دستور کار قرار دارد. دستیابی به این مرحله مهم مرهون هوشمندی و تلاش گسترده تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای است که با لحاظ منافع ملی تلاش می‌ورزند مناقشه طولانی هسته‌ای را به سود مردم ایران به سرانجام برسانند. قطعا ما سپاسگزار این تیم به ویژه دکتر ظریف هستیم، اما در عین حال وظایفی نیز به‌عهده داریم که حداقل آن پشتیبانی فکری از این تلاش‌ها در عرصه عمومی است. در این شرایط حساس ایرانیان خارج از کشور نیز که میهن خود را دوست دارند می‌توانند نقش موثری در حمایت از این تلاش‌ها ایفا کنند. هر روز در اخبار می‌شنویم و می‌خوانیم که چگونه مخالفان قدرت گرفتن ایران عزم خود را برای برهم زدن‌ توافق هسته‌ای با ۱+۵ جزم کرده‌اند و به نظر می‌رسد که در گذشته در یک مرحله موفق به این کار شده‌اند. آیا برای مقابله با لابی بین‌المللیِ آنهایی که نمی‌توانند سرافرازی ملت ایران را ببینند، می‌توان کاری انجام داد؟ آیا ایرانیان پرشماری که در کشورهای اروپایی و آمریکای شمالی زندگی می‌کنند و برخی از آنان از نفوذ قابل‌توجهی برخوردارند، می‌توانند لابی متقابلی را فعال سازند؟ قطعا تعدادی‌ از آنان به خاطر علاقه شدید به این آب و خاک هم اکنون در این زمینه فعال هستند، ولی صدای مجموعه آنان بسیار کوتاه‌تر از صدای مخالفان است. ایرانیان خارج از کشور، اعم از متخصصانی که در عرصه عمومی فعالند یا صاحبان کسب وکاری که صاحب نفوذ و اعتبارند یا حتی پزشکانی که به دلیل حرفه خود جایگاه اجتماعی مناسب و موثری دارند، می‌توانند کمپینی برای خنثی کردن اقدامات مخالف راه‌اندازند. البته این کمپین بسته به موقعیت افراد می‌تواند به اشکال مختلفی صورت گیرد. ما به‌عنوان کارشناس اقتصادی که شرایط اقتصادی کشور را رصد می‌کنیم، معتقدیم همه باید در این مرحله حساس به دولت کمک کنیم تا این بار را به منزل برساند. مهم نیست دیدگاهمان نسبت به عملکرد حکومت چیست که آن امری داخلی است و در هر کشوری اختلاف عقیده و نظر بسیار است. ولی باید توجه داشته باشیم که مذاکرات هسته‌ای بر زندگی تک‌تک مردم به خصوص خیل عظیم جوانان جویای کار اثر می‌گذارد. بر خود فرض می‌دانیم به یاد همگان بیاوریم که هم‌اکنون نزدیک به ۵ میلیون دانشجو در دانشگاه‌های کشور مشغول تحصیل‌اند و طی چهار سال آینده به تدریج وارد بازار کار خواهند شد. مفهوم اقتصادی آن ضرورت ایجاد بیش از یک میلیون شغل در سال، فقط برای دانشجویان مشغول به تحصیل است. به علاوه به یاد داشته باشیم که در دوران دولت گذشته اشتغال خالص جدید به‌وجود نیامده است. بدیهی است همه ما در برابر چنین گروه عظیم مشتاقان به کار و فعالیت باید احساس مسوولیت ‌کنیم. در عین حال باید قدردان هموطنانی باشیم که فشارها را تحمل کرده‌اند و قطعا اگر لازم باشد باز هم حاضر به فداکاری خواهند بود، ولی شرط انصاف نیست بگذاریم همه هزینه‌ها را مردم ایران به خصوص آنان که امکانات محدود دارند، بپردازند. باید هوشیار باشیم که محدودیت‌های سی و چند سال گذشته، چون جنگ و یا تحریم، موجب کاهش فعالیت‌های اقتصادی کشور در منطقه شده و طبیعی است که همسایگان ما چون ترکیه، امارات، عربستان و... جای خالی اقتصاد ایران را در این سال‌ها پر کرده‌اند. حال که امکان بازگشت کشور ما به جایگاه واقعی‌اش فراهم می‌شود،‌ می‌توان انتظار داشت برخی همسایگان نگران باشند. مطمئن باشیم آنها نگران بمب اتمی نیستند بلکه بیشتر در پی بهانه‌ای برای جلوگیری از حضور ایرانیان در عرصه سیاسی و اقتصادی منطقه‌اند. همسایگان ما به درستی می‌دانند که اگر محدودیت‌های صنعتگران و تجار ایرانی برطرف شود و امکان رقابت آنان در یک فضای برابر به‌وجود آید - اعم از ایرانیانی که در داخل کشور زندگی می‌کنند یا آنان که در کشورهای دیگر ساکن هستند- کسب‌و‌کار منطقه را در دست خواهند گرفت و صحنه فعالیت را بر رقبا تنگ تر خواهند کرد.

بنابراین مخالفان توافق هسته‌ای تنها آن کشورهایی نیستند که از نظر سیاسی با برآمدن قدرت سیاسی ایران مشکل دارند بلکه بعضی همسایگان ما بنا به ملاحظات اقتصادی از بازگشت ایران به شرایط عادی دل‌ نگرانند، به‌طوری‌که برخی در ظاهر و البته برخی در خفا عَلَم مخالفت با توافق هسته‌ای را در دست گرفته‌اند. در این میان البته صاحبان صنایع اسلحه‌سازی هم طبیعتا مخالف بازگشت ایران به صحنه سیاست و اقتصاد بین‌المللی‌اند؛ زیرا با فروکش کردن تنش در منطقه بازار اسلحه آنان از رونق خواهد افتاد، از این رو ترجیح می‌دهند مذاکرات هسته‌ای به نتیجه نرسد تا آن‌ها بتوانند از ایران به‌عنوان تهدیدی مستمر بهره اقتصادی ببرند. ما ایرانیان در مقابل آزمونی بزرگ قرار گرفته‌ایم. البته اگر بنا به گله، شکایت و انتقاد باشد، ممکن است تعدادی از ما - از جمله نویسندگان این یادداشت- دلایل قانع‌کننده‌ای برای این کار داشته باشیم، اما از نظر ما، مجموعه شرایط کنونی ایجاب می‌کند که اختلاف نظرها را به زمان دیگری واگذاریم و در این مرحله حساس همه به کمک تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای برویم و کشور را به شرایطی که حق ملت ایران است، بازگردانیم.