تاملی بر روند مصرف بنزین
چندی پیش در مقالهای به موضوع دستهبندی مدیران پرداختم. اول مدیرانی که مصالح خود را بر مصالح جامعه ترجیح داده و تصمیمات محافظهکارانه و مردمپسندانه نه مصلحانه، میگیرند. زیرا نیاز به رای مردم دارند.
مهندس محمود اسلامیان
چندی پیش در مقالهای به موضوع دستهبندی مدیران پرداختم. اول مدیرانی که مصالح خود را بر مصالح جامعه ترجیح داده و تصمیمات محافظهکارانه و مردمپسندانه نه مصلحانه، میگیرند. زیرا نیاز به رای مردم دارند. دوم مدیرانی که مصالح خود را فدای مصالح جامعه مینمایند و در تصمیمات مهم و استراتژیک توجه به خود ندارند. بدون تردید آقای احمدینژاد در موضوع بنزین نشان داد که مدیر شجاعی است. موضوعی که سالها است باعث سرمایهسوزی کشور میشود، مورد توجه و تصمیمگیری قرار گرفت و به اصطلاح سد ترس شکسته شد. از این جهت باید او را تقدیر کرد. بیشک جراحی بزرگی در اقتصاد ایران انجام پذیرفت. هرچند دستگاههای مشمول، در زمان اعلام میتوانستند بهتر عمل کنند و از بروز حوادث جلوگیری نمایند. هدف طرح معقول کردن مصرف بنزین و استفاده از منابع خدادادی برای توسعه میهن اسلامی است. بیشک هیچ عاملی جز قیمت یا سهمیه نمیتواند متعادلکننده مصرف باشد. در اقتصاد بایستی طراحی درست نمود و سپس با دادن آگاهی به جامعه، مردم را به یاری طلبید. خوشحالی همه کسانی که سالها درخواست تعادل قیمت بنزین را داشتند، میتواند با روند فعلی افزایش مصرف مواجه با مخاطره شود. صرف داشتن ایده خوب کافی نیست. طراحی اجرای یک فکر و گرفتن مرتب بازخور از آن و اصلاح و بهبود مستمر، تضمینکننده یک برنامه اجرایی مناسب است.
به کجا میرویم؟
روزهای اول اجرای طرح نشاندهنده ۳۰درصد کاهش مصرف کشور است و این کاهش مصرف به وضوح در ترافیک روان تهران و سایر شهرهای بزرگ کشور دیده میشد.
این روند به تدریج سیر افزایشی مییابد. از یک طرف اظهارات مکرر مسوولان وزارت نفت به مردم مبنی بر پیش خور ۴ و سپس ۶ماه و نداشتن نگرانی از این بابت، باعث شد با پدیدهای روبهرو شویم که اگر به سرعت فکری برای آن نشود، میتواند این حرکت قابل تقدیر را با خطر مواجه کند. اگر با مردم باشید، متوجه میشوید صاحبان خودرو پس از هفته اول شروع به مصرف سهمیه خود نمودهاند. توجه زیادی هم به پایان سهمیه ندارند.
علاوه بر آن تعدادی از پمپهای بنزین با گرفتن مبالغ اضافی با استفاده از کارتهای به جا مانده یا به هر شکل دیگری، مشتری را بیبنزین نمیگذارند.
روند ترافیک، مجددا در تهران و سایر شهرهای بزرگ سنگین میشود.
حیف است این جراحی بزرگ اقتصادی که هزینههایی هم داشته این گونه به یک نقطه بنبست کشیده شود. میشود به صراحت گفت با این روند، بخش عمدهای از سهمیهها پیش خور شده و در یک زمان به تدریج بر تعداد کارتهای بدون اعتبار افزوده و چنانچه حجم خودروهای بیبنزین به اعداد بسیار بالایی برسد، مواجه با مشکلاتی شده که باز دولت مجبور به دادن امتیاز شود و این با روح طرح منافات دارد. طبقات بالای جامعه با خریدن وانت و تاکسی مشکلات خود را حل کردهاند. دولت با طبقه متوسط و ضعیف جامعه طرف خواهد شد. با گروهی که در دو هفته اخیر بدون توجه به موضوع سهمیهبندی، اعتبار کارتهای خود را مصرف مینمایند. تصور کنید چند میلیون خودرو بیبنزین که بسیاری از آنها وسیله امرار و معاش کمکی خانواده محسوب میشود، در خیابانها معطل بماند. مسیر فعلی مصرف ما را به این نقطه خواهد رساند. از طرف دیگر در هیچ کجای دنیا معضلی به این شکل وجود ندارد. از کشورهای نفتی که با قیمت تمام شده یا نزدیک به آن بنزین را عرضه میکنند تا کشورهایی که علاوه بر قیمت تمام شده حدود ۲۰۰ الی ۳۰۰درصد بر بنزین عوارض اعمال مینمایند. به هر حال در هر جای دنیا راهحلی تجربه شده است. این دیگر نیاز به علم اقتصاد آنچنانی ندارد.
چه باید کرد؟
موضوع بنزین تصمیم بسیار دشواری است. تا انسان در موضع تصمیمگیری نباشد نمیتواند عظمت و ریسک این تصمیم را درک کند. بنابراین به دولت باید حق داد با حوصله و تدبیر عمل کند.
اما داستان مانند بیماری است که باید جراحی شود. بیمار بیهوش میشود، همه امکانات فراهم شده پزشک متخصص نقطه جراحی را شکافته ولی در برداشتن غده مشکلاتی بروز میکند. به هر حال دولت با تصمیم قابل دفاع و شجاعانه وارد مشکل بزرگ و قدیمی اقتصاد ایران شده است، ولی روند فعلی میتواند طرح را با مشکلات فراوانی مواجه کند.از هماکنون فروش بنزین آزاد در شمال و جنوب تهران و سایر استانها علنی راه افتاده است. به قیمت ۵۰۰ الی ۶۰۰ تومان میتوان آن را تهیه کرد.برخوردهای امنیتی هم مشکل را حل نمیکند. تا برای کالایی تقاضایی باشد و سودی هم در معامله باشد، این معامله انجام میشود. برخوردهای قضایی آن را گرانتر خواهد کرد.
۱ - طرح سهمیهبندی باید با جدیت پیگیری شود و هشدارها و آگاهیهای لازم به مردم داده شود. تاکنون مسوولان وزارت نفت به جز دو مورد توصیه به مصرف داشتند.
۲ - همان طور که عرض شد، طبقات بالای جامعه با خرید خودروهای پرسهمیه مشکل خود را حل کردهاند. برای طبقات متوسط و سایر اقشار و شرکتها که بنزین نقش مولدی در زندگی آنان دارد سهمیه آزاد با قیمت تمام شده از طریق بخش خصوصی و با نظارت دولت اعلام گردد. این تجربه دو نرخی قبلا در مورد گوشت، روغن و ... وجود داشت. این نظر که اعلام سهمیه آزاد تورم را تکان خواهد داد، غیرعلمی است. زیرا تورم متاثر از دهها فاکتور است. علاوهبر آن افزایش قیمتها به گونهای است که تقاضا را کاهش داده و سهمیه آزاد بنزین نمیتواند اثر موثری داشته باشد. زیرا وقتی قدرت خرید کاهش مییابد دیگر افزایش قیمت به صورت نگرانکننده معنی ندارد. از بنزین مهمتر مساله نان مردم است که آن هم داستان غریبی است. امروزه در بسیاری از شهرها نان با دو نرخ آزاد و دولتی عرضه میشود. تاثیر مهمی هم در روند تورم نداشته است. پس اگر در سهمیه آزاد اعلام نکردن، هدف خواباندن ماشینهای لوکس طبقات ثروتمند است، همانطور که عرض شد عزیزان مشکل خود را حتی بعضا قبل از اعلام سهمیهبندی حل کردهاند. سهمیه آزاد، مشکل سوخت مردم را حل میکند. مشکل شرکتهای تولیدی و سایر واحدهای خدماتی را نیز حل خواهد کرد. مشکل طبقاتی را که به علت عدم درآمد کافی از طریق حملونقل غیرمستمر زندگی مینمایند، حل خواهد کرد. از ایجاد بازار سیاه بنزین جلوگیری میکند. مردم هم با ارزش این ماده آشنا میشوند. قانون مجلس هم اجرا میشود.
۳ -بسیاری طرح سهمیهبندی را در شان کشوری که میخواهد رتبه اول اقتصادی منطقه را کسب کند نمیدانند. شاید جمع کردن همه این قیل و قالها و اعلام یک قیمت عمومی ۲۰۰ -۳۰۰تومانی، هم مردم را راضی کند و هم دولت به هدف تعدیل مصرف برسد. فکر میکنم مردم پس از اعلام سهمیه، این آمادگی را دارند.
متاسفانه ما نوعا روی مباحث آنالیز نداریم. برای مثال آژانسهای اتومبیل، مسیر ۴۰۰کیلومتری اصفهان - تهران را با بنزین لیتری ۱۰۰تومان با مبلغ ۸۰هزارتومان هزینه دریافت مینمودند. در این مسیر حدودا ۵۰لیتر بنزین مصرف میشود. با بنزین لیتری ۳۰۰تومان این مبلغ به ۱۰هزارتومان افزایش مییابد که بایستی رقم هزینه به ۹۰هزارتومان برسد. این یعنی ۱۲درصد افزایش هزینه که تاثیر جدی بر زندگی نخواهد داشت، زیرا یک بار تجربه میشود و در مراحل بعدی شیب ملایمی خواهد داشت.به هر حال باز تاکید مینمایم به عنوان یک شهروند مسلمان ایرانی از اقدام خوب دولت در کنترل مصرف سرمایههای ملی تقدیر مینمایم. همه ما در هدف به یک چیز فکر میکنیم و این نقطه اشتراک بسیار خوبی است. همه به تعالی کشور، به رشد اقتصاد و جلوگیری از اسراف میاندیشیم. بیشتر، در تاکتیکهای اجرایی اختلاف وجود دارد که به نظر مهم نیست. زیرا اگر در اهداف، همفکری نباشد تعامل و همگرایی معنی ندارد. امید است دولت محترم با حل معضل ملی، صفحه درخشانی در کارنامه خود به جا گذارد.
ارسال نظر