فریدون ارجمند

حاکمیت انتظارات بر اقتصاد بر مبنای این فرض شکل گرفته است که مردم به سیاست‌گذاران اعتماد دارند. این فرض در ادبیات اقتصادی امروز فرضی مقبول است. فرضی که هم کلاسیک‌های جدید و هم کینزی‌های جدید آن را پذیرفته اند و اثر بخشی سیاست‌های اقتصادی را تنها با پذیرش این فرض ممکن می‌دانند. چرایی چنین نتیجه‌گیری‌ای نیز واضح به نظر می‌رسد. چه اگر مردم به سیاست‌های دولت اعتماد نداشته باشند و سعی به ایستادن در مقابل سیاست‌های دولت داشته باشند، دست به کارهایی می‌زنند که نه تنها برای سیاستگذاران قابل پیش‌بینی نباشد، بلکه کاملا نیز در مقابل آن قرار گیرد. در چنین شرایطی نمی‌توان انتظار نتیجه بخش بودن سیاست‌ها را داشت.

در نگاه اول به شرط اعتماد مردم به دولت و سیاست‌هایش، سهمیه‌بندی بنزین ‌باید مصرف آن را کاهش دهد. در آغازین روزهای سهمیه بندی چنین اتفاقی رخ داد. مصرف به میزانی کمتر از آنچه دولت انتظار داشت نیز کاهش یافت. مصرف ۶/۵۱میلیون لیتری دهم تیر ماه نوید دهنده موفقیت طرح سهمیه‌بندی بود. اگر تولید بنزین داخل کشور را ۴۳میلیون لیتر در نظر بگیریم، ادامه چنین روند مصرفی، کشور را تنها نیازمند به وارد کردن ۶/۸میلیون لیتر بنزین می‌کرد که در مقابل واردات تقریبا ۳۰میلیون لیتری پیش از سهمیه‌بندی رقمی مناسب بلکه رویایی بود. با گذشت هرچه بیشتر زمان، مردم به سمت میزان مصرف گذشته خود نزدیک شدند و نگرانی‌ها افزایش یافت. اینک تهران به سمت ترافیک و و آلودگی مجدد پیش می‌رود.

شاید عادات مصرفی را بتوان توجیه مناسبی برای این اتفاق دانست. به این معنی که چنان که «دوزنبری» معتقد است، مردم به سطحی از مصرف عادت می‌کنند و به آسانی این سطح مصرفی را از دست نمی‌دهند.

«دوزنبری» چنین شرایطی را برای تغییرات رو به پایین و البته کوچک و کوتاه مدت درآمدی در نظر می‌گیرد. اگر محدودیت مصرف ناشی از درآمد را به مثابه محدودیت مصرف ناشی از سهمیه‌بندی بپنداریم، آنگاه می‌توان این‌گونه بیان کرد که مردم به رغم تغییر شرایط به سطح مصرف گذشته خود بازگشته‌اند. اما به نظر این توجیه چندان مناسب نباشد. عقلایی پنداشتن مردم حتی با در نظر گرفتن عادات مصرفی به نظر می‌رسد نتایج کنونی را به دنبال نداشته باشد، چرا که اندکی آینده‌نگری، مصرف بالا را منع خواهد نمود. بنابراین می‌باید به دنبال دلیل گشت. آیا مردم با آگاهی به سهمیه‌بندی بی‌توجهی نمی‌کنند؟

تاکید اقتصاددان بزرگی چون «فریدمن» در ترویج سیاست قاعده پولی تکرار سیاستی مشخص و ثابت برای جلب اعتماد مردم است به این دلیل که تغییر سیاست‌ها و مواضع دولت موجبات سلب اعتماد مردم را فراهم می‌کند. حال در بحث بنزین آیا دولت ثابت قدم عمل می‌کند؟ اگر از تمام اختلافات موجود بر سر سیاست‌های مربوط به بنزین بگذریم و حتی تغییر جهت‌های اتفاق افتاده در مساله بنزین را در گذشته نیز مد نظر قرار ندهیم که به یقین می‌تواند در تشکیل انتظارات مردم از تغییر تصمیمات دولت بسیار موثر باشد، چارچوب اجرایی سیاست اخیر سهمیه‌بندی نیز با نوسان همراه بوده است. چهار ماه، سپس شش ماه کردن زمان جمع‌شدگی بنزین سهمیه، در کنار برخی ایجاد اطمینان‌های کاذب که به پیش‌خور بالا دامن زد، دل خوشی تغییر مجدد دستورالعمل اجرایی را برای مردم ایجاد کرده و این جرات را به وجود آورده تا مردم بدون دغدغه مصرف کنند. به هر حال اینک مردم در سطحی بیش از سطح مورد انتظار به مصرف مشغولند. دولت با دادن امکان مصرف از سهمیه نیم سال آینده خود این مصرف انبوه را ایجاد کرده است. این تاثیر دولت در دو شکل قابل رویت است.

نخست اینکه همان‌گونه که بحث شد، تغییر تصمیمات دولت فضای بی‌اعتمادی را در جامعه ایجاد می‌کند و مردم بدون توجه به تصمیمات دولت به این امید که این تصمیمات ناپایدار است، به کار خود می‌پردازند. در این میان نکته قابل ذکر این است که ممکن است تغییرات اجرایی اتفاق افتاده توجیه داشته باشد و دلایلی قوی برای اعمال تغییرات موجود باشد، اما اینک زمان مقتضی برای اعمال تغییر نیست و زیان فراوانی را تحمیل می‌کند.

دیگر اینکه وجود امکان استفاده از سهمیه آتی آن هم تا نیم سال امکان نگریستن کوتاه مدت را برای مردم ایجاد می‌کند.به این ترتیب اگر کوته‌نگری مردم را منتفی بدانیم، یا بی‌اعتمادی در مردم ایجاد شده یا بنزین مصرفی اتومبیل‌ها از طریق دیگری تامین می‌شود. از راهی که به احتمال فراوان راهی قانونی نیست.گزینه اخیر هرگز گزینه دور از ذهنی نیست. حتی اخباری مبنی بر ایجاد قاچاق به عکس شرایط گذشته نیز وجود دارد، چه رسد به تخلفاتی چون فروش غیر قانونی بنزین و فروش کارت سوخت.

اجازه دهید زمان را اندکی به جلو ببریم. چنانچه فرض کنیم روند مصرف به‌ویژه در تهران به مثابه روز‌های اخیر باشد، در فاصله‌ای نه چندان دور کفگیر سهمیه‌ها به ته دیگ‌ خواهد رسید. با توجه به سخنان رییس‌جمهوری خبری هم از بنزین با قیمت آزاد نخواهد بود. با اتمام سهمیه‌ها اینک شرایط چگونه خواهد بود؟

حالت اولی که ممکن است بروز کند، این که بازار سیاه بنزین آنچنان قوی و همه جانبه تشکیل شود که بتواند جوابگوی بنزین مصرفی عظیم ایران باشد. اگر چنین حالتی رخ دهد قیمت بازار سیاه بالا خواهد بود و این بالا بودن نارضایتی مردم را به همراه خواهد آورد.

حالت دیگر این است که دولت بار دیگر بی‌اعتمادی ایجاد کند و برنامه‌های خود را تغییر دهد. به این ترتیب که یا سهمیه‌ها را افزایش دهد که باعث افزایش بی‌اعتمادی می‌شود و یا به طور کلی طرح را رها کند و کاملا به گذشته باز گردد و تمام مشکلات گذشته را به گردن بگیرد.

اما اگر شرایط به همین منوال پیش برود و فعالیت‌های غیر قانونی نیز کنترل شود، دولت یا ‌باید در مقابل خواست مردم برای بنزین ارزان قیمت سر تعظیم فرود بیاورد یا از موضع خود کوتاه نیاید. تجربه آغاز سهمیه‌بندی باید دولت را به این فکر بیاندازد که ایستادن بر مسیر خود نیازمند تصمیمات جسورانه است. دولت اگر قصد حفظ سهمیه‌بندی را دارد، باید از هم اکنون ضمن ترمیم برخی از اظهارات نادرست در ترغیب بیشتر مصرف بنزین، برای زمانی که سهمیه‌ها به پایان رسید نیز آماده باشد.