حامد قدوسی

ایده اولیه استفاده از کارت هوشمند خودرو به عنوان مکانیسم اجرایی سهمیه‌بندی یارانه‌های بنزین به دولت خاتمی باز می‌گردد، لذا اگر نقدی بر این شیوه باشد در درجه اول متوجه‌این دولت است. نقد اصلی ما این است که‌این روش بدون این که واجد امتیازهای روشنی نسبت به ابزارهای سنتی‌تر و کم‌هزینه‌تر تخصیص یارانه (مثل کوپن کاغذی) داشته باشد صرفا به دلیل دارا بودن فن‌آوری بالاتر ترجیح داده شده است.

کارت هوشمند نیازمند تجهیز بخش مهمی از پمپ بنزین‌های کشور به تجهیزات کارت خوان و زیرساخت‌های مخابراتی و آموزش نیروی انسانی آنها است.

این در حالی است که تمام این هزینه‌ها صرفا به‌این دلیل صورت می‌گیرد که دولت تصمیم دارد تا در یک دوره انتقالی نه چندان بلندمدت سهمیه محدودی به عنوان بنزین یارانه‌ای برای هر خودرو تخصیص دهد. علی‌الاصول طول این دوره انتقال نباید طولانی باشد و پس از آن باید بنزین تک نرخی به قیمت واقعی در اختیار شهروندان قرار گیرد. در این صورت توسعه زیرساخت‌های ایجاد شده اگر به مصرف دیگری (مثل کارت اعتباری پرداخت پول) نرسد باعث اتلاف انرژی و هزینه خواهد بود بدون این که امتیاز یا کارکرد اضافی خاصی نسبت به روش سنتی یعنی توزیع کوپن کاغذی داشته باشد.

افزون بر این موضوع، اصرار دولت فعلی به انحصار عرضه بنزین به‌این شیوه بر مسائل بالقوه موجود در آن افزوده است.

۱ - سیستم کارت هوشمند انتقال بنزین از شهروندان کم‌مصرف و دارای سهمیه مازاد به متقاضیان بنزین اضافی را محدود به انتقال فیزیکی می‌کند. این انتقال متضمن افزایش رفاه در کشور است و اتفاقا خود دولت و مجلس هم تاکید می‌کنند که کل حجم بنزین تخصیص داده شده کمی از متوسط مصرف کشور فاصله دارد و با انتقال بین فردی امکان تنظیم مصرف افراد با مصارف متفاوت فراهم خواهد شد. در سیستم کوپن کاغذی این انتقال به شیوه‌ای بسیار ساده و تنها از طریق خرید و فروش اسناد کاغذی صورت می‌گیرد حال آنکه با استفاده از کارت هوشمند افراد باید بنزین خریداری شده را به صورت فیزیکی به دیگری منتقل کنند یا همراه وی در پمپ بنزین حضور یابند که هر دو روش‌هایی با هزینه بالا است.

۲ - فرض کنیم کسی کارت هوشمند سوخت را به هر دلیلی (گم شدن، سرقت یا خرابی الکترونیکی کارت) از دست بدهد. در این صورت با توجه به اصرار دولت بر محدود کردن عرضه سوخت با کارت هوشمند تکلیف چنین فردی چه خواهد بود؟ همین مساله خود توجیه جدی برای تخصیص سهمیه بنزین آزاد در جایگاه‌ها به کسانی که دچار چنین مسائلی هستند به وجود می‌آورد. باید توجه داشت که در بین کارت‌های الکترونیکی موجود در دنیا هیچ کارتی فرکانس استفاده و محدودیت کارت هوشمند را ندارد و در صورت گم شدن یا خرابی این کارت‌ها همیشه امکان یافتن راه‌های جایگزین (مثلا دریافت مستقیم پول از بانک در مورد کارت‌های بانکی) وجود دارد. چنین راه‌های جایگزینی برای کارت هوشمند هنوز اعلام نشده است.

۳ - نگرانی از مشکلات احتمالی در استفاده از کارت هوشمند (مثلا اشکال در سیستم مخابراتی جایگاه‌های بنزین) مصرف‌کنندگان را به ‌این سمت سوق خواهد داد که برای جلوگیری از ریسک‌های احتمالی همواره مقدار کافی بنزین در باک خودرو خود داشته باشند لذا در فواصل کوتاه‌تری به پمپ بنزین مراجعه می‌کنند. این امر باعث طولانی‌تر شدن صف و افزایش زمان سوخت‌گیری در جایگاه‌ها خواهد شد.

۴ - بخشی از شهروندان ممکن است فراغت کافی برای طی کردن فرآیند دریافت کارت هوشمند را نداشته باشند لذا ترجیح بدهند که برای مدتی از یارانه دولتی استفاده نکنند. این شهروندان باید گزینه‌ای در اختیار داشته باشند که به آنها اجازه دسترسی به بنزین غیررایانه‌ای را بدهد. در عمل چنین سیاستی می‌تواند به توزیع بار کاری نهادهای مسوول اعطای کارت هوشمند کمک شایانی کند. با فرض قیمت ۴۰۰تومانی برای هر لیتر بنزین آزاد، سهمیه ۱۰۰لیتری ماهانه بنزین برای هر خودرو حدود سی هزار تومان یارانه تخصیص می‌دهد. دسترسی به بنزین آزاد این مشوق را ایجاد می‌کند که بخشی از جامعه با صرف نظر کردن از این سی هزار تومان در ماه‌های اولیه، تقاضای خود را برای دریافت کارت هوشمند به تعویق بیندازند. این باعث می‌شود تا از بار کاری مراکز توزیع این کارت در دوره آغازین کاسته شود.

به عقیده ما دولت از همان ابتدا می‌توانست با استفاده از روش‌های معمول سنتی این دوره انتقال را به شیوه کم‌هزینه‌تری مدیریت کند. حال که کارت هوشمند اجبارا در حال پیاده‌سازی است باید مکانیسم‌های بازاری که امکان دسترسی به سوخت برای کسانی که به هر دلیل از چرخه بوروکراتیک دریافت و استفاده از کارت سوخت جامانده‌اند را فراهم کند در غیر این صورت مساله سوخت گیری به معضلی جدی برای بخشی از شهروندان تبدیل خواهد شد.