ناصر یارمحمدیان

این روز‌ها پدیده آلودگی از مهم‌ترین مسائل شهر تهران و اصفهان به شمار می‌رود که منجر به تعطیلی چندین روز در این دو شهر شده است. با وجود اینکه هدف از تعطیلی‌ها حفظ سلامت شهروندان و محافظت آنان در برابر آلودگی ذکر شده، اما کاهش آلودگی از طریق کاهش تردد در شهر هم از جمله اهدافی بوده که مسوولان را ترغیب به اعلام رسمی ‌تعطیلی کرده است؛ اما متاسفانه با وجود تعطیلات برای فروکش کردن آلودگی نه تنها شاهد بهبود آلودگی نبودیم، بلکه حتی با افزایش تردد‌های شخصی به دلیل تعطیلی‌ها، سایه تیره آلودگی بر سطح شهر اصفهان بیشتر شده است.

حوزه اقتصاد محیط زیست سال‌ها است برای پدیده آلودگی هوا، پیشنهادهایی ارائه داده و اجرای آن در بسیاری کشور‌ها با موفقیت روبه‌رو بوده است. آلودگی هوا یک پدیده خارجی است که دارای اثرات خارجی منفی می‌باشد؛ به این معنی که عاملانی که فعالیتشان منجر به انتشار آلودگی می‌شود، خود هزینه انتشار آلودگی را تحمل نمی‌کنند و این هزینه را به سایر عاملانی که مسوولیتی در انتشار آلودگی ندارند، تحمیل می‌کنند. اثرات خارجی همیشه باعث می‌شود میان فایده‌های اجتماعی و خصوصی تفاوت ایجاد شود؛ به این معنی که رفتار بهینه یابی شخصی با بهینه اجتماعی در تضاد است و بهینه‌یابی خصوصی منجر به بهینه اجتماعی نمی‌شود.

اگر بخواهیم از دریچه علم اقتصاد به علت آلودگی نگاه کنیم، علت آلودگی را باید در وجود اختلاف میان فایده خالص شخصی و فایده خالص اجتماعی ببینیم.

زمانی که خالص فایده خصوصی انتشار آلودگی بیشتر از فایده اجتماعی آن باشد، عاملان اقتصادی تمایل دارند بیش از مقدار بهینه اجتماعی، آلودگی تولید کنند، به همین خاطر پیگو پیشنهاد می‌دهد برای رفع مشکل آلودگی، خالص فایده اجتماعی باید برابر خالص فایده خصوصی باشد. رویکرد پیگو یا رویکرد مالیاتی بیان می‌کند که برای برقراری برابری فایده اجتماعی و فایده خصوصی باید از ابزار مالیات استفاده کرد. شرایط پیگو بیان می‌دارد که اولا مالیات باید برابر هزینه نهایی آلودگی باشد و نرخ مالیات باید در هر واحد نشر یکسان باشد، زیرا اگر آلوده‌کنندگان با نرخ‌های متفاوتی روبه‌رو باشند، عاملان اقتصادی تمایل دارند، فعالیت اقتصادی را به بخش‌های با نرخ کمتر انتقال دهند. مالیات سبز با همین هدف طراحی شده است.

مالیات کربن (Carbon Tax) یکی دیگر از انواع مالیات‌های زیست محیطی است که به عنوان سیاست حفظ محیط‌زیست در بسیاری کشور‌ها انجام شده است. اساسا دو نوع سیاست‌های کنترلی وجود دارد؛ یکی سیاست‌های بازاری و مبتنی بر قیمت بازار و دیگری ایجاد محدودیت‌های مقداری. تمایل به سیاست‌های نوع اول در جهان امروز بیشتر بوده است، زیرا برقراری شرایط پیکو ساده‌تر اتفاق می‌افتد. مطالعات نشان داده است که یکی از عوامل موثر در کاهش گرمای زمین مالیات کربن بوده است. این نوع مالیات بر مصرف منابع یا وسایلی بسته می‌شود که تولید دی اکسید کربن co۲ می‌کنند، مثلا وسایل نقلیه با موتور‌های سوخت فسیلی یا بر مصرف سوخت فسیلی. طبق محاسبه (EIA) اگر بر هر تن دی‌اکسید کربن ۱۰۰ دلار مالیات بسته شود، بر هر گالن (۲/۴ کیلوگرم) یک دلار مالیات بسته می‌شود؛ اما چرا مالیات بر کربن بسته می‌شود و چگونه آلودگی را کاهش می‌دهد؟ مصرف بنزین از دو طریق بر محیط زیست خسران وارد می‌کند؛ یکی کاهش منابع انرژی زمین و یکی آلودگی کره زمین ناشی از انتشار دی‌اکسید کربن. آنقدر که صاحب‌نظران محیط زیست نگران آلودگی سوخت فسیلی هستند، نگران کاهش منابع نفتی نیستند! علتش بازار است. چون کمیابی منابع نفتی به دلیل داشتن بازار در قیمت‌های بازاری منعکس می‌شود و چون همیشه در بلندمدت کالاها با کشش هستند، مصرف‌کنندگان مصرفشان را کاهش می‌دهند و به دنبال جانشین‌ها می‌گردند، به همین خاطر است که عرضه بالقوه منابع معدنی و انرژی بر تقاضایش پیشی گرفته که دلیلش توسعه تکنولوژی و تلاش برای یافتن جانشین‌هایی برای مواد معدنی و زیرزمینی بوده است. این را می‌توان از نزول قیمت‌های صد سال اخیر منابع معدنی هم استنباط کرد؛ اما منابعی که دارای دسترسی آزاد هستند (Open Access) با مصرف مفرط روبه‌رو هستند (مانند هوا و آب). مصرف‌کنندگان در این موارد هیچ حساسیتی برای تغییر رویه مصرف نشان نمی‌دهند. پس یک روش برای بازاری کردن آن، مالیات بستن بر آنها است (در پرانتز بگویم که یکی از روش‌های رفع دسترسی آزاد به این منابع خصوصی کردن آنها است، مانند خصوصی کردن زمین‌ها و مراتع و جنگل‌ها که در برخی کشور‌ها انجام شده و نتایج مطلوبی برای بهبود استفاده از این منابع طبیعی داده است، این روش به عنوان روش کوز معروف است). پس چرایی و چگونگی کاهش آلودگی هوا از طریق مالیات محیط زیست روشن است، زیرا که مصرف‌کنندکان نسبت به استفاده از جانشین‌ها حساسیت نشان دهند و زمانی این اتفاق می‌افتد که هزینه اجتماعی آلودگی هوا را بر تولیدکنندگان آلودگی تحمیل کرد و شکاف بین هزینه اجتماعی و هزینه شخصی را از طریق وضع مالیات کاهش داد.