تاملی در یک پرسش ریاست قوهقضاییه
چرا به اهداف نمیرسیم؟
چندی پیش ریاست محترم قوهقضاییه پرسش بسیار مهمی را مبنیبر ضرورت بررسی این موضوع که چرا به رغم سرعت عمل دولت در دوره جدید به اهداف موردنظر به ویژه در حوزه اقتصاد دست نمییابیم، مطرح کرد.
علی میرزاخانی
چندی پیش ریاست محترم قوهقضاییه پرسش بسیار مهمی را مبنیبر ضرورت بررسی این موضوع که چرا به رغم سرعت عمل دولت در دوره جدید به اهداف موردنظر به ویژه در حوزه اقتصاد دست نمییابیم، مطرح کرد. به نظر میرسد پاسخ دقیق به این پرسش میتواند ما را از بسیاری از گرفتاریهای فعلی نجات دهد؛ چرا که سرعت بالای دولت نهم در انجام امور و طرح «صورت مسالههای کاملا درست» از مسائل اقتصادی کشور به همراه هدفگذاریهای صحیح غیرقابل انکار است، اما آنچه که نگرانکننده مینماید، این است که در بررسی نتایج نه تنها شاهد کاهش فاصله بین عملکردها و هدفهای تعیین شده نیستیم، بلکه در بسیاری موارد از جمله تورم، رشد اقتصادی، صادرات غیرنفتی (به استثنای میعانات گازی) و نیز رهایی از اقتصاد تکمحصولی، متاسفانه شاهد افزایش شکاف بین اهداف و عملکردها هستیم.
به عنوان مثال، شاخص تورم با افزایش ماه به ماه از حدود ۵/۱۲درصد ابتدای سالجاری به ۲/۱۶درصد در پایان مهرماه رسید که نشانگر افزایش فاصله از هدف تعیین شده ۱/۹درصدی است.
صادرات غیرنفتی منهای میعانات گازی نیز در ۷ماه سالجاری از ۵میلیارد دلار مدت مشابه سال قبل به ۵/۳میلیارد دلار کاهش یافته است که از سقوط حیرتآوری حکایت میکند و این سوال را مطرح میکند که آیا رشد قابلتوجه صدور میعانات گازی (که البته عمدتا ناشی از افزایش قیمتهای جهانی است و نه افزایش حجم صادرات) ما را از توجه به رشد سایر اقلام صادرات غیرنفتی بینیاز میکند؟
در خصوص بازار سرمایه نیز همین نکته که شاخص بورس به سطح آذرماه سال ۸۳ عقبنشینی کرده است، برای نگرانی کفایت میکند. همه اینها در شرایطی اتفاق افتاده است که در پرکاری و سرعت عمل دولت فعلی شاید کمتر کسی تردید داشته باشد و همین معما، ارزش پرسش رییس محترم قوهقضاییه را صدچندان میکند که چرا بهرغم همه این اقدامها، فاصله عملکردها از اهداف نه تنها کمتر نمیشود، بلکه بعضا شاهد اتفاقی معکوس هم هستیم؟این نوشته حاوی پاسخی مختصر به این پرسش است، با این امید که کنکاش و بحث عمومی در خصوص این مساله را فراگیر کند تا بلکه از سیکل معیوب وعدههای بزرگ و کارنامههای ضعیف رهایی یابیم.شاید با این رویکرد بتوان به جوابی قانعکننده رسید که ریشه بسیاری از کارنامههای ضعیف، در غفلت و بیتوجهی به این نکته است که صرف تعیین هدف، باعث وصول به آن نمیشود.پاسخ سوال مذکور را باید در همین نکته ظریف اما در عین حال مغفول جستوجو کرد که تعیین اهداف، حوزه شعارها و وعدهها است، اما مقدمه واجب حرکت به سوی این اهداف، انتخاب دقیق مسیر کارشناسی دستیابی به آنها است که نه حوزه شعار، بلکه حوزه علم و تخصص است. بنابراین پرکاری و سرعت عمل، زمانی صفتی نیکو محسوب خواهد شد که در صراط مستقیم منتهی به «اهداف در نظر گرفته شده» به حرکت افتاده باشیم و الا همین پرکاری و سرعت عمل اگر در مسیرهای غیرکارشناسی و نادرست باشد، جز به دور شدن بیشتر از اهداف تعیین شده و نهایتا گمراهی افزونتر ختم نخواهد شد؛ گو اینکه در مسیر مخالف با مقصد تعیین شده با سرعتی چندبرابر به حرکت افتاده باشیم.
توصیه اخیر حضرت آیتا... العظمی مکارم شیرازی نیز که دولتمردان را به یادگیری از تجربه ترکیه در مهار تورم و شکوفایی اقتصادی فراخواند، دقیقا به همین سرچشمه مربوط میشود که غفلت از مبانی علم و تخصص و انتخاب مسیر کارشناسی میتواند به اشتباهی غیرقابل جبران تبدیل شود و تمام زحمات پرکاری و سرعت عمل را در لحظهای بر باد دهد.
ارسال نظر