زهرا کاویانی

۱- نزدیک به دو هفته از تک نرخی کردن نرخ ارز توسط بانک مرکزی می‌گذرد و مسوولان امر معتقدند که قیمت دلار تک نرخی شده است. تک نرخی به معنای آنکه بانک مرکزی دلار را به یک قیمت می‌فروشد و بازار فرعی وجود ندارد، نه به آن معنا که بازار آزادی وجود نداشته و هرشخص به هر دلیلی ارز بخواهد با همان قیمت در دسترس است. به هر حال به نظر می‌رسد که نظر مسوولان با آنچه از دیدگاه علم اقتصاد تک‌نرخی خوانده می‌شود، متفاوت است و اصولا اگر قرار بود تک‌نرخی به معنای وجود یک نرخ در بازار رسمی باشد که دیگر نباید آن را یکی از دستاوردهای بانک‌های مرکزی دانست. زیرا بانک مرکزی می‌تواند دلار خود را به هر قیمتی عرضه کند و توجهی به قیمت‌های بازار هم نداشته باشد و در آن صورت هم اعلام کند که نرخ دلار، تک نرخی است. در‌ این میان همچنین اظهار نظرهایی از سوی برخی مسوولان صورت گرفته که نشان می‌دهد اعتقادی به تاثیرگذاری نرخ بازار آزاد بر اقتصاد کشور ندارند.‌ این در حالی است که اتفاقا نرخ بازار آزاد حتی دارای اثرگذاری بیشتری از نرخ بازار رسمی است.

۲- بازار آزاد برای ارز در هر صورت وجود دارد، اگر ‌این بازار به صورت قانونی به فعالیت بپردازد، می‌شود بازار آزاد و اگر به صورت غیرقانونی و قاچاق اعلام شود، می‌شود بازار سیاه! اما حذف نمی‌شود، دلیل حذف نشدنش هم آن است که نیازها از طریق بازار رسمی تامین نمی‌شود که اگر تامین می‌شد، اصولا نیازی به تهیه دلار از بازار سیاه نبود، حتی به منظور سفته‌بازی. چون زمانی که نرخ رسمی برای همه در دسترس باشد، انگیزه‌ای برای سفته بازی هم باقی نمی‌ماند. همان‌طور که در دهه ۸۰‌ این انگیزه به لطف تک‌نرخی کردن ارز وجود نداشت و نگه داشتن دلار مانند نگه داشتن پول نقد در خانه بود. قاچاق اعلام کردن مبادلات دلار و بازداشت دلالان و بستن صرافی‌ها و... نیز، تنها بازار سیاه دلار را سیاه‌تر می‌کند و دستیابی به ارز خارجی را با ریسک بالاتری مواجه می‌سازد که در نتیجه مجددا باعث افزایش نرخ دلار در بازار می‌شود؛ اما به هیچ وجه باعث حذف بازار سیاه و مبادلات در بازار سیاه نمی‌شود. شاهد ‌این ماجرا نیز حجم ۱۴ میلیارد دلاری برآورد قاچاق کالا در سال ۸۹ است که یک چهارم واردات کالا در‌این سال بوده است؛ یعنی هرچند که قاچاق است، اما با‌ این حجم در حال انجام است، آن هم قاچاق کالا که باید از مرزهای ورودی کشور عبور کند و به لحاظ حجمی نیز قابل مقایسه با دلار نیست. بنابراین می‌توان متصور بود که قاچاق اعلام کردن مبادلات دلار نیز نمی‌تواند تاثیر چندانی بر مبادلات ‌این ارز خارجی و سایر ارزها باشد.

۳- برخی از مسوولان اقتصادی کشور معتقدند که نرخ دلار آزاد در اقتصاد بی‌تاثیر است. در‌این خصوص اولین سوالی که مطرح می‌شود آن است که اگر نرخ دلار آزاد بی‌تاثیر است، چرا دلار آزاد قاچاق اعلام شده و دلالان جمع‌آوری می‌شوند؟ چه دلیلی دارد با نرخی مبارزه کنیم که هیچ تاثیری در اقتصاد ندارد؟ اما نکته دوم در خصوص اثرات نرخ ارز آزاد بر اقتصاد است. فرض که نرخ ارز بازار آزاد یا سیاه به همان ۱۰ هزار تومان برسد که از سوی مسوولان اقتصادی کشور بی‌تاثیر خوانده شده است، در ‌این صورت بسیار واضح است که دستیابی به دلار بازار رسمی تا چه اندازه سودآوری خواهد داشت. تلاش‌ها برای دستیابی به ‌این رانت افزایش یافته و تقاضا برای واردات با نرخ رسمی نیز افزایش می‌یابد. در خوش‌بینانه‌ترین حالت که تصور کنیم دلار رسمی تنها به واردکنندگان تعلق گرفته و صرف واردات می‌شود (که تصورش اندکی دور از ذهن است)، واردکننده به راحتی می‌تواند کالای موردنظر خود را در بازار داخلی برمبنای نرخ دلار غیررسمی به فروش برساند و از سود سرشاری بهره‌مند شود که هم باعث افزایش سطح عمومی قیمت‌ها شده و هم انگیزه‌های رانت‌جویی را افزایش می‌دهد. در‌ این حالت می‌توان متصور بود که تعزیرات حکومتی وارد شده و تلاش کند مانع از افزایش قیمت‌ها شود.‌ این موضوع خود از دو جنبه تاثیرات وجود نرخ بازار آزاد را نشان می‌دهد، اولین اثر آنکه دولت هزینه‌ زیادی را بابت افزایش نیروهای تعزیرات و بازرسی می‌پردازد (که اگر نرخ بازار آزاد نبود، چنین هزینه‌هایی تحمیل نمی‌شد) و دوم آنکه به‌‌رغم همه‌این بازرسی‌ها قیمت‌ها افزایش خواهند یافت، چون اگر قرار بود قیمت‌ها به وسیله بازرسی‌های تعزیراتی افزایش نیابند، اقتصاد‌ایران تورم‌های دورقمی و در برخی مواقع بالای ۳۰ درصد را هیچ‌گاه تجربه نمی‌کرد. هزینه‌هایی که برای تشخیص واردکنندگان واقعی، تشخیص کالاهای اساسی، رصد کالاهای وارد شده به کشور و قیمت فروش آنها و... صورت می‌گیرد همه از اثرات اولیه وجود بازار غیررسمی است. در مرحله بعد نیز، افزایش انگیزه‌های رانت جویی، جذب نیروی کار به سمت فعالیت‌های واسطه‌گری و اتلاف منابع ارزی، فساد اداری و... نیز از هزینه‌های به مراتب سنگین‌تری است که به واسطه وجود بازار غیررسمی به کشور تحمیل می‌شود.