چگونگی رویارویی با چالش ارزی
بازار ارزهای خارجی و به طور ویژه دلار این روزها با نوسانات و التهابات زیادی روبهرو است. در این خصوص بیشتر نوشتارها و تحلیلهای اقتصادی هم به موضوع ارز اختصاص یافته و همه تلاش میکنند تا به نوعی این بازار را مورد بررسی و تحلیل قرار دهند.
زهرا کاویانی
بازار ارزهای خارجی و به طور ویژه دلار این روزها با نوسانات و التهابات زیادی روبهرو است. در این خصوص بیشتر نوشتارها و تحلیلهای اقتصادی هم به موضوع ارز اختصاص یافته و همه تلاش میکنند تا به نوعی این بازار را مورد بررسی و تحلیل قرار دهند. متاسفانه در بسیاری از تحلیلهایی که در مورد بازار ارز صورت میگیرد، آنچه دارای اهمیت بیشتری است فراموش میشود و تنها به فرعیات بازار ارز پرداخته میشود. در حال حاضر آنچه از اهمیت بالاتری در بازار ارز برخوردار است، چگونگی واکنش بانک مرکزی است و نه قیمتی که در بازار آزاد برای ارز تعیین شده است.
شرایط بازار ارز
آنچه در بازار ارز ایران رخ داده آن است که مجموع عواملی باعث شدهاند تا تقاضا برای ارز خارجی افزایش یافته و در نتیجه قیمت دلار افزایش یابد. در حقیقت این افزایش قیمت در پاسخ به یک افزایش تقاضا رخ داده و دلاری که تاکنون به واسطه عرضه نامحدود و ارزان پایین نگه داشته شده بود، به ناگاه از زیر بار عرضه نامحدود بانک مرکزی خارج شده و باعث شده تا قیمتی که باید از سال ۱۳۸۱ تاکنون با آهنگی آهسته افزایش مییافت، به یکباره افزایش یابد؛ اما آنچه در حال حاضر از اهمیت برخوردار است، افزایش قیمت دلار نیست، بلکه نابسامانی این بازار، عدم اطمینان از آینده و سیاست انفعالی بانک مرکزی است. اینکه دلار گران شود، به خودی خود نگرانکننده نیست، بلکه به عقیده بسیاری از کارشناسان اقتصادی نرخ ارز خیلی پیشتر از اینها باید افزایش مییافت تا تعادلی بین صادرات و واردات برقرار کند. موضوع نگرانکننده در حال حاضر عدم ثبات بازار است. تولیدکنندگان، واردکنندگان و صادرکنندگان در حال حاضر نمیدانند که تا ماه آینده با چه قیمتی از دلار مواجه خواهند بود و بنابراین بر اساس چه تابع هزینه و درآمدی باید تصمیمگیری کنند. از طرف دیگر اظهارنظرهای غیرکارشناسانه سیاستگذاران نیز به این موضوع دامن زده است. از ابتدای مهرماه تاکنون شاهد بودیم که سیاستگذاران وعده کاهش نرخ ارز را دادهاند. بدون آنکه توجیه کنند که چرا بازار دچار نوسان است؟ اصلا چرا باید نرخ ارز کاهش یابد؟ اگر از مهرماه تاکنون کاهش نیافته آیا به معنای آن است که دولت و بانک مرکزی توان کاهش نرخ ارز را ندارند؟ موضعگیری انفعالی، غیرکارشناسانه و غیرموثر بانک مرکزی در چنین شرایطی، بر نااطمینانی موجود در بازار افزوده است و در این شرایط مسلما بنگاههای اقتصادی هرگونه تصمیم برای تولید را تا برقراری ثبات در بازار به تعویق میاندازند.
بانک مرکزی چه باید بکند؟
مهمترین مساله فعلی در بازار ارز آن است که بانک مرکزی چه باید بکند؟ در حال حاضر اختلاف بین نرخ بازار آزاد و نرخ بانک مرکزی به بیش از ۴۰۰ تومان هم رسیده است. در حالی که هیچ ضابطه و قانون مشخصی وجود ندارد که ارز دولتی به چه اشخاصی تعلق میگیرد؟ سهمیه هر شخص چقدر است؟ اصولا آیا ارزی با این نرخ مبادله میشود یا خیر؟ این ابهامات همگی نشانههای وجود رانت در بازار ارز است که ابعاد آن مشخص نیست و از این رو بررسی آن را نیز مشکل میکند. اما سوالی که پیش میآید آن است که بانک مرکزی با این اختلاف ۴۰۰ تومانی باید چه کند؟ آیا باید بخش زیادی از ذخایر ارزی را با قیمت پایین وارد بازار کند تا قیمت را کاهش دهد؟ یا اینکه یک شبه قیمت ارز را ۴۰۰ تومان افزایش دهد؟
حقیقت آن است که بانک مرکزی میتواند تهدید فعلی را با مدیریت صحیح تبدیل به فرصت کند. سالها است که کارشناسان اقتصادی توصیه به افزایش نرخ ارز میکنند، این اتفاق در حال حاضر رخ داده و به علت عرضه محدود ارز توسط بانک مرکزی، عملا معاملات ارزی کشور با نرخ غیررسمی صورت میگیرد. یعنی پیامدهای افزایش نرخ ارز که یکی از آنها افزایش سطح عمومی قیمتها است به واسطه افزایش نرخ غیررسمی ارز نیز رخ میدهد. بنابراین وظیفه بانک مرکزی در حال حاضر کنترل بازار ارز از طریق افزایش نرخ رسمی و در کنار آن ایجاد جایگزینهای سرمایهگذاری برای جذب نقدینگی سرگردان بازار است. آنچه بانک مرکزی باید انجام دهد آن است که نرخ رسمی را با یک آهنگ متوسط افزایش داده و به مرور به نرخ غیررسمی نزدیک کند. همچنین در مقابل نباید فراموش کرد که برای کاهش التهابات بازار، تقاضای سفتهبازی ارز باید به بازارهای دیگر منتقل شود. در این خصوص افزایش نرخ سود بانکی به صورت معقول و قابل قبول که بتواند جایگزین سوددهی بازار ارز باشد یا افزایش نرخ اوراق مشارکت میتواند مثمر ثمر باشد. با اعمال این سیاست چند هدف دنبال خواهد شد. اول آنکه جلوی اتلاف منابع ارزی بانک مرکزی توسط رانتجویان گرفته خواهد شد و ارز تکنرخی مجددا در بازار حاکم میگردد. همچنین منابع ریالی عاید دولت میشود. سوم آنکه بخشی از نقدینگی موجود در بازار جذب ابزارهایی مانند اوراق مشارکت شده و میتواند تورم ناشی از افزایش نرخ ارز را کاهش دهد و در آخر آنکه نااطمینانی موجود در بازار ارز را که تاثیر مستقیم بر تولید میگذارد کاهش میدهد.
Zahra.kaviani@gmail.com
ارسال نظر