سرمقاله
تولید چیست؟
۱- نانوایی
۲- بقالی
۳- فروشگاه لباس
۴- رستوران
۵- خرید و فروش سهام در بورس
۶- واسطهگری املاک
۷- دلالی ارز سر چهارراه
۸- دستفروشی در مترو
۹- کولبری از مرز
۱۰- زبالهگردی.
در نظرسنجی که در این مورد انجام شد، تنها حدود یکچهارم مخاطبان پاسخ صحیح دادند. اکثریت مخاطبان تعجب (و مخالفت) خواهند کرد وقتی بفهمند که از میان ۱۰ گزینه فوق، تنها گزینه «خرید و فروش سهام در بورس» فعالیت تولیدی نیست! البته که کسی به دنبال تخطئه بورس و ترویج زبالهگردی و کولبری نیست مخصوصا الان که بعد از چندسال بورس رونق گرفته است. هدف این یادداشت نشان دادن برخی تصورات نادرست است که بعضا به نتایج سیاستی زیانباری ختم میشود. در چند سال اخیر، همواره موضوع تولید در متن شعارهای سال قرار داشته که اقدام ارزندهای است که تعیین میکند این موضوع باید اولویت اول سیاستگذاران و مدیران باشد. اما بهنظر میرسد در بخش قابل توجهی از مسوولان و مردم، تصور و درک کامل و صحیحی از موضوع تولید وجود ندارد و نه تنها اکثر موارد فوق را تولید نمیدانند، بلکه انواع موانع و محدودیتها را برای برخی نیز اعمال میکنند.
اصولا تولید عبارت است از خلق کالا یا خدمات ارزشمند که باعث افزایش رفاه و مطلوبیت افراد شود. اولین سوءتفاهم درباره تولید این است که عدهای گمان میکنند تولید تنها به معنی خلق کالا است و احتمالا مفهوم تولید به معنی موسع آن (production) را با ساخت و تولید (manufacturing) اشتباه میگیرند که البته اشتباه بسیار بزرگی است. امروز بخش بزرگ و غالب تولید ناخالص داخلی در تقریبا تمام اقتصادهای پیشرفته را نه بخش تولید کالا که بخش خدمات تشکیل میدهد.
دومین سوءتفاهم این است که برخی گمان میکنند که تنها بخش رسمی اقتصاد جزو تولید محسوب میشود. واقعیت این است که بهدلیل انواع و اقسام محدودیتهایی که به غلط به کسبوکارها تحمیل شده است، بخش قابل توجهی از اقتصاد ما را اقتصاد غیررسمی تشکیل میدهد. دلالی که سر چهارراه ارز خرید و فروش میکند واسطهای است که از کسانی که مازاد ارز دارند خرید میکند و به کسانی که نیاز به ارز دارند، میفروشد. فعالیتی کاملا مفید و ضروری که بهدلیل محدودیتهای تحمیلشده به صرافیها و بهدلیل اینکه مسوولان بازار ارز آزاد را به رسمیت نمیشناسند این شکل بدوی را به خود گرفته است. کولبری که با سختی زیاد کالاهایی را وارد کشور میکند در حقیقت در حال انجام خدمات بازرگانی است؛ البته در بدویترین و بدترین شکل آن!
حالا این مباحث که گفتیم چه اهمیتی دارد؟
درس سیاستی ۱: امسال سال «مهار تورم و رشد تولید» است. یعنی پس از مهار تورم مهمترین اولویت کشور باید رشد تولید باشد. الان وضعیت در کشور بهگونهای است که خوشبختانه کسی جرات تعطیل کردن کارخانهها را به بهانه بدهی بانکی ندارد؛ اما متاسفانه رستورانها، فروشگاهها، مراکز هنری و از این قبیل بهدلیل خاصی «پلمب» میشوند! این کار اخیر یک اثر فوری و کوچک دارد: اینکه باعث کاهش تولید و بیکاری عدهای میشود. اما یک اثر بلندمدت و بسیار مخرب دارد: این سیگنال را به همه فعالان داخلی و خارجی میدهد که حقوق مالکیت به راحتی ممکن است نقض شوند و لذا اینجا فضای مناسبی برای کسبوکار نیست!
درس سیاستی ۲: تولید فقط به معنی تولید کالا نیست. بخش مهم تولید را حوزه خدمات تشکیل میدهد. بخش عمدهای از خدمات نیز تجارت است. واردات نیز خود یک نوع تولید محسوب میشود. کشورهای جنوب خلیجفارس را ببینید که چطور با تجارت آزاد رشد کردهاند و سرنوشت شوروی را ببینید که به دنبال تولید کالا و محدودیت تجارت بود. بنابراین تکرار این موضوع ضروری است: تجارت هم نوعی تولید است.
درس سیاستی ۳: هلدینگها و مجموعههای سرمایهگذاری شبهدولتی که منابع مالی هنگفتی را در اختیار دارند توجه کنند که خرید و فروش سهام در بورس، فعالیت تولیدی نیست و ارزش افزوده خلق نمیکند. کسی به دنبال از رونق انداختن بورس نیست؛ اما شایسته است که این مجموعهها بخشی از منابع خود را در فعالیتهای تولیدی و سرمایهگذاریهای جدید بهکار گیرند و صد البته در حوزههایی که بخش خصوصی واقعی در آنها کمتر ورود میکند؛ بهویژه در حوزههایی که اثرات مثبت اجتماعی دارند و اصطلاحا سرمایهگذاری تاثیرگذار (impact investment) تلقی میشوند.