چشمانداز لغو تحریمها
همزمان، فضای همکاریهای ایران با آژانس ماهیتی کاملا سازنده داشته است. اگرچه رافائل گروسی تمایلی به سازوکارهای تکنیکال نشان نمیدهد و تلاش میکند تا علاوه بر مدیرکل تکنیکال از سازوکارهای کنش سیاسی برخوردار شود؛ اما واقعیت آن است که ایران تاکنون با آژانس همکاریهای سازندهای را به انجام رسانده است. الگوی کنش همکاریجویانه ایران با آژانس در چارچوب پروتکل الحاقی است و کاهش تعهدات ایران تاثیر چندانی در ارتباط با راستیآزماییهای مربوط به فعال شدن دوربینهای مانیتورکننده آژانس در سایتهای هستهای ایران نداشته است. به این ترتیب واقعیت آن است که ایران و قدرتهای بزرگ فعالیتهای خود را در قالب ضرورتهای پراگماتیستی ادامه داده و هر یک تلاش میکنند تا زمینه لازم را برای دستیابی به توافق نسبتا پایدار و سازنده فراهم سازند. واقعیت آن است که ساخت قدرت در ایالاتمتحده کاملا سیال و مبتنی بر الگوی موازنه و کنترل بوده است. چنین الگویی مانع از نقشیابی رئیسجمهور بهعنوان محور اصلی هرگونه توافق و همکاری بینالمللی در دوران فراتر از مسوولیت اجرایی وی میشود. آنچه را که مقامات دیپلماتیک دولت قبل درباره الزامهای سیاسی و دیپلماتیک ایالاتمتحده مورد تاکید و پافشاری قرار میدادند، هیچیک به لحاظ عرف دیپلماتیک، قوانین داخلی ایالاتمتحده و سنتهای کنش راهبردی آمریکا ماهیت واقعی نداشته است. طبیعی است که دیپلماتهای موجود نباید خود را درگیر دغدغههای ذهنی و انگارههای فراساختاری در روند دیپلماسی هستهای کنند. آنان باید به این موضوع واقف باشند که دیپلماسی هستهای همانند هرگونه توافق دیگری بدون همکاریهای چندجانبه و موازنه قدرت تداوم نخواهد یافت.
در فضای آنارشی سیاست بینالملل هر کشوری برای حداکثرسازی منافع خود تلاش میکند. بنابراین طبیعی به نظر میرسد که هنر دیپلماتیک ایرانی چه در دوران گذشته و چه در شرایط زمانی موجود معطوف به اتخاذ سازوکارهایی باشد که بازدارندگی لازم را در برابر ایالاتمتحده یا هر کشور دیگر فراهم سازد. به همان گونهای که قدرتهای بزرگ بازدارندگی همهجانبهای را در ارتباط با ایران فراهم کردهاند. ضرورتهای کنش همکاریجویانه میتواند به موازات سازوکارهای بازدارنده انجام پذیرد. نکته دومی که دیپلماتهای ایرانی باید به آن وقوف داشته باشند، آن است که الگوی کنش در توافق جدید باید ماهیت متوازن، مرحلهای و براساس سازوکارهای اقدام مشترک و متقابل باشد. اگر چنین ضرورتی مورد توجه قرار نگیرد، طبیعی است که در آن شرایط ایران نخواهد توانست موقعیت خود را در ارتباط با فرآیند دیپلماتیک موجود ارتقا دهد. کنش متوازن و همکاریهای متقابل در شرایطی میتواند نتایج مطلوبی را برای هر یک از کشورها به وجود آورد که زمینه برای ایجاد ساختار با حق وتوی چند جانبه بهوجود آید. اگر هر یک از کشورها از چنین حقی محروم شوند، طبیعی است که سایر بازیگران از الگوهای محدودکننده دیگری بهره میگیرند. بنابراین الگوی کنش ایران بیش از آنکه در قالب ادبیات غیرواقعی و شعاری شکل گیرد، باید واقعیتها و ضرورتهای کنش متقابل، برنامههای متوازن و اقدام مرحلهای را در دستور کار قرار دهد. در آن شرایط امکان نیل به توافق نسبتا پایداری وجود خواهد داشت. نکته آخر ارتباط مستقیم با نقش روسیه و چین در فرآیند دیپلماسی هستهای دارد، همکاریهای ایران و روسیه از این جهت اهمیت دارد که روسیه نقش هماهنگکننده و متوازنکننده سیاستهای ایران با قدرتهای بزرگ را عهدهدار شده است. واقعیت آن است که روسیه در این فرآیند نهتنها یکی از اعضای مذاکرهکننده محسوب میشود، بلکه تلاش دارد تا از طریق سازوکارهای مربوط به مساعی جمیله زمینه دیپلماسی مبتنی بر حسن نیت و همکاریهای سازنده را فراهم آورد. نقش هماهنگکننده روسیه تاکنون منجر به ایجاد زمینههای کنش همکاریجویانه در روابط متقابل ایران و قدرتهای بزرگ شده است. به همان گونهای که جان کری در روند پیشین دیپلماسی هستهای به موازات وندی شرمن و موگرینی نقش تعادلبخش و هماهنگکننده مذاکرات را عهدهدار بودند، در این دوره از دیپلماسی هستهای نقش اولیانوف برجستهتر از سایر دیپلماتها است و این امر میتواند اطمینان خاطر بیشتری را برای آمریکا، اروپا، چین و حتی ایران بهوجود آورد. واقعیت آن است که چندجانبهگرایی در مذاکرات دیپلماتیک و در فرآیند دیپلماسی هستهای ایران با قدرتهای بزرگ میتواند نقش سازنده و موثری برای نیل به نتایج عینی و ملموس داشته باشد. در نهایت باید به این موضوع اشاره داشت که دیپلماسی هستهای ایران اگرچه با وقفههایی همراه خواهد شد، اما روند همکاریهای ایران با قدرتهای بزرگ با توجه به نقش هماهنگکننده اولیانوف تاکنون زمینه نیل به نتیجه عینی را به وجود آورده است. در فضای موجود دیپلماسی هستهای نشانههایی از پیشرفت، حرکت به جلو، همکاریهای سازنده و احتمال وقوع وقفههای نگرانکننده وجود دارد؛ اما در عین حال باید به این موضوع اشاره داشت که سطح همکاریهای متقابل برای نیل به توافق نسبتا متوازن و متناسب با وزن مخصوص قدرت ملی و منطقهای ایران در ارتباط با موضوعات هستهای وجود دارد. در چنین شرایطی میتوان امید داشت که زمینه برای کاهش تحریمها و برداشتن مرحلهای برخی از تحریمهای تاثیرگذار در اقتصاد ملی ایران اجتنابناپذیر خواهد بود. واقعیت اقتصادی ایران در ماه مارس۲۰۲۲ کاملا متفاوت از روزهای پایانی دسامبر۲۰۲۱ خواهد بود.
*رئیس دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران