توسعه روابط سیاسی با تجارت
البته در طول این دوران، ایران با دولتهای قطر، امارات، کویت، عمان، عراق و یمن روابط داشته اما این روابط -به جز در مورد عراق- عمدتا در روابط سیاسی محدود مانده و عملا در ارتقای مناسبات اقتصادی و فرهنگی میان ایران و این کشورها کاری صورت نگرفته است.» این بخشی از یادداشت روزنامه کیهان با عنوان «نیاز به معماری جدید روابط ایران با حوزه عربی» است که در آن به درستی بر اهمیت تجارت و روابط اقتصادی با کشورهای عربی تاکید شده است.
اهمیت تجارت در کاهش تهدیدات و تنشهای سیاسی و نیز توسعه روابط سیاسی امری غیر قابل انکار و در عین حال مغفول در ایران است و ضروری است مسیر تجارت ایران نه تنها با کشورهای عربی بلکه با همه کشورها هموار شود. کشورهای زیادی هستند که با اتکا به توسعه تجارت، به توسعه دست یافتند؛ ولی متاسفانه در کشور ما، به این شاخص در جهت عکس نگاه شد؛ یعنی دیدگاهها، خطمشیها، سیاستها، فرآیندها و قوانین و آییننامهها در جهت عکس این شاخص بوده و متاسفانه این نگاه حاکم شده که «تجارت؛ یک فرآیند غیرمولد است و فقط تولید صنعتی ارزش دارد».
یکی از عوامل موثر بر حاکم شدن این نگاه منفی به تجارت، سابقه تاریخی کشورمان در دهههای گذشته است؛ یعنی زمانی که حزب توده پیش از انقلاب فعالیت میکرد و دیدگاههای چپگرایانه و مبارزه با خلق ثروت در دنیا در حال گسترش بود. علاوهبر آن، حتی در فضای ذهنی برخی از انقلابیون و مبارزان مذهبی نیز نگاه خوبی به موضوع تجارت وجود نداشت؛ چراکه بههرحال، انقلابیون مذهبی با استکبار جهانی که مولفه اصلی آن سرمایهداری و تمرکز بر تجارت بود، در حال مبارزه بودند و طبیعتا، همین موضوع باعث شد تا انقلابیون مذهبی تصور نوعی این همانی بین استکبار و تجارت جهانی داشته باشند.
این در حالی است که اگر به نقشه ایران توجه کنید، میبینید که موقعیت جغرافیایی ما بهشکلی است که ایران را بهعنوان هاب منطقه قرار داده؛ یعنی ما با ۱۵ کشور همسایه هستیم و دروازه طلایی شمال به جنوب و شرق به غرب هستیم. اگر ما با ابزار تجارت، امکان ارتباط با این کشورها را فراهم کنیم، میتوانیم امنیت آنها را از حملونقل کالا تا تامین انرژی به امنیت خودمان متصل کنیم. مثلا بسیاری از کشورهای همسایه ما به برق و انرژی برق احتیاج دارند، اگر ما بتوانیم سیستم انرژی برق خودمان را به سیستم برق این کشورها متصل کنیم، علاوهبر ارزآوری با فروش برق، امنیت آنها به امنیت ما گره میخورد. مثالهای مشابه بسیار زیاد است و میتوان ثابت کرد که یکی از ابزارهای مقابله با تهدیدهایی که علیه ما قرار دارد، همین استراتژی تجاری است. اما متاسفانه ما از این فرصت عظیم نهتنها غفلت کردهایم، بلکه حتی با آن مخالفت هم کردهایم.
باید قبول کنیم هنوز موضوع تجارت در متن نظام تصمیمگیری و برنامهریزی ما نیامده است و این باعث شده ما استراتژی تجاری نداشته باشیم. این در حالی است که نخ تسبیح توسعه کشورها، تجارت بینالمللی است که امنیت و توسعه روابط سیاسی را هم در کنار خود به ارمغان میآورد؛ ولی در حاشیه بودن تجارت در تصمیمسازیهای ما باعث میشود که از این مواهب هم نتوانیم بهره ببریم؛ ضمن اینکه هیچوقت نباید فراموش کنیم که توسعه تولید بدون تجارت غیرممکن است.