بازی با حراج
به یکباره عرق سردی بر پیشانی شما مینشیند، همسرتان از شما طلاق میگیرد و مابقی عمر را مجبورید در یک زیرزمین نمور و تاریک بگذرانید.
در همین حال تصور کنید همسایه روبهروی شما آپارتمانی دقیقا با متراژ و موقعیت واحد شما دراختیار دارد، او هم بنگاهدار دیگری را بهعنوان وکیل خود برای فروش خانه انتخاب کرده است. یک هفته بعد زنگ گوشی همسایه شما هم به صدا در میآید و به ایشان اطلاع داده میشود که آپارتمان وی به قیمت ۱۵ میلیارد تومان به فروش رسیده است. وی برای اطمینان چندبار رقم را میپرسد تا مطمئن شود که عدد صحیحی را شنیده است. صورت وی شبیه کسی است که یک لاتاری میلیون دلاری را برده است و با این پول نه فقط واحد خود را نقد کرده است، بلکه میتواند به یک سفر لوکس به دور اروپا هم برود.
آنچه ذکر آن رفت، یک داستان تخیلی است؟ موضوع کاملا واقعی است؛ به شرط اینکه فروشنده نه یک فرد عادی، بلکه دولت یا یک بنگاه بزرگ باشد و موضوع معامله یک کالای ویژه همچون فرکانسهای رادیویی برای شرکتهای ارائهدهنده خدمات تلفن همراه یا یک چاه نفت باشد که ارزش ذخایر آن و همچنین هزینه استخراج آن با تردیدهای بسیاری روبهرو است. مسالهای که بنیاد نوبل، جایزه اقتصاد امسال را به خاطر آن شایسته دو استاد آمریکایی به نامهای پل میلگرام و رابرت ویلسون دانسته است که در این خصوص تحقیقات گستردهای داشتهاند. جالب است که ویلسون ۸۳ ساله سمت استاد راهنمای میلگرام ۷۲ ساله را داشته است.
در سالهای گذشته، دولتها در سراسر جهان حق استفاده از این امواج رادیویی را به شرکتهای مخابراتی فروختهاند. از آنجا که میزان محدودی از این طیف فرکانسی در هر منطقه جغرافیایی وجود دارد، محدودیت منابع به تعیین قیمت برای آنان منجر میشود، اما مساله مهم آن است که قیمت برای این محدودههای فرکانسی چگونه باید تعیین شود؟ انجام این مزایدهها، هم نیازمند مهارت بالا و هم ریسکپذیری بسیار است و به همین دلیل هر فرد یا بنگاهی خود را در معرض آن قرار نمیدهد.
تحلیل اینگونه حراجیها نیازمند بهرهگیری از نظریه بازیها است که تولد و پیشرفت خود را بیش از همه مدیون جان فون نیومن است. بسیاری از کسانی که او را میشناختهاند، وی را دارای یک هوش مافوق بشری میدانستند که از این حیث فقط هم دانشگاهی پیشین او در پرینستون یعنی آلبرت انیشتین با وی یارای هماوردی دارد.
بر اساس یک خاطره قدیمی، شرکتی از وی خواسته بود که در طراحی یک الگوریتم ریاضی برای ساخت یک ابرکامپیوتر به آنها کمک کند؛ مسالهای که برای مدتها لاینحل مانده بود. او درخواست کرد، ابتدا مساله را برای وی تشریح کنند، پس از چند لحظه با سرعت روی کاغذ آن را حل کرد؛ ولی کاغذ را پاره کرد و در سطل زباله انداخت و از آنان خواست سراغ فرد دیگری بروند.
نظریه بازیها میتواند شامل هر فعالیتی باشد که در آن پیشبینی شما درباره چگونگی واکنش فرد دیگر، برآنچه شما تصمیم بر انجام آن دارید، تاثیر میگذارد.
دولت ایالات متحده در نیمه دوم دهه ۹۰ میلادی چند نظریهپرداز بازی را برای کمک به فروش حق امواج رادیویی به کار گرفت. شرکتی که در هردو مزایده برای مجوز شبکه لس آنجلس و مجوز سن دیگو شرکت کرده، ممکن است هر دو را بخواهد یا هیچکدام را نخواهد؛ زیرا برای شرکت، مدیریت همزمان دو منظقه مجاور ارزانتر است. اما چگونه برای لسآنجلس پیشنهاد معقولی ارائه کنیم، پیش از آنکه بدانیم مزایده سندیگو را چه کسی میبرد؟ این یک مساله پیچیده است که توسط نظریه بازیها مطرح میشود.
اولین فروش، موفقیتآمیز و برای دولت بسیار پرسود بود. اما پس از چند مزایده اوضاع به هم ریخت. شرکتکنندگان در مزایده با تبانی با یکدیگر تصمیم گرفتند، بازار را بدون رقابت قیمتی بین خود تقسیم کنند. این امر حتی احتیاج به یک تبانی از پیش برنامهریزیشده هم نداشت؛ زیرا شماره هر کد نشان میداد به کدام منطقه مربوط است. امری که اگرچه یک کلاهبرداری بزرگ بود، اما اثبات آن به لحاظ حقوقی بسیار دشوار بود. پس از اولین حراج، در مزایدهای که در آوریل ۱۹۹۷ برگزار شد، کمتر از یک درصد درآمد مورد انتظار محقق شد، زیرا به ادعای تحلیلگران، شرکتها آموخته بودند، چگونه با تقسیم بازار از رقابت با یکدیگر اجتناب کنند. این امر در واقع مشابه همان مثالی بود که در ابتدای مقاله ارائه شد و یک آپارتمان ۲ میلیاردی به قیمت ۱۵۰ میلیون تومان فروخته شده بود. دولت همچون پوکرباز سرخوشی بود که از وجود دوربین مخفی در اتاق بیاطلاع بود. بیاعتنا به این واقعیت که بازیکنان دیگر، با سرتکان دادن و چشمک زدن به نوبت در حال برنده شدن پول خود هستند. بازی که بعدها دولت آمریکا فهمید هرگز بازی منصفانهای نیست.
این دو اقتصاددان نوعی جدید از حراج را مطرح کردند که به شرکتکنندگان در مزایده اجازه میدهد پیشنهادهایی برای خرید بستههایی از مجوز ارائه کنند. طرح پیشنهادی از سوی آنان تضمین میکند امواج یادشده به شرکتهایی تعلق خواهد گرفت که میتوانند به موثرترین شکل از آن استفاده کنند و تضمین میکند دولت (و در نتیجه مالیاتدهندگان) سود قابلملاحظهای کسب میکنند. برای مالیاتدهندگان همواره برگزاری مزایدهای که حتی مقدار اندکی درآمد دارد، بهتر از اعطای راحت یک مجوز به یک شرکت است. اما برای یک سیاستمدار، بخشش داراییهای عمومی راهی عالی برای یافتن دوستان و متحدان است. بنابراین نظریهپردازان حراج باید چارچوبی مستحکم مییافتند. مدل ارائهشده از سوی این دو اقتصاددان به یک قالب برای تخصیص امواج رادیویی در سراسر جهان تبدیل شده است. جان مینارد کینز، اقتصاددان معروف قرن بیستم رویای آن را داشت که اقتصاددانان هم بتوانند همچون دندانپزشکان برای حل مشکلات، راهحلهایی سرراست و سریع ارائه کنند که بهنظر میرسد برندگان نوبل امسال در این امر تا حد زیادی موفق بودهاند.
بنا بر گزارشهای موجود، از آن زمان تاکنون حدود ۱۵ هزار مجوز طی ۴۲۰ حراج در ۹۷ کشور اروپایی، آمریکایی و در منطقه آسیاپاسیفیک اعطا شده است. نتایج نشان میدهد در هر یک از این حراجها، دهها میلیارد دلار از سوی خریداران پرداخت شده است. برای مثال در بریتانیا، دولت گوردون براون با بهرهگیری از یک مکانیزم هوشمندانه توانست در مزایده حراج امواج رادیویی ۲۹ میلیارد پوند درآمد کسب کند. میزان این عایدی چنان بود که دولت قادر بود در یک سال نرخ مالیات پایه را به نصف کاهش دهد. نخشتوزیر بریتانیا در تبلیغات انتخاباتی، این پیروزی را به پذیرایی با یک ناهار رایگان به همه مردم تشبیه کرده بود که بدون افزایش مالیات یا استقراض به دست آمده بود.
طی سه دهه اخیر میزان استفاده از تلفن همراه به سرعت رشد کرده، اما هنوز هم موارد مهمتری برای استفاده درحراج وجود دارد. یکی از فوریترین خطراتی که جهان با آن روبهرو است، تغییرات آب و هوایی است و یکی از مهمترین روشهای مبارزه با این تغییرات، کاستن از کل انتشار گازهای گلخانهای است. این کاهش باید رخ دهد، اما از آنجا که سیاستی بسیار هزینهبر است، لازم است با کمترین هزینه ممکن به انجام برسد. این دقیقا همان نوع مسالهای است که حراجها اگر به درستی طراحی شده باشند، میتوانند حل کنند. باید دید جانشینان جان فون نیومن برای دستیابی به یکی از دیدنیترین پیروزیهای سیاستی در اقتصاد، برای حل مشکل گرمایش زمین هم میتوانند از نظریه بازیها استفاده کنند؟