همچنین عباراتی مثل تشویق بخش بزرگی از مردم برای سرمایه‌گذاری در بورس، الگویی برای واگذاری‌ها در سایر دستگاه‌های عمومی و فرصت برابر برای سرمایه‌گذاری مردم نیز از این دسته ویژگی‌ها هستند و شایسته است که این اقدام دولت تداوم یابد. با این حال کاستی‌هایی در این خصوص مشاهده می‌شود که پیشنهاد می‌شود در عرضه‌های بعدی - و احیانا در عرضه فعلی در صورت زمان کافی - راهکارهای زیر مورد توجه قرار گیرد:

یک) اصلاح قیمت‌گذاری یا آپشن فروش: ارزش‌گذاری صندوق‌ها به روش‌های مختلفی می‌تواند انجام شود؛ ولی  دولت باید مراقب باشد قیمت‌های حبابی شکل گرفته در بورس را معیار ارزش‌گذاری دارایی‌های خود قرار ندهد.

در غیر این صورت، تلقی حبابی بودن قیمت‌ها از سوی مردم باعث می‌شود صندوق‌ها مورد استقبال قرار نگیرد و روی دست دولت بماند!  به‌طور مثال ایرادی که در  فرآیند عرضه پالایشی یکم وجود دارد این است که دولت قبل از عرضه اجازه داد قیمت سهام شرکت‌های موجود در صندوق مذکور بیش از ارزش واقعی خودش رشد کند. در نتیجه، هنگام عرضه صندوق، قیمت‌ها به سطحی رسید که جذابیت سرمایه‌گذاری بلندمدت را از دست داد و  در ضمن کل بازار را نیز تحت‌الشعاع قرار داد. تجربه اخیر نشان داد اگر دولت بخواهد سهام مدنظرش را گران‌تر از ارزش واقعی بفروشد، چه اتفاقی خواهد افتاد. در عین حال اگر دولت فکر می‌کند این قیمت‌ها حبابی نیست، باید آپشن فروش را هم برای مردم در نظر بگیرد تا خریداران بتوانند سرمایه خود را حفظ کنند؛ یعنی مشابه سازوکاری که در طرح پیش‌فروش نفت مدنظر بود.

دو) انگیزه برای تسریع در خرید: نحوه ثبت نام و خرید واحدهای ETF دولتی این انگیزه را در خریداران ایجاد می‌کند تا تصمیم خود را تا روزهای آخر به تاخیر بیندازند. حداقل فایده این کار این است که دیرتر پول می‌پردازید؛ ولی فرقی با کسانی که زودتر خرید کردند ندارید!  اثر مهم این نقص در طراحی، این است که مومنتوم و موج خرید خیلی دیر و تنها در روزهای آخر شکل می‌گیرد، همان‌طور که درباره دارا یکم نیز چنین بود. یعنی تا آخرین روزها آمار فروش پایین خواهد بود و مردمی که چشمشان به بقیه مردم و گروه‌های مرجع است دیر وارد می‌شوند و بعید است مشارکت بالایی شکل بگیرد.  خوب است در عرضه‌های بعدی سازوکاری برای تشویق به خرید زودتر ایجاد شود مثلا کسانی که زودتر خرید کنند زودتر هم امکان معامله نماد مذکور را داشته باشند (البته اکنون چنین اقدامی برای پالایشی یکم مناسب نیست و  دیر شده است؛ زیرا اگر چنین اعلامی در حال حاضر صورت بگیرد، ممکن است اثر معکوس داشته باشد و خریداران روزهای آخر را نیز پشیمان کند).

سه) کاهش وقفه یک‌ماهه: در حالی که عرضه‌های اولیه، از فردای تخصیص قابل‌معامله هستند، منطق وقفه یک‌ماهه در معامله پالایشی یکم نامشخص است. متاسفانه با وجود پول داغ و فضای نااطمینانی اقتصاد، یک ماه زمان زیادی محسوب می‌شود.  در مورد دارا یکم، کاهش وقفه زمانی از دو ماه به یک ماه باعث افزایش چشمگیر اقبال مردم شد. پیشنهاد می‌شود این زمان به حداقل ممکن کاهش یابد.

چهار) بهبود بازارگردانی/  امکان ابطال: قیمت دارا یکم از زمان حضور در بورس نوسانات شدیدی را تجربه کرده است به‌طوری که در روزهای اولیه با هیجان خرید مواجه شده بود و ۳۰ درصد بالاتر از NAV صف خرید داشت؛ در حالی که در روزهای بعدی و در حال حاضر معمولا بیش از ۲۰ درصد زیر NAV معامله شده و می‌شود! همین که نمی‌توان این صندوق‌ها را ابطال کرد و اجزای آن را در بورس فروخت، خود باعث این عدم تعادل‌های شدید می‌شود.

پنج) بازاریابی و مطالعه بازار: عرضه دارا یکم نمایانگر برآورد ناصحیح از تعداد متقاضیان بود به‌طوری که تنها حدود یک‌سوم یونیت‌های صندوق فروش رفت.  در عین حال در دور اول، سقف ۲ میلیون تومان برای هر کد ملی تعیین شده بود در حالی که بسیاری از مشتریان تمایل به حجم خرید بیش از سقف ۲ میلیون تومان داشتند.  خریداران دارایکم، که عمدتا هم از افراد ناآشنا با بورس بودند، سود خوبی از خرید خود بردند و بسیاری از آنها اکنون مشتری بالقوه پالایش یکم هستند و اصطلاحا جزو افرادی هستند که تمایل به پرداخت - willingness to pay - دارند و الان جزو مشتریان وفادار دولت به حساب می‌آیند!  در حالی که دولت معلوم نیست با چه منطقی سقف خرید آنها را محدود کرده است. (کسی که ۲ میلیون دارایکم خرید، الان حداکثر سه میلیون پالایش یکم می‌تواند بخرد.) در مقابل، بسیاری از فعالان بورس که در چند هفته اخیر نقره‌داغ شده‌اند شاید اقبالی به این صندوق نشان ندهند. پیشنهاد می‌شود محدودیت مربوط به دارا یکم اعمال نشود و دولت قدر آن مشتریان وفادار را بداند.

شش) هماهنگی کامل دستگاه‌های دولتی: ناهماهنگی‌های دردسرساز دستگاه‌های دولتی درباره تایید و تکذیب عرضه این صندوق را همه دیدند و نیازی به توضیح اضافه ندارد.  همین تغییر نام‌گذاری از دارا دوم به پالایشی یکم، خود سمبلی از ناهماهنگی دستگاه‌های دولتی است.

هفت) مطالعات پشتیبان: مناسب است که قبل از عرضه‌های بعدی، مستندات و مطالعات پشتیبان تهیه شود. منظور از مستندات یعنی: مطالعات تطبیقی، مدل‌سازی، تحلیل سناریوها، طراحی سازوکارها، مطالعات بازار، روش‌های بازاریابی و مکانیزم‌های انگیزشی. مشخص نیست برای ۶۰هزار میلیارد تومان، ۶۰ صفحه مطالعات پشتیبان وجود دارد یا خیر! یعنی حداقل برای هر هزار میلیارد تومان یک صفحه! اگر چنین مستنداتی وجود دارد خوب است با کارشناسان به اشتراک گذاشته شود. در واقع تمام کاستی‌های قبلی حاصل نداشتن مطالعات یا عدم انتشار آنها است.