بعد از کرونا
اما این در متن نبودن سیاستگذاران اقتصادی به معنی فراموش شدن مسوولیتها در سیاستگذاری اقتصادی نیست. با توجه به تبعات و آثار سرریز منفی این ویروس بر اقتصاد، سیاستگذار باید از هماکنون به فکر وضعیت پس از بحران باشد. در واقع آنچه مهم است تغییر و اصلاح رفتار بازیگران اقتصاد پس از بحران است. این اصلاح رفتارها چیست؟
اول- شرایط بحران، زمینهساز افزایش دخالت دولتهاست(فارغ از تجارب گذشته و اثر بخشی آن) اما پس از رفع تدریجی بحران، حذف این دخالتها نباید فراموش شود.
محدودیت و ممنوعیت در مورد صادرات و واردات، تولید و توزیع اقلام بهداشتی و دارویی از مواردی است که دولتهای کشورهای مختلف در پیش گرفتهاند. از نیک و بد این تصمیمات که بگذریم، بعد از بحران حتما لازم است که شرایط اگر با عبرت از گذشته بهبود نمییابد حداقل به وضع قبل از بحران برگردد.
ضمن اینکه نباید فراموش کنیم که پزشکان و کادر درمان در این روزهای سخت چه زحمتی در خط مقدم مبارزه با این بیماری واگیر کشیدهاند، افزایش شفافیت پرداختها، اصلاح و ارتقای نظام مالیاتگیری از پزشکان و بیمارستانها و مراکز پیراپزشکی و بهداشتی باید همچنان در دستور کار باشد.
دوم - اقتصاد ما مجموعا روزهای خوبی را سپری نمیکند.
تورم مجموع دوسال گذشته حدود ۷۰درصد بوده است و برآورد میشود در همین مدت ما ایرانیان، نزدیک به ۵درصد از درآمد ملی غیرنفتی خود را از دست دادهایم.
با خانهنشینی عده زیادی از مردم در شب عید و بستهشدن موقتی مرزهای زمینی و هوایی ممکن است این وضع تا مدتی تعمیق هم بشود.
از طرفی با در پیش بودن احتمالی برخی رکودهای نسبی در اقتصادهای منطقهای و جهانی، با وجود تحریمهای گسترده و ظالمانه و دوری از مناسبات مالی-تجاری بینالمللی، ممکن است از ترکشهای این وقایع هم بینصیب نمانیم.
اما با همه اینها و در این میان، در شرایط بحرانی بیماری همهگیر، طبیعتا با افزایش همبستگی عمومی، اعتماد و سرمایه اجتماعی-سیاسی نیز با هدف مقابله با بحران بالاتر میرود.
در این بین ممکن است برخی از ابرچالشهای قدیمی اقتصادمان به دست فراموشی سپرده شود.
چه بهتر که با الگوگیری از این همبستگی و موفقیت ملی پس از رفع بحران، به جای فراموشی گذشته، از سرمایه اجتماعی- سیاسی حاصل برای گرفتن تصمیمات سخت برای مقابله با ابرچالشهای اقتصادی مثل مشکلات نظام بانکی، نظام مالیاتی، بنگاهداری دولتی و بهرهوری پایین، یارانههای پنهان و نظام عدالت اجتماعی استفاده شود که این اصلاحات بیشتر از این به آینده موکول نشود.
انشاءالله پس از موفقیت در ریشهکنی کرونا، مبادا فراموشمان شود که چه ضعفهایی در حکمرانی به خصوص در حکمرانی اقتصادیمان داریم.
سوم - نظام بهداشت و درمان ما بیشک دچار مشکلات عدیدهای است. بیشک اکنون تنها هنگام حمایت و قدردانی از زحمات شبانهروزی پزشکان، پرستاران و داروسازان در مقابله با ویروس وارد شده به کشور است، نه چیز دیگر.
اما از خاطرمان نرود که اگر تعداد تختهای بیمارستانی ما به خصوص تختهای بخش مراقبتهای ویژه اینقدر کم نبودند، اگر با انحصارها و رانتهای تخصص، تعداد نیروی کار ماهر ما در مقایسه با میانگین کشورهای توسعهیافته این قدر ناچیز نبود، اگر تعرفهگذاری و انحصارات در نظام بیمه سلامت ما وجود نداشت، گذر از بحرانهای بهداشتی-درمانی با این حد از کمبود و سختی مواجه نمیشد.
بعد از ریشهکنی کرونا، از خاطرمان نرود سرمایهگذاری در زیرساخت آموزش پزشکی، دارو، درمان و بهداشت و انتظار برخورداری از کادر پزشکی ماهر و تختهای بیمارستانی کافی با تصدیگری انحصاری یا شبهانحصاری دولتها در همه بخشهای آموزش، محقق نمیشود.
ضمن لزوم «حمایت از اقشار کمدرآمد و کمتر برخوردار»، در همه بخشهای «آموزش پزشکی»، «درمان»، «تولید و توزیع اقلام پزشکی و دارویی» و «نظام بیمهای» نیازمند حذف یا حداقل کاهش «تصدیگری»، «قیمتگذاری»، «محدودیتها» و «ممنوعیتها» و بازگشت دولت به جایگاه داور و ناظر هستیم.