نرود میخ‌آهنی در سنگ!!

انتخابات ترکیه، موضوع جدیدی برای درگیری بین طرفداران دو جناح اصلی حکومت یعنی اصلاح‌طلبان و اصول‌گرایان شده است. یک طرف ادعا دارد که ترکیه با وضع قوانینی سختگیرانه و برقرار کردن جریمه نقدی موفق به کشاندن مردم پای صندوق‌های رأی شده و دیگری به درستی بحث آزادی فضای انتخابات و بالا گرفتن شور دوطرف برای رقابت را پیش می‌کشد.
از حکومت ترکیه با رئیس‌جمهوری که بارها بی‌اعتنایی‌اش به موازین دموکراتیک را نشان داده و همواره در پی افزایش اختیارات و مصون ماندن از پرسش و بازخواست بوده، انتظار چنین برخورد نرم، منعطف و مبتنی بر قانون با رأی‌دهندگان نمی‌رفت. بسیاری پیش‌بینی می‌کردند که انتخابات ترکیه با یک فرمان رئیس‌جمهور صورت دیگری به خود بگیرد و صحنه صف آرایی، تشنج و درگیری طرفین رقابت‌های سیاسی بشود. اما آنچه در عمل و تا این لحظه اتفاق افتاده، تحمل رئیس‌جمهور و دولت مستقر و ادامه مبارزه انتخاباتی برای دور دوم است. به این معنی که احتمالاً دولت مستقر برای شکست احتمالی هم آماده است، صدای مخالفان را به‌رغم چند دهه سختگیری می‌شنود و هنگام انتخابات، موازین رقابت سیاسی را مراعات می‌کند.
البته نگارنده این سطور با آنکه به تحصیل علوم سیاسی اشتغال داشته، نه تحلیلگر سیاسی است، نه کارشناس مسائل ترکیه.
عرایضی که به‌صورت مقدمه این یادداشت مطالعه کردید، برای مقایسه دو وضعیت خاص بود که بی‌شباهت به هم نیستند: در یکی، حاکمی که شائبه استبداد درباره او وجود دارد، به حکم قانون و رسم رقابت‌های سیاسی و انتخابات آزاد تن می‌دهد و درواقع حرف دسته مخالفان سیاسی‌اش را هم می‌شنود یا حداقل اجازه می‌دهد آنها هم حرف‌شان را بزنند. یعنی درنهایت حرف و خواسته ملت را جدی تلقی می‌کند.
در مدل دیگری؛ سال‌های‌سال است که قاطبه ملت، کسانی که به فرهنگ، تاریخ و ملیت خودشان اهمیت می‌دهند، فریاد می‌زنند، خواهش و بلکه التماس می‌کنند که دست از سر تخریب این چهارتاونصفی بنا و محله تاریخی‌ای که در شهرهای مختلف باقی مانده، بردارید و هرچه می‌خواهید بسازید، بروید در میلیون‌ها هکتار زمین لم‌یزرعی که در حومه همه شهرهای ایران پیدا می‌شود، بسازید و البته که گوش شنوایی پیدا نمی‌شود.
همین چند روز پیش در خبرها آمده بود که برج تاریخی باقی‌مانده از هخامنشیان توسط شهرداری گلپایگان و در سکوت و بی‌اعتنایی اداره میراث فرهنگی و گردشگری آن شهر، تخریب و نابود شده است، مثل بافت تاریخی شیراز، مثل خانه‌های قدیمی اصفهان، مثل آسیب‌دیدن سی‌وسه پل، مثل نابودی ساختمان‌های بلدیه و تلگرافخانه در میدان توپخانه تهران، مثل نابودی کوچه‌باغ‌های شمیران و مثل هزار بنای تاریخی، میراث فرهنگی و بافت قدیمی غیرقابل جایگزین.
همه این ثروت‌های بی‌مانند که می‌توانستند برای ما گردشگر بیاورند و منبع درآمد و تولید ثروت برای نسل‌های متمادی شوند به‌رغم خواست و اراده مردم به عنوان صاحبان کشور، نابود شدند. ازبین رفتند تا به جای‌شان تاسیساتی بسازند که ظرف مدت کوتاهی ارزش خودشان را از دست خواهند داد چون بی‌کیفیت، باسمه‌ای و از سر رفع‌تکلیف ساخته می‌شوند.
نمونه‌ای که هر روز جلوی چشمان مردم تهران است، نمونه‌ای روشن از بی‌خردی حاکمان گذشته ایران است، میدان توپخانه یا میدان امام امروزی. در سمت شمالی میدان ساختمانی زیبا و بی‌نظیر به‌عنوان بلدیه (شهرداری) برپا بود و در ضلع جنوبی ساختمانی دیگر به‌همان زیبایی و شکوه با نام تلگرافخانه. حکومت پهلوی که می‌توانست زمینی را از هزاران هکتار اراضی اطراف شهر برای ساخت بناهای جدید اختصاص دهد، هر دوی این بناهای بی‌نظیر را تخریب کرد. در ضلع شمالی کوچه‌ای زشت و درهم‌وبرهم پدیدار شد که تا امروز به‌نام «پشت شهرداری» خوانده می‌شود. در ضلع جنوبی، عمارت بی‌قواره و بدمنظره وزارت پست و تلگراف و تلفن را ساختند که هنوز برجاست. حجمی غول‌آسا، بد‌رنگ و خشن که نظرگاه مردم را زشت کرده.
از پس سالیان تذکر، یادآوری، خواهش و التماس به مسئولان ادوار مختلف که «بیایید و حرف ما را بشنوید، میراث تاریخی را در پیش قدم حرص و آز قربانی نکنید و سرمایه‌های نسل‌های آینده را به‌باد ندهید…»، مدیران محترم هیچ اعتنایی ندارند و پاسخگویی به عوام‌الناس را در شأن خود نمی‌دانند و البته وزیر میراث با افاضات روشنفکرانه و نوجویانه خود، تصور می‌کند که در حال مدیریت و ساماندهی میراث تاریخی مملکت، ترویج گردشگری، ارزآوری و ایجاد شغل است.

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.