نظر عباس شیبانی در باره ولایت فقیه/ لازم نیست رهبر حتما لباس روحانیت داشته باشد

بخشهایی از اظهارات عباس شیبانی را می خوانید:

* راجع به ولایت فقیه از طرف یکی از دوستان که  سی سال بابنده هم زندان و هم سنگر بوده و از نظر شخصی و خصوصیات اخلاقی بسیار شخص ارزنده و خدمتگزار و قصدش هم واقعا قصد خیر است[ منظورش مهندس عزت الله سحابی عضو نهضت آزادی و نماینده خبرگان است] در بیرون صحبتی شده که باعث شده نتیجه سوئی از آن بگیرند.

*جوانهائی که در این مبارزات بودند خیال می کنندما اینجا نشسته ایم که یک قید و بندهائی درست کنیم و دست و پای آنها را ببندیم در حالیکه اینطور نبوده و نیست .کوششی که اینجا میشود این است که میخواهیم حکومت قانون را پیاده کنیم و اگر فقیه هم ولایت داشته باشد در چهارچوب قانون است و ولایتش برای استفاده شخصی و حب و بغض نیست.

* این شرایطی که برای فقیه معین کردیم، واقعیت دین هم همان است.  این اصل را میخوانم "در زمان غیبت حضرت ولی عصر عجل الله تعالى فرجه در جمهوری اسلامی ایران ولایت امر و امامت امت بر عهده فقیه عادل با تقوا ، آگاه به زمان شجاع، مدیر و مدبر است که اکثریت مردم او را به رهبری شناخته و پذیرفته باشند"

* [می پرسند] با تصویب این اصل سرنوشت مردم چه می شود؟ ما برای خود این فقیه پذیرش مردم را قید کرده ایم، یعنی به رأی اکثریت و عامه مردم توجه کرده ایم . چطور میگویند به رأی مردم توجه نمیشود؟ چطور می گویند دیکتاتوری آخوندی میخواهند راه بیندازند؟ این را مسلم بدانند که آخوند نمی تواند از حدود قانون اسلام بیرون برود.

*نمونه اش این مرجع گرامی ما[امام خمینی] است که تمام اختیارات دستش هست و عملا هم  از ولایتش استفاده میکند و هیچ صدمه ای به احدی نمیزند بلکه برای حفظ مملکت کوشش میکند و تمام عمرش را روی این کار گذاشته است، آیا استبداد به خرج میدهد؟ آیا این واقعاً بی توجهی به حق مردم است؟ یا برای حفظ مردم است که می گوییم فردی که صلاحیت دارد کنترل یکند که اگر انحرافی حاصل شد جلویش را بگیرد؟ آنهم روی ضوابطی ، ته بطور دلخواه وبخاطر مصالح شخصی.

*چطور حق مردم تضییع شده؟ اینجا تصویب میکنیم که ملت میتواند رفراندوم ،بکند مجلس شورا دارد، رئیس جمهوری میتواند انتخاب بکند. تمام این سلسله مراتبی که ذکر شده اعمال حاکمیت از طرف مردم است. اگر بنا است مسیر صحیحی انتخاب بشود خوب باید یکنفر باشد که کنترل کند که مبادا اشتباهی پیش آید.  این مدت پنجاه و چند سال که از مشروطه گذشته و گروه فکلی مصدر کار بودند و اداره امور به دستشان بود چه گلی به سر این ملت زدند؟ و در این مدت کوتاه که یک فقیه سرپرستی امت را بدست گرفته چه کاری بر علیه مردم کرده؟ خودش گفته من یک طلبه ام، مردم باید نظر بدهند و عملا هم این کار را کرده است.

*انتقاد می کنند که در پیش نویس قانون اساسی که قبلا تهیه شده در آنجا ذکری از این موضوع(ولایت فقیه) نشده بود. خوب این اصل اصل مسلمی بوده زیرا آن پیش نویس هم مربوط به زمانی بوده که حکومت طاغوت مستقر بوده و چون حاکم ، حاکم مبسوط الید نبوده ، ذکری از او نشده است ولی در این موقعیت فعلی وظیفه ما مسلمانها اینست که حق مردم را به مقدار بدهیم.

*برداشت مردم اینست که تصور می کنند ما اینجا نشسته ایم و اینجا اختناق شدید است و نمی توانیم حرفمان را بزنیم ، نه ، اینطور نیست آزادی داریم، حرفمان را میزنیم، انتقادمان را می کنیم .

*من سنگر مبارزه را خالی نکرده ام و خالی نمی کنم و اگر بنا باشد انحرافی حاصل بشود، خودم بلند می شوم اینجا حرف میزنم .

*یک نکته ای را هم که یکی از دوستان تذکر دادند اینست که در این اصل اسمی از آخوند نبرده اند . راست است ، لازم نیست که حتماً عبا و عمامه داشته باشد. نوشته شده فقیهی که این شرایط را داشته باشد هیچ لزومی هم ندارد که عبا و عمامه داشته باشد. اسلام هم به لباس نیست اسلام به عمل است و ممکن است یک کلاهی هم فقیه جامع الشرایط باشد مثل آقای ارباب در اصفهان که هم کلاهی بود و هم فقیه بود.

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.