اختراعات شگفت انگیز و ناباورانه‌ای که قاتل مخترعان شان شدند!+عکس‌ها

این ها تعدادی از شگفت انگیزترین اختراعاتی است که برای مخترعان شان به قیمت مرگ انجامیده اند.

۱- ابونصر الجوهاری – پرواز ناموفق

بال های مصنوعی

ابونصر اسماعیل‌بن هماد الجوهاری، واژگان‌نگاری بود که به نگارش کتابی به نام «تاج زبان و عربی صحیح» که حاوی ۴۰ هزار واژه فرهنگ لغت است، شهرت دارد. با این حال، دومین تلاش وی برای خلق اثری دیگر، به مرگ او منجر شد.

علاوه بر واژگان نویسی، الجوهاری به اختراع وسایل مختلف نیز علاقه داشت. او تا پایان عمرش، مجموعه‌ای از بال‌های مصنوعی را به منظور پرواز، با استفاده از چوب و طناب ساخت. انگیزه اصلی او از ساخت این وسیله که به بیش از هزار سال قبل بازمی‌گردد، چندان مشخص نیست. برخی معتقدند که این یک تلاش جدی برای دستیابی به پرواز، پیش از اختراع برادران رایت بوده است. برخی دیگر نیز بر این باروند که الجوهاری به توهمی مبنی بر اینکه او پرنده‌ای قادر به پرواز است، مبتلا شده بود. انگیزه او اما هر چه که باشد، نتیجه مشخص است. او با چسباندن بال‌های مصنوعی به بدن خود، به امید پرواز از پشت‌بام یک مسجد پرید و پس از اصابت به زمین در اثر ضربه کشته شد.

۲- ویلیام بولاک – ساخت دستگاه چاپ جدید

دستگاه چاپ بولاک

ممکن است فکر کنیم که خلق کتاب و روزنامه‌ها، اختراعی نسبتا ساده بوده است. اما یکی از اتفاقات آزاردهنده در ارتباط با چاپ روزنامه‌ها، پریدن لکه‌های جوهر بر روی لباس است. در اواسط قرن نوزدهم، چاپخانه برای حدود ۴۰۰ سال قدمت داشت و افراد بی‌شماری در بهبود طراحی و عملکرد آن نقش داشتند. پیش از اختراع چاپخانه جدید توسط ویلیام بولاک، بسیاری از روزنامه‌ها و مطبوعات از دستگاه دوار چاپ که ساخت ریچارد ام. هو بود، استفاده می‌کردند.

بولاک با بهبود طرح‌های چاپ موجود و استفاده از ایده‌های دیگر مخترعین، برای توسعه دستگاه چاپ جدید خود اقدام کرد. دستگاه ساخت او، از یک کاغذ ممتد استفاده می‌کرد که هم‌زمان هر دو طرف آن چاپ می‌شد و سپس برش می‌خورد.

دستگاه چاپ جدید بولاک به روزنامه‌ها این امکان را داد تا کارآمدتر از گذشته چاپ شوند و در نتیجه نشریات وقت بر روی این دستگاه سرمایه‌گذاری کردند. اینجاست که بولاک دچار مشکل شد. در حین نصب و تنظیم دستگاه خود در چاپخانه‌ای مستقر در فیلادلفیا، او سعی داشت با ضربه پا، تسمه دستگاه را به درون قرقره هدایت کند، اما پای او درون ماشین گیر افتاد. پس از این حادثه، بولاک به قانقاریا مبتلا شد و در پی تلاش نافرجام پزشکان برای قطع عضو، درگذشت.

۳- جان دی – اتاقک زیردریایی، از عجیب ترین اختراعات مرگ‌بار

کشتی

جان دی در سال ۱۷۷۴، در حالی‌که مشغول آزمایش یک اتاق غواصی برای استفاده در زیرآب بود، درگذشت. از آنجاکه تلاش اولیه او خوب پیش رفته بود، جان دی اتاقی در داخل یک قایق ساخته بود که به او اجازه می‌داد با افزایش موج درون آب قرار گیرد.

او با خریداری یک کشتی قدیمی به نام ماریا، یک محفظه هوا در داخل آن ساخت. این محفظه ابعادی معادل ۳.۵ در ۲.۷ در ۲.۵ متر داشت و قرار بود در برابر فشار آب مقاوم باشد. او ۲۰ تن سنگ را به کشتی متصل کرد و اجازه داد بخش دیگر کشتی در داخل آب غوطه‌ور شود و پس از قرارگیری در اتاقک خود، به عمق ۳۶ متری دریا وارد شد. دقیقا مشخص نیست که چرا این آزمایش، با وجود موفقیت‌های نمونه قبلی، با شکست مواجه شد. این احتمال وجود دارد که فشار آب بیش از حد پیش‌بینی دی بوده یا حتی ممکن است هوای کافی درون محفظه جریان نداشته است. به هر روی، این اختراع نیمه‌کاره و عجیب به قیمت جان او تمام شد.

۴- آندری ژلزنیاکوف – سلاح شیمیایی

مواد شیمیایی

در سال ۱۹۹۰، ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی، به توافقی برای منع استفاده از سلاح‌های شیمیایی دست یافتند. با این حال، پیش از آن، تولید سلاح‌های شیمیایی در دست توسعه بود. سه سال قبل از امضای توافق‌نامه، آندری ژلزنیاکوف به عنوان دانشمند سلاح‌های شیمیایی برای شوروی فعالیت داشت. کار او شامل توسعه یک عامل عصبی جدید بود که به “Novichok” معروف شد. اگرچه، به نقل از گاردین، دولت روسیه برنامه این کشور برای ساخت سلاح مذکور را تکذیب کرد.

به هر روی، طبق گزارش ژلزنیاکوف، او در حال کار بر روی این عامل عصبی بود که پس از نقص فنی در هود آزمایشگاه در معرض ترکیبات سمی شیمیایی قرار می‌گیرد. او گزارش داد که پس از این حادثه، دایره‌های قرمز و نارنجی در چشمانش مشاهده کرده و گوش‌هایش زنگ می‌زند. ژلزنیاکوف تا چند سال پس از این حادثه زنده ماند و طی این مدت تلاش کرد تا برنامه‌ سلاح‌های شیمیایی شوروی را فاش کند. سرانجام ۵ سال بعد، سیستم عصبی و اندام‌های او از کار افتادند و در نهایت جان سپرد.

۵- اسکندر بوگدانوف – اکسیر جوانی، از عجیب ترین اختراعات نافرجام

خون

در اوایل قرن بیستم و بحبوحه رنسانس، انقلابی علمی در حوزه‌های زیست‌شناسی و پزشکی در جریان بود. در این میان، اسکندر بوگدانوف در قامت متفکر و مبتکر، به عنوان فیلسوف، اقتصاددان و نویسنده علمی-تخیلی، برای خود نامی را دست و پا کرد. وی هم‌چنین معتقد بود که امکان جوان‌سازی انسان‌ وجود دارد و از طریق انتقال خون می‌توان به زندگی ابدی دست یافت. بوگدانوف بیش از ده تلاش برای انتقال خون به خود داشت که ظاهرا موفقیت‌آمیز بودند.

به گفته او، این کار علاوه بر مزایای جسمی، باعث شد تا بینایی بوگدانوف نیز تقویت شود. علاوه بر آن، طبق برخی گزارش‌ها، وی پس از انتقال خون، یک دهه جوان‌تر به‌ نظر می‌رسید. در سال ۱۹۲۵، وی موسسه خون‌شناسی و انتقال خون را تاسیس کرد و متعاقبا از او خواسته شد تا مغز ولادیمیر لنین را بررسی کرده و در صورت امکان او را احیا کند. بوگدانوف آزمایشات انتقال خون را برای چند سال دیگر نیز ادامه داد تا اینکه در سال ۱۹۲۸، یک حادثه غیرمنتظره برای او اتفاق افتاد. بوگدانوف پس از تزریق خون یک دانش‌اموز به بدن خود، دریافت که آن نوجوان به سل و مالاریا مبتلا بوده و به سرعت درگذشت.

۶- لوئیس خیمنز – مجسمه‌ساز بدشانس

مجسمه

در اواسط دهه ۹۰ میلادی، شهرداری دنور برای ساخت یک مجسمه‌، از هنرمندی به نام لوئیس جیمز دعوت به همکاری کرد. در این میان، فرودگاه بین‌المللی این شهر نیز در حال تکمیل شدن بود و شهر به نمادی متمایز نیاز داشت که از دوردست‌ها قابل تشخیص باشد. خیمنز اسبی عظیم را تجسم کرد که روی پاهای عقب خود بلند شده بود و ساخت این مجسمه را آغاز کرد.

اگر به دنور سفر کنید، مجسمه‌ای ۴ تنی را مشاهده خواهید کرد که با ۱۰ متر ارتفاع در ضلع خروجی فرودگاه قرار گرفته است. پس از سال‌ها کار و با نزدیک شدن به اتمام ساخت مجسمه، قطعه‌ای از آن بر روی پای خیمنز بدشانس افتاد و باعث قطع شریان در پای این هنرمند و درگذشت او در سن ۶۵ سالگی شد.

۷- والریان آباکوفسکی – ترکیب کشنده هواپیما و قطار

اروکار

در اوایل قرن بیستم، سفر با راه‌آهن به یکی از بهترین راه‌ها برای جابجایی مردم و محموله تبدیل شده بود. قطارها تا آن زمان حدود یک قرن قدمت داشتند و به عنوان راهی موثر برای حمل‌ونقل‌های طولانی مورد استقاده قرار می‌گرفتند. با این حال، برخی از مهندسان و مورخان به دنبال راه‌هایی برای ارتقای هر چه بیشتر آن بودند. در سال ۱۹۱۹، مهندس آلمانی، اتو اشتاینیتز، اولین پروژه خود برای ادغام قطار و هواپیما را پس از آنکه از موتور و پروانه هواپیما برای افزایش سرعت قطار تا سقف ۱۵۰ کیلومتر بر ساعت استفاده کرد، کلید زد.

والریان آباکوفسکی با شنیدن موفقیت آلمانی‌ها در این حوزه، مقامات جماهیر شوروی را متقاعد کرد تا به او اجازه دهند وسیله‌ نقلیه خود را با استفاده از فناوری هواپیما توسعه دهد. این خودرو با نام Aerowagon، به منظور حمل و نقل مقامات دولتی و محموله‌های مهم برای انتقال سریع در مسافت‌های طولانی ساخته شد. علاوه بر قطعات هواپیما، آباکوفسکی با هدف افزایش سرعت وسیله نقلیه خود، تغییرات دیگری را در اختراع خود به کار گرفت که از جمله‌ آنها می‌توان به تغییر دماغه و سقف شیبدار برای افزایش ویژگی آیرودینامیکی ماشین اشاره کرد.

پس از اعمال تغییرات، قطار پرسرعت Aerocar قادر بود تا حداکثر سرعت ۱۴۰ کیلومتر بر ساعت حرکت کند. پس از موفقیت در سفرهای آزمایشی، این وسیله نقلیه با ۲۲ مسافر از جمله آباکوفسکی بارگیری شد. پس از آنکه سفر اولیه به خوبی پیش رفت، در مسیر بازگشت، قطار با سرعت ۸۰ کیلومتر بر ساعت از ریل خارج شد و شش از نفر مسافران از جمله آباکوفسکی کشته شدند.

۸- ویلیام نلسون – دوچرخه موتوری، از عجیب ترین اختراعات مرگ‌آفرین

دوچرخه موتوری

شرکت آمریکایی جنرال الکتریک، سابقه‌ای طولانی در اختراعات مختلف دارد، به طوری که قدمت آن به دوران توماس ادیسون و اختراع لامپ رشته‌ای برمی‌گردد. از سال‌های ابتدایی تاسیس تاکنون، این شرکت کهنه‌کار، نیروگاه مرکزی، قطارهای برقی، دستگاه اشعه ایکس، لوازم آشپزخانه، لوله‌های خلاء و موارد دیگر را به جهان معرفی کرده است. با این حال، در طول مسیر، برخی از نوآوری‌های آنها نتایج کشنده‌ای را در پی داشته است.

ویلیام نلسون در اواخر قرن بیستم، یکی از مخترعان شاغل در این شرکت بود. پیش‌تر، جنرال موتورز در زمینه توسعه قطارهای برقی به موفقیت دست یافته بود و در سال ۱۹۱۴ نیز به سمت ساخت یک خودروی الکتریکی پیش می‌رفت. اما کمی قبل‌تر، یعنی در پاییز ۱۹۰۳، این شرکت در حال کار بر روی یک وسیله کوچک‌تر برای حمل و نقل بود. نلسون قصد داشت با اضافه کردن یک قطعه اضافی، دوچرخه‌ای مجهز به موتور بسازد. دوچرخه موتوری ساخت نلسون، به خوبی کار کرد و پروژه‌ای موفقیت‌آمیز بود. با این حال، او در بعدازظهر ۴ اکتبر ۱۹۰۳ سوار بر دوچرخه خود، از ارتفاعی در یک تپه سقوط کرد و در حالی‌که تنها ۲۴ سال داشت، در اثر جراحات وارده جان سپرد.

۹- هنری اسمولینسکی – ماشین مرگ‌بار پرنده، از عجیب ترین اختراعات کشنده

ماشین پرنده

وقتی می‌خواهیم آینده را تصور کنیم، به احتمال زیاد ماشین‌های پرنده نیز در آن حضور دارند. شاید به همین دلیل است که در طول تاریخ، تلاش‌های متعددی برای ساخت این وسیله نقلیه شکل گرفته که تقریبا تمام آنها نیز به در بسته خورده‌اند. یکی از این افراد، هنری اسمولینسکی بود که برای بیش از یک دهه در Rocketdyne، یک شرکت تولید موتور موشک کار می‌کرد و پرواز در خون او بود. وی پس از ترک راکتدین، یک شرکت متشکل از مهندسین وسایل نقلیه پیشرفته را به همراه دوستش هال بلیک تاسیس کرد. هدف آنها، طراحی و تولید یک ماشین پرواز بود.

این دو به جای ساختن یک ماشین پرواز مستقل، به ایده‌ای خوش‌بینانه و البته بی‌پروا برخوردند. آنها تصمیم گرفتند یک خودرو و هواپیمای موجود را پس از کالبدشکافی، با یکدیگر ادغام کنند. اولین مدل آنها که AVE Mizar نام داشت با ترکیبی از خودروی فورد پینتو و هواپیمای Cessna Skymaster ساخته شد. ایده آنها از ساخت این وسیله نقلیه، استفاده از آن به عنوان یک خودروی معمولی و سپس با ورود به فرودگاه و اتصال قطعات Cessna به ماشین، به پرواز در آوردن آن بود.

سپس با فرود و رسیدن به مقصد، قطعات هواپیما جدا شده و راننده می‌تواند با خودرو به حرکت زمینی خود ادامه دهد. در طی سه ماه، تعدادی آزمایش بر روی این وسیله نقلیه انجام شد. با این حال، در آخرین پرواز آزمایشی آنها، پس از چند دقیقه برخاستن، بال راست هواپیما خم شد و پس از سقوط ماشین پرواز، اسمولینسکی و دوستش کشته شدند.

۱۰- فرانس ریچلت – لباس بالداری که چتر نجات نشد

لباس بالدار

فرانس ریچلت خیاطی اتریشی است که در سال ۱۸۷۸ متولد شد. او در ۳۰ سالگی، پس از آنکه اولین پرواز خود را تجربه کرد، به ساخت لباسی با ویژگی چتر نجات روی آورد. با اینکه چتر نجات در آن مقطع، بیش از یک قرن قدمت داشته است، اما با ظهور هواپیماها، اهمیت دوچندانی پیدا کرده بود. ریچلت معتقد بود که با تغییراتی در طراحی لباس‌ها، می‌تواند عملکرد چترهای نجات را بهبود ببخشد و از مهارت‌های خیاطی خود در این راه استفاده کرد. نتیجه کار، چیزی شبیه به بال‌های مدرن بود و ریچلت تصور داشت که این طرح با موفقیت همراه خواهد شد.

او با استفاده از لباس‌های بالدار و اتصال بند به آنها، آزمایشات خود را با پرتاب از پشت‌بام کارگاه خود آغاز کرد. علی‌رغم ناکامی در آزمایشات، ریچلت هم‌چنان اعتقاد داشت که چتر نجات او کار خواهد کرد. او پس از آنکه یکی از لباس‌های بالدار خود را به تن کرد و از ارتفاع ۸ متر پرید، پای خود را شکست. با این حال، ریچلت تسلیم نشد و فکر می‌کرد که علت عدم موفقیت، پرش از ارتفاع کم و عدم استقرار مناسب بال‌ها بود.

بنابراین، تصمیم گرفت از ارتفاع بالاتری تلاش دوم خود را امتحان کند. یک سال بعد، یعنی در سال ۱۹۱۲، ریچلت یک نمایش عمومی برپا کرد و از اولین عرشه برج ایفل در ارتفاع حدود ۵۴ متر پرید. لباس بالدار او این بار نیز کارایی نداشت و ریچلت در اثر ضربه درگذشت.

۱۱- توماس میدگلی جونیور، مرگی حاصل از اختراعات عجیب

توماس میدگلی

داستان زندگی توماس میدگلی جونیور، به تنهایی می‌تواند موضوعی برای نگارش یک کتاب باشد. در حالی که اغلب مردم حتی نام او را نشنیده‌اند، عده کمی وجود دارند که چنین تاثیر ژرف و ماندگاری را در جهان گذشته‌اند. در طول حیات، وی به مطالعه و نوآوری برای موتورهای اتومبیل جنرال موتورز پرداخت. در جریان تلاش‌های خود برای بهبود عملکرد موتورهای احتراقی، میدگلی استفاده از بنزین سرب را توسعه داد. این ایده عملکرد موتورها را ارتقا داد اما میلیون‌ها نفر در معرض مسمومیت بالقوه سرب قرار گرفتند.

در گام بعدی، او در زمینه توسعه CFC (کلروفلوئوروکربن) برای استفاده در دستگاه‌های تهویه هوا و یخچال و فریزر مشغول شد. بار دیگر، کار او موفقیت‌آمیز بود اما ترکیبات شیمیایی باعث ایجاد حفره‌هایی در لایه ازن شدند. بشر و محیط جهانی، تا به امروز نیز از آثار اختراعات میدگلی استفاده می‌کنند.

او در دهه ۴۰ میلادی به فلج‌اطفال مبتلا و از کمر به پایین فلج شد. میدگلی پس از بیماری نیز هم‌چنان به کار خود ادامه داد اما از اینکه توسط افراد دیگر از تختخواب جابجا می‌شد، دل خوشی نداشت. بنابراین، او یک سیستم پیچیده از طناب ها و قرقره ها را ابداع کرد تا بتواند بدون کمک دیگران، خود را از تخت بلند کند. با این حال، یکی از عجیب ترین اختراعات او سرنجام خوشایندی نداشت و خفگی به وسیله طناب‌های این وسیله، در نهایت جان او را گرفت.

۱۲- هوراس لوسون هونلی، زیردریایی کشنده

زیردریایی

در میان جنگ داخلی امریکا، هوراس لوسون هونلی اولین زیردریایی جنگی جهان را برای نیروهای کنفدراسیون ساخت. این وسیله از یک دیگ استوانه‌ای ساخته شده بود و با طول ۱۲ متر، برای قرارگیری هشت نفر گنجایش داشت. زیردریایی هونلی در تابستان ۱۸۶۳ آزمایشی موفق‌آمیز را پشت‌سر گذاشت و پس از آن به کارولینای جنوبی ارسال شد تا در آنجا نیز تست شود. طی یکی از آزمایش‌ها، در حالی‌که دریچه زیردریایی به طور کامل بسته نشده بود، به اعماق دریا رفت که در نتیجه دو تن از خدمه غرق شدند.

پس از آن هونلی تلاش کرد تا خدمه جایگزینی را پیدا کند که مایل به سفر با این زیردریایی باشند. او در نهایت خود به عنوان یکی از داوطلبان در سال ۱۸۶۳ به همراه چند تن دیگر، از بندر چارلستون وارد این زیردریایی شدند که در نهایت، تمامی اعضا غرق و هیچ‌کس زنده نماند. این زیردریایی بعدا مجددا کشف و تعمیر شد و خدمه جدیدی در آن مستقر شدند. این بار، آنها از این وسیله نفرین‌شده برای شلیک اژدر در یک نبرد استفاده کردند. با این حال، در حین بازگشت، این کشتی دوباره غرق شد و یک سوم خدمه کشته شدند.

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.