سردار علایی: سردار سلیمانی در دوره جنگ آیت الله هاشمی را فرمانده خودش می دانست
مواضع شاگرد مکتب روح الله سردار شهید سلیمانی در سیاست داخلی چگونه بود؟ این سوال در دو سال اخیر بارها موجب مجادله و اختلاف نظر میان طیف های مختلف سیاسی کشور شده است.
در حاشیه میزگرد جماران میان سردار حسین علایی رئیس پیشین ستاد مشترک سپاه پاسداران و دکتر علی اکبر صالحی، این سوال را از علایی که از دوستان و همرزمان قدیمی سردار سلیمانی است؛ پرسیدیم.
در خصوص سلوک سردار سلیمانی در سیاست داخلی بحث های زیادی مطرح است. ما چهار مقطع را داریم. یکی 76 است که ایشان ظاهرا در لشکر ثارالله(ع) با حمایت از یک کاندیدا مخالفت می کند و می گوید من تابع وصیت نامه امام هستم که می گفت نظامی ها در سیاست دخالت نکنند.
مقطع دوم سال 78 است که ایشان به اتفاق جمعی از فرماندهان نامه ای را به آقای خاتمی نوشتند؛ وقتی که بحث نزدیک شدن معترضین به بیت رهبری مطرح شد و در نامه هم به این موضوع اشاره شده است.
مقطع سوم سال 88 است که در خاطرات آقای هاشمی نکاتی راجع به آن آمده است.
مقطع چهارمی را هم می توان در نظر گرفت و سال های اخیر بود که ما پارسال با آقای جهانگیری مصاحبه ای داشتیم و ایشان گفت سردار در هفته های آخر جلسه سه جانبه ای گذاشته بود تا تلاش کند محدودیت های آقای خاتمی و بعضی دیگر از شخصیت ها رفع شود. آقای دعایی هم دو سال پیش با سردار سلیمانی مصاحبه کرده بود و ایشان می گفت خیلی سردار خوشحال بود و من را بابت تقویت پیوند بین رهبری و اصلاح طلبان تشویق می کرد.
من می خواهم راجع به شنیده ها و دانسته های شما در این زمینه بدانم. شاید در این زمینه دانسته هایی باشد که ما اصلا از کلیّت آن هم خبر نداشته باشیم. دیدگاه ایشان چه بود؟ چه طور با وجود این مسئولیتی که داشت، وسعت مشرب داشت و دوست داشت این پیوندها ایجاد شود و همچنین با آقای هاشمی رفسنجانی تا آخر ارتباطش خیلی قوی بود و پیش ایشان می رفت و گزارش کار می داد. اگر در این مورد نکاتی دارید برای ما بفرمایید.
سردار سلیمانی در دوره جنگ آقای هاشمی رفسنجانی را فرمانده خودش می دانست
سردار سلیمانی معتقد بود که ما زمانی در خارج از کشور می توانیم موفق عمل کنیم که در داخل کشور انسجام و هماهنگی بین نیروها بیشتر باشد و ما دچار چالش های داخلی نباشیم
سردار سلیمانی در دوره جنگ آقای هاشمی رفسنجانی را فرمانده خودش می دانست و از دو جهت کمی ارتباطاتش با آقای هاشمی رفسنجانی نزدیک تر شده بود؛ یکی اینکه هر دو اهل استان کرمان بودند و بنابر این رفت و آمد ایشان با آقای هاشمی زیاد بود. در مورد مسائل سیستان و بلوچستان و کرمان، چون سردار سلیمانی فرمانده آن منطقه بودند و بعد از جنگ آقای هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور شدند، بنابر این ارتباطات نزدیک تری برقرار شده بود و ایشان با خط مشی آقای هاشمی آشنا بود. آقای هاشمی هم از دوران جوانی سردار سلیمانی را به دلیل جنگ می شناخت و کارها را دنبال می کردند.
سردار سلیمانی معتقد بود که ما زمانی در خارج از کشور می توانیم موفق عمل کنیم که در داخل کشور انسجام و هماهنگی بین نیروها بیشتر باشد و ما دچار چالش های داخلی نباشیم. بر همین اساس معتقد بود که گروه های مختلف یک واقعیت و مردم هم دارای سلایق مختلف هستند و چون همه مردم نمی توانند با چیزی که ما فکر می کنیم درست است هماهنگ شوند، ما باید خودمان را با مردم هماهنگ کنیم.
مثلا حتما همه شنیده اند که ایشان در یکی از سخنرانی ها می گوید آن دختر بد حجاب هم دختر ما است. فقط دخترهای با چادر و حجاب درست فرزندان ما نیستند، همه فرزندان ایران هستند. همه ایرانی ها در ایران صاحب حق هستند؛ نه الزاما کسانی که خط مشی ما را بیشتر قبول دارند.
از طرفی ایشان معتقد بود که سپاه نباید در کارهای سیاسی به معنی حمایت از جریانات حضور داشته باشد. سپاه باید مدافع انقلاب، ایران و اصل نظام باشد و بنابر این در مسائل داخلی تا جایی که می شود باید مسائل را حل و فصل کرد. مثلا مطلبی که من در سالگرد 19 دی نوشته بودم و داخل کشور بعضی ها تفسیر به رأی کردند و بدون اینکه با من صحبت کنند شروع به حمله و انتشار مطلب کردند، سردار سلیمانی با من تماس گرفت و جلسه ای گذاشت که خودش و بعضی از دوستان مثل سردار فدوی و دیگران حضور داشتند. آنجا نشستیم و حرف زدیم و ایشان دنبال حل و فصل مسائل بود.
بعضی از دوستان هستند که وقتی مسأله ای اتفاق می افتد سعی می کنند با توجه به گرایشی که دارند به مسأله دامن بزنند و شکاف ها را در داخل کشور توسعه بدهند. چیزی که من از سردار سلیمانی برداشت کرده ام این بود که دنبال بود نه تنها شکاف ها توسعه پیدا نکند، بلکه این شکاف ها ترمیم و مسائل حل شود. به همین خاطر بود که سعی می کرد ارتباط و رفاقتش را با همه افراد حفظ کند و این جور نبود که یک نفر از حوزه دید او کنار زده شود و بگوید این آدم چون فلان حرف را زده، فلان کار را کرده یا فلان موضع را گرفته، ما با او قطع ارتباط می کنیم. تلاش می کرد مشی معتدل خودش را دنبال کند. این نکته مهمی در رفتار ایشان بود.
نکته بعدی هم اینکه در بعضی از حوادث سعی می کرد خودش گفت و گو کند و حرف ها را هم گوش می کرد. مثلا در جریان 88 هم قرار بود کار دیگری ایشان انجام بدهد، مثل نامه ای که علیه آقای خاتمی نوشتند. با من صحبت کردند و قانع شد که آن کار تکرار نشود و دیگر نامه ای ننویسند و امضا نشود. چون من گفتم این به نوعی مصداق «گروه گرایی» است که امام با آن مخالف بودند و بنابر این سپاه باید در سطح ملی عمل کند و همه مردم سپاه را از آن خودشان بدانند و این جور نباشد که بعضی ها فکر کنند سپاه از جریانی حمایت می کند؛ حتی ممکن است به اشتباه این فکر را کنند. وقتی ایشان این صحبت ها را با من کرد و من هم با ایشان صحبت کردم، پذیرفت و آن کار را ادامه نداد. گرچه بعضی دوستان دیگر دنبال بودند که چنین کاری انجام شود.
در هر حال من معتقدم که سردار سلیمانی یکی از سرمایه های بسیار ارزشمند برای کشور بودند و البته آمریکا با تروری که انجام داد ایشان را برای تاریخ ایران جاودانه کرد و ایشان هم به جر بزرگ مجاهدت، که شهادت در راه خدا است، رسید.
ایران و اسلام از هم جدا نیستند
اسلام برای ایرانیان و ایران مهد توسعه اندیشه اسلامی است
سپاه متعلق به همه است؛ حتی کسانی که مسلمان نیستند
سپاه با این دیدگاه همیشه باید به گونه ای رفتار کند که دیگران نتوانند آن را متهم کنند به اینکه شما به یک جریان سیاسی نزدیک تر هستید یا از جریان سیاسی دیگری دورتر هستید. اصلا سپاه کاری به مسائل سیاسی داخل کشور ندارد و پاسدار انقلاب اسلامی است
ایشان دیدگاه ملی جالبی داشت که همیشه در سخنرانی هایش بازتاب داشت. یعنی می بینیم که «ایران» خیلی در ذهنش محوریت دارد. حتی در وصیتنامه اش می گوید «بدانید که می دانید، مهمترین هنر خمینی عزیز این بود که اول اسلام را به پشتوانه ایران آورد و سپس ایران را در خدمت اسلام قرار داد».
به نظر شما امروز نیروهای مسلح ما چه قدر به این نگاه ملی و جامع الاطراف نیاز دارند که ایرانیّت و اسلامیت را با هم ببینند. به این خاطر که خیلی ها سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را متهم می کنند که سپاه یک سازمان ایدئولوژیک است که فقط اسلام برای آن مهم است.
می خواهم از شما بپرسم در دیدگاه اصولی سپاه که امام هم آن را پایه گذاری کرده، نسبت اسلام و ایران چیست؟ مثلا یادم می آید سال 96 که آن اعتراضات شده بود و در جایی پرچم ایران را آتش زده بودند ایشان سخنرانی کرد و گفت، «در کربلای 5 که لحظه های سختی بود ما برای نشاندن پرچم ایران روی هر قله ای شهید دادیم و... کاش به جای آن پرچم، من را آتش زده بودند»؛ که خیلی صحبت تأثیرگذار و تکان دهنده ای بود. چقدر ما برای امروز به این نگاه نیاز داریم؟
ایران کشور همه مسلمانان ایرانی و غیر مسلمان ها است. ایران خانه، محل زندگی و رشد اندیشه اسلامی بوده است. بنابر این «ایران» برای همه کسانی که اسلام را دوست دارند اصل است. ایران وطن ما است؛ وطنی که بیشترین خدمت ها را به اسلام و عالم تشیع کرده است. بنابر این بهره گیری از اندیشه اسلامی و اندیشه اهل بیت(علیهم السلام) نیاز به سربلندی ایران دارد. هرچه ایران توسعه یافته تر، پیشرفته تر، آزادتر و مردمی تر باشد، باعث این می شود که به اندیشه اسلامی توجه بیشتری شود.
بنابراین، ایران و اسلام از هم جدا نیستند، اسلام برای ایرانیان و ایران مهد توسعه اندیشه اسلامی است. به همین خاطر همه شهدای ما برای دفاع از کشور خودشان، که ایران باشد، که مردم آن کشور اندیشه اسلامی را انتخاب کرده اند، به جبهه ها می رفتند و شهید می شدند و شهید سلیمانی هم یکی از آنها بود.
لذا ما هیچ ناسازگاری بین اینها نمی بینیم و از طرفی همه نیروهای مسلح تابع قانون اساسی و اندیشه اسلامی هستند که این اندیشه را امام بیان کردند. امام به خوبی چهارچوب فعالیت نیروهای مسلح را بیان کردند. نیروهای مسلح باید مدافع کشور باشند و نباید به جریانات سیاسی وارد شوند و جریانات سیاسی هم نباید دنبال نفوذ در نیروهای مسلح باشند. نیروهای مسلح نیروهای همه ملت ایران هستند؛ همه کسانی که با هر اندیشه، فکر و دینی هستند.
سپاه متعلق به همه است؛ حتی کسانی که مسلمان نیستند، سپاه متعلق به آنها هم هست. بنابر این سپاه با این دیدگاه همیشه باید به گونه ای رفتار کند که دیگران نتوانند آن را متهم کنند به اینکه شما به یک جریان سیاسی نزدیک تر هستید یا از جریان سیاسی دیگری دورتر هستید. اصلا سپاه کاری به مسائل سیاسی داخل کشور ندارد و پاسدار انقلاب اسلامی است.
مبنای اصلی انقلاب اسلامی هم چند چیز است. یکی اینکه حاکمیت دست خود مردم باشد و مردم با انتخابات حاکمان را انتخاب کنند، نظام ضد استبدادی باشد و دیکتاتوری نباشد چون این چیزی بوده که مردم در انقلاب می خواستند و نظام مستقل از قدرت های بیگانه باشد. بنابر این شعار انقلاب «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» بوده و سپاه هم مدافع «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» است.
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.